فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت:
مگر می نترسی زِ تلخیِ خواست
مگر تویِ (توانگر) از تلخی و سختیِ نیازمندی و نیازمند شدن نمی ترسی? (که اینگونه بدرفتاری و ترشرویی می کنی?)
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت:
مشعبد صفت, کیسه و دست پاک:
شبیه شعبده بازها شده بود که همیشه دست و کیسه و کلاه شون خالی و پاکِ پاک است به این معنی که هیچی تویِ این کلاه و کیسه و دستشون نیست ولی یکدفعه خرگوش یا کبوتر ازش بیرون میاد!
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت:
بیت زیر به چه معنی است?
شقاوت برهنه نشاندش چو سیر
نه بارش رها کرد و نه بارگیر
میم الف در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۸ - فصل فی ذکرالعشق و فضیلته و صفةالعشق والعاشق والمعشوق ذکرُالعشق یُریح القلوب و یُزیل الکروب:
دوستان در حاشیه به اشتباه سربَر نوشتهاند که اشتباه است
با توجه به ابیات بعد، سربُر درست است. که میگوید عشق با سربریده گوید راز.
در متن هم تصحیح کردم که سرویر نوشته شده به اشتباه.
دلبرِ جانرُبای، عشق آمد
سَربُر و سِرنمای، عشق آمد
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۰ در پاسخ به محمدرضا دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت:
تمامِ این ضربالمثل ها در موردِ بیچارگان, هنگامی جاری و ساری می شود که طرف در مسیر راستی و درستی گام بردارد وگرنه اگر برای مثال طرف فقیر باشد و همچنین ناپاک, در و گشایشی که گشوده نمی شود هیچ, روز به روز هم فقیر تر و بیچاره تر نیز خواهد شد.
این تجربه و مشاهدات بیش از ۴۰ سال آوارگی و دربه دری خودم بود که عرض کردم.
به قول حافظ:
گفتم: ای سلطانِ خوبان (خدا) رَحم کن بر این غریب
گفت: در دنبالِ دل (کسی که به دنبالِ هوی و هوس خود است) ره گم کُنَد مسکین غریب
Delkhaste در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۹ در پاسخ به حسین مهدو ی نیا دربارهٔ عطار » فتوت نامه:
جناب حسین سلام با اینکه شما دو سال پیش این نظر رو گذاشتید ولی دوست داشتم کمی بیشتر راجع به این مسئله گفت و گو کنیم.البته اگر مشکلی نیست.شما فرمودید که جناب عطار زن را بالاتر از مرد می داند ولی به نظر من این درست نیست.در نظر مردم قدیم همیشه زن مرتبه پائین تری نسبت به مرد داشته و شاعرانی مانند عطار و مولوی و سعدی و غیره هم همین نظر را داشتند.بیتی از بوستان سعدی را به یاد دارم که خواندنش مطمئناً نظر شما را تغییر می دهد.
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پارینه ناید به کار
سعدی می گوید هر سال باید زن جدید گرفت چون زن مانند تقویم است و تقویم پارسال به درد نمی خورد.شیخ محمود شبستری نیز در اثر مشهورش گلشن راز با اشاره به یک حدیث زنان را موجوداتی پست معرفی میکند که هم عقلشان ناقص است و هم دینشان و مردان باید سعی کنند شبیه آنها نشوند.
زنان چون ناقصات عقل و دینند
چرا مردان رهِ ایشان گزینند؟
همچنین ابیاتی را از مولوی و عطار به یاد دارم که خواندنشان خالی از لطف نیست
مردانِ مرد اینجا در پرده چون زنانند تو پیش صف چه آیی؟ چون نه زنی نه مردی(عطار).
از مصراع اول این مفهوم بر می آید که شاعر زنان را پائین تر دانسته وقتی میگوید مردان مرد اینجا چون زن اند یعنی آنهایی که مقام بالایی دارند اینجا در مقابل خداوند مثل زنان پست اند.
و مولوی در این بیت عرفانی زنان را ترسو معرفی می کند ان طور که من فهمیدم
شاهی و معالی جو خوش لست ابالی گو از شیر بگیر این خو مردی نه ای آخر زن
این ابیات گواهی بر پائین بودن مرتبه زن در نظر مردمان قدیم هستند.البته قصدم توهین به شعرای فارسی زبان نیست چون آنها فخر ایران و ایرانی هستند ولی فرهنگ آن زمان اینگونه بوده که زنان همیشه رتبه ای پایین تر از مرد داشتند.
Mohsen Jamal در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۲۲ در پاسخ به کتایون دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۴:
یعنی دل ما دیوانه زنجیری است. و زلف پریشان تو زنجیر این دیوانه بوده است. اگر تو نباشی ، دلبر دیگری خواهد آمد.
پارسا یاهوئی در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۹ در پاسخ به محسن دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۲:
عبارت عاشقت درست است. منظور دل کسی است که عاشق تو شده است.
Omid Shojaee در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:
چونکه میگه دعوی خدایی کرد احتمال زیاد همان فرعون زمان موسی منظورشونه
Omid Shojaee در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۹:
احتمالا منظور سعدی وهارون الرشیدفرعونیان پیشین مصر بودند که به مردم بسیار ظلم روا داشتند یا فرعون زمان حضرت موسی
pereng در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:
آیا امکان این هست که این بیت رو کسی معنی کنه؟
امیرحسین سلمانی در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
ما مانده ایم اینجا که حلال است. حرام است
...
دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
چون شعر مرا دید که دارای پیام است
نوا در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:
بیت اول:
"وصل بتان"
بیت ششم:
"بر" مرغ جان
صحیح میباشد
حمید رضایی در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:
"گر" در گرمی کنید کاری رو نباید اگر خواند بلکه باید گرم خواند، یعنی کاری رو گرم کردن در اینجا عشق رو گرم کردن، چون داره صلا می زنه که یاران کار عشق رو گرم کنید
مهیار در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
توسن: اسب، باره
سمیه نورافشان در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:
خانم پریسا در مایه بیات ترک این غزل را به چه زیبایی خواندند.
احسان در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
بی ثمری حصار شد در چمن امید ما
تمام امید های ما _مثل خونه پول ماشین همسر فرزند شغل موقعیت اجتماعی_در این دنیا بی ثمر است
ومانند یک حصار ذهن ما رو احاطه میکنه
رضا تبار در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
حافظ در ابیات زیر زاهد پاک سرشت را مورد خطاب قرار می دهد.زاهد پاک سرشت زاهدی است که نیت و باطن پاک دارد و بدنبال رعایت دیانت است اما اهل عیب گیری است و یر آن تاکید می کند.مشکل زاهد نوعی تحجر است که او را به عیبجویی می کشاند انهم عیبجویی از رندان و نه از فاسقان و کفار! با توجه به اینکه زاهد پاکیزه سرشت است ، شایسته است به جای عیبجویی از دیگری ،با وسعت نظر و نگاه خوش بینانه بنگرد تا از دینداری خود محبت را به دیگران بچشاند نه داروی تلخ فرار از بقیه انسانها را.نهی از منکر موقعی معنا دارد که منکری کاملا مشخص صورت گرفته باشد نه هر کسی نسبت به ما منکر حساب شود.
به انهایی که ایمان آورده اند بگو از مردمی که به ایام الهی ( روز وعده های خدا مثل قیامت) امیدوار نیستند درگذرند تا خدا عاقبت هر قومی را به پاداش اعمال خود برساند.( آیه ۴۵ سوره جاثیه)
معنی ابیات
۱- ای زاهد پاک سرشت( ای زاهدی که فکر می کنی در خلقت اساسا پاک و طاهر آفریده شدی) از رندان( عارفان زیرک/ نام دیگر عاشقان محبت که اهل معرفتند و به یاطن شریعت نظر دارند) عیبجویی نکن،
- زیرا گناه دیگران را بحساب تو نخواهند نوشت.
۲- من اگر خوب یا بد هستم بتو ارتباطی ندارد.تو در اصلاح خود بکوش،
- زیرا در قیامت هر کس آن چیزی را درو خواهد کرد که در شخصیت خود کاشته است.
( راه رستگاری بخود آمدن خود است .جستجو در شخصیت انسانها نوعی فرو رفتن در اعمال دیگران است و باعث غافل شدن از خود می گردد)
۳- چه آنها که زاهدانه و هوشیارانه و چه آنها که عاشقانه و با دلدادگی راه بازگشت به پروردگار را برگزیده اند،هردو طالب محبوب خود هستند،
- ( و اگر درست بنگری در این تفاوتها یک چیز مشترک است و آن عشق به معبود است) همه جا مکان عشق به اوست، چه این عشق به عنوان مسلمان در مسجد باشد و چه به عنوان مومن به دین موسی( ع) در کنشت( معبد یهودیان).
۴- من در برابر خشت در میخانه( باطن عارف/ محل مناجات بنده با حق از طریق عشق و محبت) سر تسلیم فرود می آورم،
- اگر مدعی معنای این سخن را درک نکردبگو این سر من و خشتی که میتوانی یر سر من بزنی/ از سر ناچاری سر خودت را به خشت بزن/ تا سرت به سنگ لحد نخورد نخواهی فهمید. زیرا دوگانگی بین من و خودت را تحمل نمی کنی).
۵- ای زاهد مرا از سابقه لطف پروردگار نا امید نکن
( زیرا فرموده: رحمت من بر غضبم سبقت دارد. پس چرا پیش از آنکه مردم را مشمول رحمت الهی بدنی ، آنها را مشمول غضب الهی میدانی؟)،
- در حالی که از پس پرده خبر نداری که جه کسی خوب است و چه کسی بد!
۶- ( اینکه به نظر شما ) من گاهی از پرده تقوی بیرون افتاده ام به اقتضای بشر بودن است(اقتضای خطا در انسان است ولی این خطا فطری و ذاتی نیست).،
- پدرم حضرت آدم( ع) نیز بهشت را به سبب خطا از دست داد( پس چرا از خطاهای دیگران نمی گذریم؟).
۷- ای حافظ اگر در روز اجل ( که بنا است از این عالم به عالم ابدی سیر کنی) توانسته باشی جامی از شراب محبت از حضرت دوست بگیری ( و در حالت مستی محبت به حق از دنیا بروی)،
- بدان که یکسره تو را به بهشت می برند به شرطی که زندگی را به سبک خراباتی تعریف کرده باشی ( و زاهد باید به تک تک عیبهایی که از دیگران گرفته جواب دهد).
-
حسین حجازی شمعونی در ۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:
به نظر من خیام داره اشاره میکنه به دنیایی که ن ابتداش معلومه و نه انتهای اون به نوعی تکرار مکرراته مث چرخ و فلکی که یک کار انجام میده با این تفاوت که هر بار مسافرانش تغییر پیدا میکنند،ما از گل دیگران سرشته شدیم و فردا دیگران از خاک ما.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت: