گنجور

 
۲۱۶۱

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

... وانکه او را گهری هست ززر نندیشد

عجب از لاله دلسوخته کو در دم صبح

از خروشیدن مرغان سحر نندیشد ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۲

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

... نسیم باد صبا شرح آن خط ریحان

بمشک بر ورق لاله زار بنویسد

بسا رساله که در باب اشک ما دریا ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۳

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

... باغ دور از تو بر مدعیان فردوسست

خار و خس برگ گل و لاله بود نزد خسیس

بر سر کوی خرابات مغان خواجو را ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۴

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

... بشهر عشق سلطان می نهندش

چمن دوزخ بود بی لاله رویان

اگر خود باغ رضوان می نهندش ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۵

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش

ز نافه ی ختنی نقش بر عذار مکش ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۶

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

بیار باده که وقت گلست و موسم باغ

ز مهر بر دل پر خون لاله بنگر داغ

دماغ عقل معطر کن از شمامه ی می ...

... خوشا بطرف گلستان شراب نسرین بوی

ز دست لاله عذاران عنبرین اصداغ

چو راغ را شود از لاله شقه خون آلود

بخون لاله بباید گرفت دامن راغ

مگو حکایت پیمان و نام توبه مبر ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۷

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

... خیال تو بینم اگر غنچه چینم

نسیم تو یابم اگر لاله بویم

چه نالم چو از ناله دل شد چو نالم ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۸

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

خیز تا باده در پیاله کنیم

گل روی قدح چو لاله کنیم

بی می جانفزای و نغمه چنگ ...

... دفع غم را بمی حواله کنیم

با گل و لاله همچو بلبل مست

وصف آن عنبرین کلاله کنیم

وز شگرفان چارده ساله ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۶۹

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

ای لاله برگ خوش نظرت گلستان چشم

یاقوت آبدار تو قوت روان چشم ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۰

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

نسیم زلف تو از نوبهار می شنوم

نشان روی تو از لاله زار می شنوم

ز چین زلف تو تاری مگر بدست صباست ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۱

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران

گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران

هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۲

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

... باغبان گر ز فغان منع کند بلبل را

گو نظر باز کن و لاله حمرا را بین

ای سراپرده بدستان زده بر ملک فنا ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۳

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

... مگوی از بوستان یارا که دور از دوستان ما را

نه پروای چمن باشد نه برگ لاله و نسرین

چرا بر گردم از یاران که در دین وفاداران ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۴

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

... دل سوختست و غرقه ی خون جگر ز مهر

دور از رخ تو لاله ی نعمان چنانک من

مرغ چمن که برنگ و نوایش نمانده بود ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۵

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

... نتوان گفتن و با غیر نباید گفتن

ای خوشا وقت گل و لاله بهنگام صبوح

در کشیدن مل گلگون و چوگل بشکفتن ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۶

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

... از چراغ بوستان افروز شمع زرچکان

باد آتش در نهاد لاله ی حمرا زده

نوعروسان چمن در کله های فستقی ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۷

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

... دست دسته سنبل گلبوی نسرین پوش را

دسته دسته بر کنار لاله زار انداخته

رفته سوی بوستان با دوستان خندان چو گل ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۸

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

... ور تو قامت می نمایی سرو گو هرگز مروی

لاله را گر دل بجام ارغوانی می کشد

بلبلان را بین چون خواجو مست و لا یعقل ببوی

خواجوی کرمانی
 
۲۱۷۹

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

... چون سرو خوش برآی و لب جویبار جوی

فصل بهار باده ی گلبوی لاله گون

در پای گل ز دست بتی گلعذار جوی ...

خواجوی کرمانی
 
۲۱۸۰

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

... بطراوت سمن رخان چمن

می برند آب لاله برگ طری

بوی گیسوی یار می شنوم ...

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۳۶۲