رباعی ۱۰۸: از منزل کفر تا به دین، یک نفس است،
رباعی ۱۰۹: شادی بطلب که حاصل عمر دمی است،
رباعی ۱۱۰: تا زهره و مه در آسمان گشته پدید،
رباعی ۱۱۱: مهتاب به نور دامن شب بشکافت *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۱۲: چون عهده نمیشود کسی فردا را، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۱۳: این قافله عمر عجب میگذرد!
رباعی ۱۱۴: هنگام سپیدهدم خروس سحری، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۱۵: وقت سحر است، خیز ای مایه ناز،
رباعی ۱۱۶: هنگام صبوح ای صنم فرخپی
رباعی ۱۱۷: صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم،
رباعی ۱۱۸: روزی است خوش و هوا نه گرم است و نه سرد،
رباعی ۱۱۹: فصل گل و طرف جویبار و لب کشت،
رباعی ۱۲۰: بر چهره گل نسیم نوروز خوش است، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۲۱: ساقی، گل و سبزه بس طربناک شدهاست،
رباعی ۱۲۲: چون لاله به نوروز قدح گیر به دست،
رباعی ۱۲۳: * هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند،
رباعی ۱۲۴: برخیز و مخور غم جهان گذران،
رباعی ۱۲۵: در دایره سپهر ناپیدا غور،
رباعی ۱۲۶: از درس علوم جمله بگریزی به،
رباعی ۱۲۷: ایام زمانه از کسی دارد ننگ،
رباعی ۱۲۸: * از آمدن بهار و از رفتن دی،
رباعی ۱۲۹: زان پیش که نام تو ز عالم برود *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۳۰: * ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم،
رباعی ۱۳۱: * تن زن چو به زیر فلک بیباکی،
رباعی ۱۳۲: * می بر کف من نه که دلم در تاب است،
رباعی ۱۳۳: می نوش که عمر جاودانی این است،
رباعی ۱۳۴: با باده نشین، که ملک محمود این است،
رباعی ۱۳۵: امروز تو را دسترس فردا نیست،
رباعی ۱۳۶: * دوران جهان بی می و ساقی هیچ است،
رباعی ۱۳۷: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه؛
رباعی ۱۳۸: تا دست به اتفاق بر هم نزنیم،
رباعی ۱۳۹: لب بر لب کوزه بردم از غایت آز،
رباعی ۱۴۰: خیام، اگر ز باده مستی، خوش باش؛
رباعی ۱۴۱: فردا علم نفاق طی خواهم کرد،
رباعی ۱۴۲: گردون نگری ز قد فرسوده ماست، *(منتسب به چند نفر)
رباعی ۱۴۳: عمرت تا کی به خودپرستی گذرد