ساختم با آتش دل لالهزاری شد مرا
سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا
سینه را چون گل زدم چاک اول از بیطاقتی
آخر از زندان تن راه فراری شد مرا
نیکخویی پیشه کن تا از بدی ایمن شوی
کینه از دشمن بریدم دوستداری شد مرا
هر چراغی در ره گمگشتهای افروختم
در شب تار عدم شمع مزاری شد مرا
دل به داغ عشق خوش کردم گل از خارم دمید
خو گرفتم با غم دل غمگساری شد مرا
گوهر تنهایی از فیض جنون دارم به دست
گوشهٔ ویرانه گنج شاهواری شد مرا
کجنهادان را ز کس باور نیاید حرف راست
عیب خود بیپرده گفتم پردهداری شد مرا
پیش پیکان بلا سنگ مزارم شد سپهر
جا به صحرای عدم کردم حصاری شد مرا
چون نسوزم شمعسان؟ کز داغ محرومی رهی
بر جگر هر شعله آهی شراری شد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تجربههای عاشقانه و دلتنگیهای خود میپردازد. او از آتش عشق و دردهایی که تحمل کرده، صحبت میکند و بیان میکند که چگونه از تعلقات دنیا رنج برده و در جستجوی آزادی بوده است. شاعر به نیکخویی و محبت نسبت به دیگران تاکید میکند، چرا که این امر او را از بدیها دور میکند. همچنین، او در شبهای تاریکی که در آن سرگردان است، چراغی به دست میگیرد و به دنبال امید میگردد. دل او با غم عشق آشنا شده و اکنون غمگساری برایش عادی شده است. به نوعی از تنهایی و جنون خود به عنوان گنجی با ارزش یاد میکند و در نهایت، بیان میکند که با وجود بلاها و دردهایی که تجربه کرده، همچنان به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: با عشق و احساسات دلم، همچون لالهزار زیبایی ساختهام، اما در این مسیر، دچار آتش عواطف خود سوختهام و وابستگیهای جدیدی برایم ایجاد شده است.
هوش مصنوعی: چون گل سینهام را پاره کردم؛ ابتدا به خاطر بیطاقتیام و سپس به خاطر رهایی از اسارت جسمم.
هوش مصنوعی: نیکوکار باش تا از بدیها در امان بمانی. من کینهتوزی را کنار گذاشتم و به دوستانم محبت کردم.
هوش مصنوعی: من در شب تاریک و بینهایت، برای هر کس که در راه گم شده است، روشنایی و امیدی فراهم کردهام و به این وسیله، خود را به مانند شمعی در کنار قبری تبدیل کردهام.
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق و درد آن عادت دادم و مانند گلی که از خار میروید، با غم خود کنار آمدم. حالا غم برای من مثل یک همدم شده است.
هوش مصنوعی: تنهایی برای من مانند گوهری ارزشمند است که از نعمت دیوانگی به دست آوردهام. در کنار ویرانهها، این گنج الهی را یافتهام.
هوش مصنوعی: افرادی که به سوی نادرست میروند، هیچگاه به حرفهای راست اعتماد نمیکنند. من عیبهای خود را بیپرده بیان کردم و به همین دلیل متوجه شدم که باید مراقب خود باشم.
هوش مصنوعی: در برابر تیرهای سرنوشت، همچون سنگی بر قبرم، آسمان به من حملهور شد و من در دشت عدم، برای خود حصاری ایجاد کردم.
هوش مصنوعی: چرا نمیسوزم مانند شمع؟ چون از درد عدم دسترسی به آنچه میخواهم، هر شعلهای از اندوهم به جانم آتش میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.