گنجور

 
شهریار

ز دریچه‌های چشمم نظری به ماه داری

چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری

به شب سیاه عاشق چه کند پری که شمعی است

تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری

بگشای روی زیبا ز گناه آن میندیش

به خدا که کافرم من تو اگر گناه داری

من از آن سیاه دارم به غم تو روز روشن

که تو ماهی و تعلق به شب سیاه داری

تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل

نرسد بدان نگارا که دلی نگاهداری

نفس علیل پیران تب لازم آورد، هان

تو چه لازم این جوانی به تبی تباه داری

تو که چون منیژه گیسو بُوَدَت کمند رستم

ز چه ماه من چو بیژن خود اسیر چاه داری

تو به هر گدا میامیز و شکوهِ حُسن مشکن

که لیاقتِ تشرّف به حضور شاه داری

برو و به دلبری کو ملکه است در وجاهت

بگذر که ماه رویش به محاق آه داری

دگران روند تنها به مثل به قاضی اما

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

به چمن گلی که خواهد به تو ماند از وجاهت

تو اگر بخواهی ای گل کمش از گیاه داری

دگران به نرد عشقت به هوای بوسه تازند

تو چرا هوای بازی سر دل‌بخواه داری

به سر تو شهریارا گذرد قیامت و باز

چه قیامتست حالی که تو گاه گاه داری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ به خوانش امیر محمدی
غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ به خوانش سعید لسان
غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ به خوانش حمید جوزدانی
غزل شمارهٔ ۱۳۹ - پری و فروغ به خوانش زهرا تاکی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سعدی

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

در کس نمی‌گشایم که به خاطرم درآید

تو به اندرون جان آی که جایگاه داری

ملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حسین خوارزمی

تو که شاه ملک حسنی و سریر و جاه داری

دل همچو من گدائی عجب ار نگاه داری

ز توام امید رحمت بکدام روی باشد

که نه غم از آب دیده نه خبر ز آه داری

ز میان ماهرویان رسدت بحسن دعوی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه