نسیم زلف تو از نوبهار می شنوم
نشان روی تو از لاله زار می شنوم
ز چین زلف تو تاری مگر بدست صباست
کزو شمامه مشک تتار می شنوم
بهر دیار که دور از تو می کنم منزل
ندای عشق تو از آن دیار می شنوم
لطیفه ئی که خضر نقل کرد از آب حیات
از آن دو لعل لب آبدار می شنوم
حدیث این دل شوریده بین که موی بموی
از آن دو هندوی آشفته کار می شنوم
گلی بدست نمی آیدم برنگ نگار
ولی ز غالیه بوی نگار می شنوم
هنوز دعای منصور همچنان باقیست
چرا که لاف اناالحق ز دار می شنوم
اثر نماند ز فرهاد کوهکن لیکن
صدای ناله اش از کوهسار می شنوم
سرشک دیده ی خواجو که آب دجله ببرد
حکایتش ز لب جویبار می شنوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و دلباختگیاش نسبت به معشوق سخن میگوید. او با اشاره به نسیم زلف معشوق، نشانههای عشق را در طبیعت و زیباییها مشاهده میکند. شاعر از جذابیت و لطافت ویژگیهای معشوق، همچون لبهای آبدار و زلفهای چیندار، سخن میگوید و نشان میدهد که عشق او در هر دورانی و در هر مکانی با اوست. او همچنین به داستانهای معروفی چون دعای منصور و نالههای فرهاد اشاره میکند که نشاندهندهٔ قدرت و جاودانگی عشق است. مضمون کلی شعر، عشق و زیبایی و تأثیر آن در زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: نسیم خوش زلف تو را در بهار حس میکنم و زیبایی چهرهات را از گلهای لاله میشناسم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تاروپود زلفت مانند نخی است که در دست باد صبحگاهی قرار دارد و از آن بویی خوش شبیه به عطر گلهای مشک میپیچد.
هوش مصنوعی: هر کجا که بروم و از تو دور شوم، صدای عشق تو را از آنجا میشنوم.
هوش مصنوعی: لطافت و زیبایی چیزی را از خضر میشنوم که به آب حیات مربوط است، و آن را از دو لبی که مانند دو لعل زیبا و آبدار هستند، دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: داستان این دل پر آشفتگی را بشنو که از آن دو زن هندی، که در هم ریخته و پریشان حالند، خبرهایی میگیرم.
هوش مصنوعی: من گلی در دست ندارم که نشاندهنده زیبایی معشوق باشد، اما از عطر گلی که در فضا پخش شده، خبری از وجود او احساس میکنم.
هوش مصنوعی: دعای منصور هنوز در یادهاست، زیرا من همچنان از صدای کسانی که ادعای حق دارند، میشنوم.
هوش مصنوعی: فرهادی که کوه را کَند، دیگر اثری از او باقی نمانده است، اما صدای نالهاش هنوز از کوهها به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: چشمان خواجو به دلیل اشک، همچون آب دجله به حرکت درآمدهاند و داستان آن را از لب جویباری میشنوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیام دوست ز باد بهار میشنوم
ز چاک سینه گل بوی یار میشنوم
جنون من چه عجب گر یکی هزار شود؟
که وصف گل ز زبان هزار میشنوم
هزار نکته سربسته بیمیانجی حرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.