کوی رضا: تا دامن از من کشیدی ای سرو سیمینتن من - هر شب ز خونابه دل پر گل بود دامن من
نغمه حسرت: یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم - در میان لاله و گل آشیانی داشتم
پاس دوستی: بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی - دشمنیها کرد با من در لباس دوستی
اندوه دوشین: دوش چون نیلوفر از غم پیچ و تابی داشتم - هر نفس چون شمع لرزان اضطرابی داشتم
غنچه پژمرده: عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است - هرکه از سر بگذرد از فکر بالین فارغ است
آه آتشناک: چون شمع نیمهجان به هوای تو سوختیم - با گریه ساختیم و به پای تو سوختیم
ماجرای نیمشب: یافتم روشندلی از گریههای نیمشب - خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شراب بوسه: شکسته جلوه گلبرگ از بر و دوشت - دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت
پرده نیلی: رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم - کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم
فریاد بیاثر: از صحبت مردم دل ناشاد گریزد - چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
صفای شبنم: او را به رنگ و بوی نگویم نظیر نیست - گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
بار گران: زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست - عمر جاویدان عذاب جاودانی بیش نیست
ساز سخن: آب بقا کجا و لب نوش او کجا؟ - آتش کجا و گرمی آغوش او کجا؟
ستاره بازیگر: تا گریزان گشتی ای نیلوفریچشم از برم - در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم
سوسن وحشی: دوش تا آتش می از دل پیمانه دمید - نیمشب صبح جهانتاب ز میخانه دمید
آغوش صحرا: عیبجو دلدادگان را سرزنشها میکند - وای اگر با او کند دل آنچه با ما میکند
سرا پا آتشم: تا قیامت میدهد گرمی به دنیا آتشم - آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
آشیانه تهی: همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا - بیزبانم همزبانی همچو من باید مرا
رشته هوس: سیاهکاری ما کم نشد ز موی سپید - به ترک خواب نگفتیم و صبحدم خندید
بوسه نسیم: همراه خود نسیم صبا میبرد مرا - یا رب چو بوی گل به کجا میبرد مرا؟
شمع خاموش: منع خویش از گریه و زاری نمیآید ز من - طفل اشکم خویشتنداری نمیآید ز من
داغ محرومی: ساختم با آتش دل لالهزاری شد مرا - سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا