خاکساری در بلندی ها رسا افتاده است
آسمان این پشته را در زیر پا افتاده است
عاشقان را نیست جز تسلیم دیگر مطلبی
دیده قربانیان بی مدعا افتاده است
در چنین فصلی که نتوان جام می از دست داد
از گل اخگر در گریبان صبا افتاده است
نیست جز تیری که بر ما خاکساران خورده است
بر زمین تیری که از شست قضا افتاده است
بر لب دریا زبان بر خاک می مالم چو موج
بخت من در نارسایی ها رسا افتاده است
از غریبان است در چشمش نگاه آشنا
بس که چشم ظالمش ناآشنا افتاده است
می گذارد آستین بر دیده خونبار من
دیده هر کس بر آن گلگون قبا افتاده است
می کند از دیده یعقوب روشن خانه را
تا ز یوسف بوی پیراهن جدا افتاده است
عیب از آیینه بی زنگ برگردد به نقش
عیبجو بیهوده در دنبال ما افتاده است
دارد از افتادگی صائب همان نقش مراد
هر که در راه طلب چون نقش پا افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تصویرسازیهای عمیق و نمادین میپردازد. او از خاکساری و تسلیم عاشقان در برابر تقدیر صحبت میکند و به وضعیت نارسایی که جام می از دست نمیرود، اشاره میکند. مفهوم تیرهایی که به دل خاکساران میخورد، نماد درد و رنج است که از سرنوشت ناشی میشود. همچنین، شاعر تضاد میان آشنایی و بیگانگی را در چشمان ظالم و غریبان مطرح میکند. تصویر یعقوب و یوسف نیز به فقدان و جدایی اشاره دارد. در نهایت، شاعر به جوهره انسانی و افتادگی در مسیر طلب و جستجوی حقیقت اشاره میکند و تأکید میکند که عیبجوها بیهوده در پی نقصهای دیگران هستند.
هوش مصنوعی: در بلندیها، شخصی که humble و افتادگی دارد، به خوبی دیده میشود و خود را معرفی میکند. در واقع، کسی که در خاکساری به سر میبرد، در این دنیا و میان مردم، به عنوان یک واقعیت و وجود ملموس محسوب میشود، حتی اگر نتواند به آسمان برسد.
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ چیزی جز تسلیم در برابر معشوق نمیخواهند و قربانیان عشق بدون هیچ ادعایی در این راه فدا میشوند.
هوش مصنوعی: در این فصل که نمیتوان جام شراب را از دست رها کرد، گلهای سرخ به حالت سوختگی در خیابانها و در آغوش نسیم قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی جز تیری که بر بدن ما خاکنشینان فرود آمده، وجود ندارد؛ تیری که از دست تقدیر به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: کنار دریا نشستهام و در حالی که زبانم را به خاک میزنم، احساس میکنم مثل موجی که بخواهد برخیزد، بخت من در زمانهای نامساعد و مشکلات به وضوح در حال نمایان شدن است.
هوش مصنوعی: در نگاه او، غریبی و آشنایی برای هم در هم آمیخته است، چرا که چشمان ظالمش طوری شدهاند که دیگر هیچ چیزی برایشان آشنا نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به من نگاه میکند، چشمانش به حالت ناراحت و پر از اشک است، انگار که لباس زیبای من به رنگ خون است و او را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: یعقوب با دیدن پیراهن یوسف، چشمانش روشن میشود و دلشاد میگردد. بوی پیراهن یوسف او را به یاد پسرش میاندازد و نشانی از اوست.
هوش مصنوعی: نقص و ایراد ما از خودمان ناشی میشود و آنچه در دیگران میبینیم، بازتابی از درون خودمان است. به همین دلیل، کوشش برای پیدا کردن نقص در دیگران بیفایده است، زیرا اصل مشکل متعلق به خود ماست.
هوش مصنوعی: شخصی که در جستجوی حقیقت و هدف خود است، مانند ردپایی که بر زمین باقی میماند، نشان و اثر خود را به جا میگذارد. این نکته به ما میگوید که حتی اگر در مسیر تلاش خود دچار کاهش و افتادگی شویم، باز هم میتوانیم تاثیرگذار باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به دام کاکل آن دلربا افتاده است
این فسونگر در دهان اژدها افتاده است
نیست ممکن از سر کوی تو جای رفتنم
بنده ها از کنده زانو به پا افتاده است
غنچه دل وا شود از صحبت روشندلان
[...]
زندگانی از نفس آفت بنا افتاده است
طرف سیلی در پی تعمیر ما افتاده است
تنگ کرد آفاق را پیچیدن دود نفس
گرنه دل میسوزد آتش درکجا افتاده است
آرزو از سینه بیرون کن ز کلفتها برآ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.