گنجور

 
میرزاده عشقی

ای دختران ترک! خدا را، حیا کنید

باری در این معامله، شرم از خدا کنید!

یا رخ نهان کنید که دل نابرید یا

با عاشقان دلشده کمتر جفا کنید

یا وعده نادهید که با ما وفا کنید

یا برقرار وعده، خودتان وفا کنید

یغما نموده اید دل و دین ما بلی

کی عادت قدیمی خود رها کنید؟

ترک ختا همیشه به یغما به نام بود

یک چندهم رواست که ترک خطا کنید

جائی کشید کار ز یغما که این زمان

یغمای شت، پیمبر پیشین ما کنید؟

زرتشت دل نبود که آن را توان ربود!

حاشا قیاس دل، ز چه با انبیا کنید؟

زرتشت بردنی نبود، این طمع چه سود؟

تنها همان، ببردن دل اکتفا کنید!

امروز قصد بردن پیغمبران، کنید:

فردا بعید نیست که قصد خدا کنید!