نشان دل بی نشان از که جویم
حدیث تن ناتوان با که گویم
گر از کوی او روی رفتن ندارم
مگیرید عیبم که در بند اویم
برویم فرو می چکد اشک خونین
ز خون جگر تا چه آید برویم
رخ از زانک شستم بخوناب دیده
غبار سر کویت از رخ نشویم
وفای تو ورزم بهر جا که باشم
دعای تو گویم بهر جا که پویم
خیال تو بینم اگر غنچه چینم
نسیم تو یابم اگر لاله بویم
چه نالم چو از ناله دل شد چو نالم
چه مویم چو از مویه شد تن چو مویم
چو رنجم تو دادی شفا از چه خواهم
چو درد از تو دارم دوا از که جویم
اگر کوزه خالی شد از باده حالی
بده ساقیا کاسه ئی از سبویم
چو ساغر بگرید ببین های هایم
چو مطرب بنالد ببین های و هویم
بچوگان مزن بیش از ینم چو خواجو
که سرگشته و خسته مانند گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جستجوی یار و معشوق خود سخن میگوید و احساس تنهایی و درد عاطفیاش را بیان میکند. او از اینکه نمیتواند به سوی معشوق برود، احساس عیب و نقص میکند و اشکهایش مانند خون میچکد. او به یاد معشوق، حتی از بوی گلها نیز مینالد و وفاداری خود را به او اعلام میکند. شاعر در تلاش است تا از درد و رنجی که ناشی از دوری معشوق است، شفا بگیرد و میپرسد که اگر درد او از معشوق باشد، درمان را از که باید جستجو کند. در نهایت، او خسته و سرگشته از عشق، خود را در حالتی سرگشته و دردمند توصیف میکند.
هوش مصنوعی: من در جستجوی نشانهای از دل بیخبر هستم و نمیدانم باید از چه کسی برای بیان دردهای جسم ناتوانم حرف بزنم.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به کوی او بروم، عیبی بر من نگیرید؛ زیرا من در محبت او گرفتار هستم.
هوش مصنوعی: برویم، اشکهای خونین از دل سوزانم میریزد و میخواهم ببینم که سرنوشت چه بر سرم خواهد آورد.
هوش مصنوعی: من چهرهام را از آثار اشکها پاک نکردم، چون غبار کوی تو بر روی صورتم باقی مانده است و حتی با آب چشمهایم هم نمیتوانم آن را بشویم.
هوش مصنوعی: هر جا که باشم، به خاطر وفای تو در دل دعا میکنم و هر جا که بروم، نام تو را به یاد میآورم.
هوش مصنوعی: اگر به یاد تو باشم، مثل یک غنچه شکوفا میشوم و اگر عطر تو را حس کنم، مانند یک لاله لطیف و خوشبو میشوم.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که من نالیدنی کنم، وقتی دل خودم هم از درد ناله میکند؟ و چه چیزی را باید بگویم، وقتی که جسمم هم به جای انجام کاری تنها گیج و بیهدف است؟
هوش مصنوعی: وقتی که از تو رنج و درد میکشم، با چه امیدی به دنبال درمان بروم، وقتی که خودت داروی این درد منی؟
هوش مصنوعی: اگر کوزهام از شراب خالی شد، ای ساقی یک کاسه از سبویم به من بده تا حال و هوایی تازه پیدا کنم.
هوش مصنوعی: وقتی جام شراب را در دست بگیرم و به شدت بگریم، مانند یک نوازنده که با صدای بلند ناله کند، حال و هوای من را ببینید.
هوش مصنوعی: بچهها را بیشتر از این آزار ندهید، زیرا من مثل خواجو در سرگردانی و خستگی هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان آرزومندِ دیدارِ اویم
که جان میرسد بر لب از آرزویم
چه ها میرسد بر سر از دستِ هجر
به نامحرم این قصه چون باز گویم
از آن گه که محرومم از رویِ خوبش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.