گنجور

 
۲۲۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۰

 

... جوش گل هم شاهد و هم مطرب و هم باده است

می زند موج قیامت گلشن از الوان حسن

هم لب جو نوخط و هم روی گلها ساده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱

 

... بر زمین تیری که از شست قضا افتاده است

بر لب دریا زبان بر خاک می مالم چو موج

بخت من در نارسایی ها رسا افتاده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۲

 

... آگه است از پیچ و تاب عاشقان در عین وصل

موجه خشکی که در بحر سراب افتاده است

نیست خالی دل ز آه سرد در دلهای شب ...

... قطره ما گرچه از چشم سحاب افتاده است

گرچه در دریای وحدت نیست موج انقلاب

در سر هر کس هوایی چون حباب افتاده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۵

 

... کشتی مغرور من از منت خشک کنار

در کمند وحدت از موج خطر افتاده است

گوهر شهوار می آید به غواصی به دست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۰

 

... ورنه چندین نافه در صحرای چین افتاده است

می شمارد صورت چین را کم از موج سراب

دیده هر کس بر آن چین جبین افتاده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸

 

... لنگر تسلیم پیدا کن که بحر حق شناس

بارها موج خطر را مد احسان کرده است

جبهه واکرده ما از ملامت فارغ است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۰

 

... دامن صحرا ز یک دیوانه پر مجنون شده است

می کنم چون موج در آغوش دریا پا دراز

تا عنان اختیار از دست من بیرون شده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۹

 

... خارخار دل عجب باغ و بهاری بوده است

عمر جاویدان کند نارسای موج اوست

وسعت مشرب چه بحر بی کناری بوده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۱

 

... در شبستانی که من محو تجلی گشته ام

نبض سیمابش ز موج اضطراب آسوده است

کار خار پا کند زر در کف دریا دلان ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۵

 

... خار چندین جامه رنگین ز گل پوشیده است

موج دریا سینه بر خاشاک می مالد ز درد

رشته سر تا پای در گوهر نهان گردیده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۲

 

... بحر تا تردستی مژگان ما را دیده است

دام راه ما خشن پوشان نگردد موج صوف

چشم ما چین جبین بوریا را را دیده است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵

 

... پیش ارباب خرد گر کشتی نوح است عقل

در محیط عشق موج دست و پا گم کرده ای است

هر که غافل گردد از حق در جهان با این ظهور ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۸

 

... رخنه ای گر دارد این زندان در بیگانگی است

موج را سرگشته دارد آشنایی های بحر

پشت ما بر کف قاف از لنگر بیگانگی است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۵

 

... گرچه عمری شد به دریا می روم دست و بغل

همچو موج از گوهر شهوار آغوشم تهی است

سرگذشت روزگار خوشدلی از من مپرس ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۴

 

... آب شد از انفعال پیچ و تاب زلف او

موج بر آب روان چندان که نقش تازه بست

جمع نتوانست کردن این دل صد پاره را ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۸

 

... از غبار لشکر موران سلیمانی شکست

کشتی ما گرچه از موج خطر صد پاره شد

تخته ای هر پاره اش بر فرق طوفانی شکست ...

... هر گلی طرف کلاه اینجا به عنوانی شکست

موجهای بحر یکرنگی به هم پیوسته است

از شکست خاطر ما کافرستانی شکست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۹

 

شوق چون ریگ روان منزل نمی داند که چیست

موج این دریا لب ساحل نمی داند که چیست

در فضای دشت با صرصر سراسر می رود ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷

 

... یارب این آیینه گستاخ همزانوی کیست

موج رغبت می زند از جوی خون چندین کنار

سرو بالا دست او تا در کنار جوی کیست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۰

 

... مشکل است از عالم آب آمدن آسان برون

موج این دریا به گیرایی کم از قلاب نیست

از خودآرایان دل روشن طمع کردن خطاست ...

... فیض در جمعیت احباب چون اسباب نیست

می کشد موج می از دل ریشه غم را برون

این نهنگ جان ستان را غیر ازین قلاب نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۲۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۱

 

... سیر و دور ما به سیر و دور گردون بسته است

اختیاری موج را در حلقه گرداب نیست

لرزد از ظالم فزون مظلوم در زیر فلک ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۲۶۳