آب زنید راه را، هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را، بوی بهار میرسد
راه دهید یار را، آن مه دَه چهار را
کز رخ نوربخش او، نور نثار میرسد
چاک شُدَست آسمان، غلغلهای است در جهان
عنبر و مشک میدمد، سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود، مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود، سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس، شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند، سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود، غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان، تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد، عقل خمار میرسد
چون برسی به کوی ما، خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما، گرد و غبار میرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با دعوت به استقبال از معشوق و بهار آغاز میشود. شاعر از همه میخواهد تا به تزیین و آراستن راهها بپردازند، زیرا محبوبی زیبا در حال نزدیک شدن است. با ورود بهار، باغها و طبیعت رونق میگیرند و غمها کنار میروند. شاعر به جذابیت و زیبایی حضور معشوق اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق و شگفتیهای طبیعت در هم آمیختهاند. او همچنین به حالتی از مستی و شیدایی اشاره میکند که در نتیجهٔ دیدار معشوق به وجود میآید و در نهایت تأکید میکند که این شور و شوق در گفتگوهای عاشقانهاش منعکس میشود.
هوش مصنوعی: به مسیر توجه کنید، زیرا محبوب ما در راه است. به باغ خبر خوش بدهید، زیرا عطر بهار در حال میآید.
مه دهچهار = ماه شب چهاردهام (از ماه قمری)، ماه کامل، قرص کامل ماه
شُدَست = شده است
هوش مصنوعی: باغ رونق پیدا میکند و نشانههای زندگی و خوشی میآید. غم و اندوه به حاشیه میرود و زیبایی و روشنی در کنار ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: تیر به سمت هدفش پرتاب میشود و در حال حرکت است، اما ما اینجا نشستهایم و منتظریم تا پادشاه از شکار برگردد.
هوش مصنوعی: در باغ، گلها با شادی به ما سلام میکنند و درختان سر به فراز میبرند. چمنها به آرامی در حال رشد هستند و غنچههای گل به شکل زیبایی به طرف ما میآیند.
هوش مصنوعی: ساکنان آسمان چقدر شراب مینوشند که روح سرگشته و مست شده و عقل هم به حالت خمار درآمده است.
هوش مصنوعی: وقتی به محله ما میرسید، سکوتی خاص در آنجا حاکم است. این سکوت بهخاطر آن است که صحبتهای ما، باعث ایجاد حاشیهای از سر و صدا و شلوغی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا ز چمن دماغ را بوی بهار میرسد
ضبط خودم چه ممکن است نامهٔ یار میرسد
گوش دل ترانهام میکدهٔ جنون کنید
ناله به یاد آن نگه نشئه سوار میرسد
شوخی وضع چشم و لب گشت به کثرتم سبب
[...]
دهند مژده نوگلان که نوبهار میرسد
به شیر او ز بلبلان نه یک، هزار میرسد
نسیم چون قراولان ز هر کنار میرسد
به گوش من ز صلصلان خروش تار میرسد
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۵۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.