شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹ - دیدار آشنا
... شرح خزان دل به زبان نگاهش است
راه نگاه بست به چشم سیه که دید
موی دماغ ها همه جا خار راهش است
دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او ...
... این برگ های زرد چمن نامه های اوست
وین بادهای سرد خزان پیک راهش است
در گوشه های غم که کند خلوتی به دل ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی
... این هم اگرچه شکوه شحنه به شاه کردن است
عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه لطف اله کردن است ...
... بوسه تو به کام من کوهنورد تشنه را
کوزه آب زندگی توشه راه کردن است
خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴ - سپاه من
... خطوط دفتر من سیم ساز را ماند
قلم معاینه مضراب سر به راه من است
کلاه فقر بسی هست در جهان لیکن ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت
... خمیرمایه خباز فطرت است ای دوست
به چشم باز توان شب شناخت راه از چاه
که شهریار چراغ هدایت است ای دوست
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳ - اشک شوق
... جان مژده داده ام که چو جان در بر آرمت
تا شویمت از آن گل عارض غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴ - ملال محبت
... دوری چنان مکن که به شیون برانمت
چون آه من به راه کدورت مرو که اشک
پیک شفاعتی است که از پی دوانمت ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳ - ستاره صبح
... تو شهریار به بخت و نصیب شو تسلیم
که مرد راه به بخت و نصیب نستیزد
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶ - هفت خوان عشق
... ز جان و دل همه طرف کله به مهر و مهند
به راه میکده هش دار و پا به حرمت نه
چرا که پادشهانش عجین خاک رهند ...
... تو شهریار در این هفتخوان تهمتن باش
که دیو نفس حرون است و راهبان نرهند
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه
... هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه تو بود ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱ - خدا حافظ
... نماز عشق را هم با تو کردم اقتدا حافظ
هم از چاهم برآوردی و هم راهم نشان دادی
که هم حبل المتین بودی و هم نورالهدیٰ حافظ ...
... تو بزدایی غمش از دل به سازی غم زدا حافظ
مگر دل می کنم از تو بیا مهمان به راه انداز
که با حسرت وداعت می کنم حافظ خداحافظ
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲ - شهید عشق
... به گوش پیرزن گوژپشت طارم تاک
بگیر چنگی و راهم بزن به ماهوری
که ساز من همه راه عراق می زد و راک
به ساقیان طرب گو که خواجه فرماید ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳ - غنای غم
... صحرا و سنگلاخ ضلال است هوشدار
این غم نشان راه هدا می دهد به دل
غم خضر ما و چشمه اش این چشم اشکبار ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴ - در کوچه باغات شمران
... به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی
به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم
نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن ...
... به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز
که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم
به انعکاس افق لکه ابر بینم و خواهم ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴ - جلوه جواله
... جز تو دیگر نه کنار و نه کرانی گل من
اشک من نامه نویس است وبجز قاصد راه
نیست در کوی توام نامه رسانی گل من ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج
... لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم
شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو
کی می رسی به پرچم خونین چون شفق ...
... من روی دل به کعبه کوی تو داشتم
کآمد ندای غیب که این است راه تو
یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷ - شاهد گمراه
راه گم کرده و با روی چو ماه آمده ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه ...
... از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاک پای تو شوم کاین همه راه آمده ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶ - مکتب طبیعت
فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری
که راه آدم و حوا زده است دیو و پری
اگر نه شاهسوارستی و شکارانداز ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ
ز دریچه های چشمم نظری به ماه داری
چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری
به شب سیاه عاشق چه کند پری که شمعی است ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵ - زندانی خاک
... شبی بود و شبابی و صبا در پرده ماهور
به جادو پنجگی راه عراقی میزد و راکی
کجا رفتند آن یاران که دیگر با فغان من ...
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶ - جمع و تفریق
... خوش دار خاطری ز خزان دیده بلبلی
فردا که رهزنان دی از راه میرسند
نه بلبلی به جای گذارند و نه گلی ...