در بهاران بزم عیش میکشان آماده است
جوش گل هم شاهد و هم مطرب و هم باده است
می زند موج قیامت گلشن از الوان حسن
هم لب جو نوخط و هم روی گلها ساده است
گل ز مستی بوسه بر منقار بلبل می زند
سرو در آغوش طوق قمریان افتاده است
هر طرف گوش افکنی آواز بلبل می رسد
رو به هر جانب کنی رخسار گل آماده است
هیچ خار تنگدستی بی برات عیش نیست
از شکوفه دفتر احسان چمن بگشاده است
غنچه را مینا ز زور باده بر سنگ آمده است
از سیه مستی ز دست لاله جام افتاده است
قمریان را گرچه طوق بندگی بر گردن است
سرو با آزادگی چون بندگان افتاده است
غنچه چون عیسی به گفتار آماده است از مهد شاخ
گل چو مریم مهر خاموشی به لب بنهاده است
صائب از گلشن مرو بیرون که در فصل بهار
هر چه می خواهی ز اسباب نشاط آماده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، جشنی از شادی و زیبایی در گلستان برپا شده است. گلها و بلبلان هم آواز و هم شریک در این جشن هستند. گلها با تنوع و زیبایی خود، فضای گلشن را پر از سرور کردهاند. بوسههای سرمست بلبلان و آغوش سروها، تصویر دلربایی را به وجود آورده است. در هر طرف، آواز بلبلان و زیبایی گلها به چشم میخورد. هیچ کمبودی در این فصل شادی وجود ندارد و چمن بذر احسان را پراکنده کرده است. غنچهها و گلها در حال آمادهسازی برای زیباترین لحظات هستند. صایب، شاعر این شعر، از دوستداران طبیعت میخواهد که در این فصل خجسته و پر نشاط بمانند، زیرا همه چیز برای شادی و لذت فراهم است.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، جشن و شادمانی بر پا است. گلها در حال شکفتن هستند و در این میان، هم گلها به عنوان زیبایی و هم باده به عنوان نوشیدنی، فضایی شاداب و دلانگیز را به وجود آوردهاند.
هوش مصنوعی: موج قیامت زیباییها را به حرکت درمیآورد؛ در این باغ گلها، هم رنگهای مختلف وجود دارد و هم چهرههای ساده و بیپردهی گلها، کنار آب روان به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: گل به خاطر خوشحالی و شوق، با بلبل بوسه میزند و سرو، در آغوش طوق پرندگان نشسته است.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کنی، صدای خوش بلبل به گوش میرسد و اگر به هر سمتی روی گلبرگها نگاه کنی، زیبایی گلها آمادهی دیدن توست.
هوش مصنوعی: هیچ فقر و تنگدستی نمیتواند مانع لذتبردن از زندگی باشد، زیرا نعمتها و خوبیهای زندگی مانند شکوفههای یک باغ، همواره در دسترس هستند.
هوش مصنوعی: غنچه به خاطر تأثیر باده، از شدت زیبایی بر روی سنگ افتاده و به خاطر مستی بسیار، جامی که در دست لاله بود، به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: قمریها اگرچه دور گردنشان طوق بندگی است، ولی سرو به خاطر آزادگیاش مانند بندگان در زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: غنچه مانند عیسی آماده است تا سخن بگوید، و شاخ گل همانند مریم با لبانی خاموش، در انتظار است.
هوش مصنوعی: از گلستان مرو بیرون، چون بهار فرامیرسد و همه چیز برای شادابی و خوشحالی مهیا است. هر چه که بخواهی، در این فصل آماده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ می دانی چرا اشکم ز چشم افتاده است
زانک پیش هر کسی راز دلم بگشاده است
کارم از دست سر زلف تو در پای اوفتاد
چاره کارم بساز اکنون که کار افتاده است
هر زمان از اشک میگون ساغرم پر می شود
[...]
شب رو خونی که از چشمم به دور افتاده است
کردمش جا در کنار خود که مردم زاده است
گرچه پروردم به خون دل من او را در دو چشم
آن جگر گوشه به خون هر دم گواهی داده است
می خورندم همچو ساغر خون مدام این همدمان
[...]
بی تزلزل نیست هرکس چون علم استاده است
عشرت روی زمین از مردم افتاده است
تشنه چشمان بحر را سازند در یک دم سراب
حسن محجوب تو چون آیینه را رو داده است؟
با تهیدستان ندارد سختی ایام کار
[...]
لوح دنیا از خط مهر و محبت ساده است
ساده تر لوح کسی کو دل بدنیا داده است
داغ یاران، محنت دنیا، نفاق همدمان
جمله اسباب گذشتن از جهان آماده است
گر غرض شهرت نباشد، راه عزلت تنگ نیست
[...]
مانده در جهل مرکب آنکه لوحش ساده است
تیره بودن لازم چشم سفید افتاده است
وصل باشد لازمش حرمان، که گردیده سفید
چشم روزن تا به روی صبحدم افتاده است
بزم می دانند سربازان همت رزم را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.