ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۹ - رفتن نستوه با لشکر به جانب ماوراء النهر
بفرمود نستوه را تا سپاه
از آمل برون برد و برداشت راه
سه روز و سه شب لشکر آمد به دشت ...
... سوی مرز توران ره اندر گرفت
چو دو راه پیش آمدش بر زمین
یکی سوی ماچین یکی سوی چین
به مردان کارم سپرد آن که شاه
به کارم فرستاد با او به راه
پس از خویشتن نامه ای کرد نیز ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۰ - رسیدن هدایای فریدون به نزد کارم و پیوستن کارم به نستوه
... به ماچین به نزدیک کارم رسید
چو آگاه شد کارم از مرد راه
وزآن چیز کاو را فرستاد شاه ...
... گرفتند مر یکدگر را به بر
بپرسیدش از شاه وز رنج راه
درست است گفتا به فر تو شاه ...
... کشیدند از آن جا به خمدان سپاه
به دو نزلی چون درآمد ز راه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۱ - نامه فرستادن نستوه به نزد کوش پیل دندان
... گر ایدر بیایی شوی نزد شاه
بگو تا دهم نزد ایرانت راه
که بخشایش شاه از آن برتر است ...
... بترسی همی خیره بر جان خویش
به راهی برون رفت باید نهان
گرفتن یکی گوشه ای زین جهان
برو پیش از آن کاین گزیده سپاه
بیایند و بر تو ببندند راه
وز آن پس من از بیم شاه جهان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۲ - پاسخ نامه ی کوش به نزد نستوه
... سخنهای بیهوده گفتن چنین
ز راه خرد نیست و آیین و دین
نه با داد و با راستی در خورد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۳ - جنگ نستوه و کارم با کوش
... سراپرده بر دشت آورده بود
برد پیش در نزد میدان ز راه
به گرد سپهبد در آمد سپاه ...
... نمانم که زنده به ایران شوند
که فرسنگ پانصد براند به راه
ز چین تا به ایران سراسر سپاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۵ - بازگشت نستوه
... اگر کوشی را او نخستی به تیغ
کس از ما بخستی به راه گریغ
چو او خسته شد لشکرش گشت باز ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۶ - رفتن قبادِ کاوه به کارزار کوش
... بدادند روزی و ساز تمام
به روزی همایون ز راه خرد
سراپرده برداشت و آمد برد ...
... برآن دشت تا دشمن آمد بتنگ
چو کوش اندر آمد به دو روزه راه
سپهبد بیاراست یکسر سپاه ...
... شب و روز هشیار بودن رواست
که بر راه دم کش یکی اژدهاست
برون کرد گردی ز کارآگهان ...
... که جاسوس ایران سپاه است مرد
همی خواست تا بازگردد به راه
دهد آگهیشان ز ساز و سپاه ...
... بدو گفت هر جا که خواهی بگرد
نیارد کست گفت کز راه گرد
تن مرد را تازه تر شد روان ...
... شبی لشکر کینه خواه آورد
هم از راه در کنده افتند پاک
درآیند یکسر به دام هلاک ...
... بدان تا شود کنده ژرف و بلند
شما راه دارید یکسر نگاه
نباید که آگه شود زآن سپاه ...
... وزآن دانش و رای شادان شدند
همان شب گرفتند بیره و راه
یکی کنده کردند پیش سپاه ...
... سرش راست کرده به خاشاک و گل
چنین بی گمان کرده هر جای راه
که بیگانه نشناختی جز سپاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۷ - پیغام فرستادن قباد کاوه به نزدیک کوش
... که خسرو ندارد چنین کار سست
اگر خود ببایدش رفتن به راه
کشیدن به رزم تو لختی سپاه ...
... بدو گفت بنگر نهان آن سپاه
چه مایه ست و زایدر چگونه ست راه
نگهبان لشکر به روز و شبان ...
... چو بیمار مردم که باشد بدرد
همه راه نالان ز درد میان
همه جامه بر تن چو ایرانیان ...
... ولیکن سخن هیچ گونه نجست
چو از راه نزدیک لشکر کشید
شد از چشم او ناگهان ناپدید ...
... چنین گفت با کوش کایران سپاه
ندارد همی راه دشمن نگاه
شب و روز شادان و سرمست نیز ...
... نه آواز پاس است در شب بسی
نه بر راه ما بر طلایه کسی
ز گفتار او شادمان گشت کوش ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۸ - رزم کردن کوش با قباد و پیروزی قباد
... به کنده درافتاد و بشکست خرد
کسی کاو سوی راه رست اوفتاد
همی بازخورد او به تیغ قباد ...
... وگر بیش باید شما را سپاه
ز تبت بخواهم نه دور است راه
ز خمدان و مکران دگر لشکری ...
... به یک ماه چندان بیارم سپاه
که خورشید گم گردد از گرد راه
چو برگیرم از راه رنج قباد
سپه را به ایران درآرم چو باد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۹ - نامه ی قباد نزدیک شاه فریدون به فتح
... چو در مرز تبت کشیدم سپاه
کمین کردم و کنده کردم به راه
سراسر همه دشت بدخواه بود ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۰ - نامه ی کوش به شاه مکران و سپاه خواستن
... سخن را روان از سر خامه کرد
که تو راه خوبی همه نسپری
همانا نداری سر کهتری ...
... کنون مرد جاسوسم آگاه کرد
که دشمن سواری سوی راه کرد
مدد خواست و دانم همی بی گمان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۱ - جنگ تن به تن قباد با کوش
... نه شمشیر دشمن کنون گشت چیز
کز این سان گرفتید راه گریز
شکسته سپاهی نه دست و نه پای ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۲ - پیروزی قباد بر کوش
... ز یک روی او دارد از کوهسار
وز این سو که ایرانیانند راه
یکی کنده سازیم پیش سپاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۳ - داستان کوش با ایرانیان
... چو یابیم چاهی بینباشتن
چو گردد گشاده بدین دشت راه
شوم ایمن از کنده و ژرف چاه ...
... بفرمود تا سی هزاران سوار
پیاده بجستن گرفتند راه
همه کهتران بیل برداشتند ...
... کشیدن نیارست از آن سو سپاه
مگر یاید آواز لشکر ز راه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۴ - آمدن سپاه مکران و چین به نزدیک کوش
... به پهلوی دشمن برآیند نیز
بر ایشان بگیرند راه گریز
میان سپاه اندر آریمشان ...
... سپاهش پیاده همه پیش رفت
سران را بپرسید از آن رنج راه
به راه اندر آورد از آن پس سپاه
میان بسته و سخت کرده دو لب ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۵ - آگاهی ایرانیان از نیرنگ کوش و کارزار با دشمن
... ز لشکر نه پیداست روی زمین
ندانم که دشمن گرفته ست راه
وگر خود مدد باشد از پیش شاه ...
... کز ایدر که ماییم تا پیش شاه
فزون است فرسنگ پانصد ز راه
اگر سستی آریم در کارزار
برآرد ز ما دشمن ایدر دمار
نه روی مدارا نه راه گریز
که دشمن بود در پی و تیغ تیز ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۶ - پیروزی کوش و بیهوش شدن قباد و بازگشت ایرانیان
... بکوشید تا چاره ی جان کنیم
چو امشب سپه را به راه افگنید
مگر جان به درگاه شاه افگنید ...
... گذر کرد و نگشاد گردون دو لب
از آن مرزپویان گرفتند راه
دو منزل فزون رفته بود آن سپاه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۷ - چینیان و مکرانیان در پی گریختگان و پیروزی ایرانیان بر آنان
... دژم گشت دارای چین زآن سپاه
سوی تختشان هیچ نگشاد راه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۹ - گفتگوی فریدون با قباد درباره ی کوش
... پراندیشه بنشست فرخنده شاه
چنین تا سپهبد بیامد ز راه
یکایک بپرسید از او سرگذشت ...
... زتو دور بادا بد روزگار
چو یک ساله راه است از ایدر به چین
سپاهت پراگنده اندر زمین ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۰ - رفتن نستوه به جنگ کنعان پسر کوش
... سپهبد چنین گفت با شاه راز
که کنعان به راه بیابان گریخت
گریزی کجا تیر و ترکش بریخت ...
... دد و دام را اندر او خواب نیست
از آن راه مردم نیابد گذر
نه شیر ژیان و نه مرغ به پر
بویژه که ناساخته شد به راه
چنان دادن که در راه گردد تباه