گنجور

حاشیه‌ها

کلام قاصر در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

دپن بارها بجای درین آمده‌است:
"ترش‌رثی نداردیمن جمعیت دپن محفل
چوشیراین‌سرکه‌اث‌از یکدگرخواهدبریداینجا"
این بیت حتما غلط املائی دارد.

---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

کلام قاصر در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

بیت "کوه اندوهیم از سنگینی پای طلب
نالهٔ خوابید5 می‌دانیم بر سر تیغ را"
باید به شکل زیر تغییر کند:
"کوه اندوهیم از سنگینی پای طلب
نالهٔ خوابیده می‌دانیم بر سر تیغ را"

---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

کلام قاصر در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:

"زیک‌تخم شرر صدکشت عبرت‌کرد5ام خرمن"
باید به
"زیک ‌تخم شرر صد کشت عبرت‌کرده‌ام خرمن"
تغییر یابد.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

سعید در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:

کانان که به جایند، صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، نقل تصحیح فروغی همین است که در متن آمده.

سعید در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:

سلام
نرم نرمک صحیح است.
---
پاسخ: با توجه به وزن شعر نمی‌تواند پیشنهاد شما صحیح باشد، ضمن این که نقل تصحیح فروغی مطابق متن است.

کلام قاصر در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

"رنگ" در شعر بیدل نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. این حاشیه را می‌نویسم برای بعدی که دیوان بیدل تکمیل شد.

حسن در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

از سازنده این سایت متشکرم
واقعاَلذت بردم من داستان زندگی وحشی بافقی را خوانده ام به دوستان توصیه میکنم این حکاین زیبا را مطالعه کنند . باز هم ممنون

احمد تورکه در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶:

*صراحی دگر باره از دست برد ... بمن باز آورد می دستبرد*
*هزار آفرین بر می سرخ باد ... که از روی ما رنگ زردی ببرد*
*بنازیم دستی که انگور چید ... مریزاد پایی که در هم فشرد*
*برو زاهدا خورده بر ما مگیر ... که کار خدایی نه کاریست خورد*
*مرا از ازل عشق شد سر نوشت ... قضای نوشته نشاید سترد*
*مزن دم زحکمت که در وقت مرگ ... ارسطو دهد جان چو بیچاره کرد*
*مکش رنج بیهوده خرسند باش ... قناعت کن ار نیست اطلس چو برد*
*چنان زندگانی کن اندر جهان ... که چون مرده باشی نگویند مرد*
شود مست وحدت زجام الست ... هر آنکو چو حافظ می صاف خورد*
---
پاسخ: با تشکر، به غیر از بیت اول که متن قبلی محکم‌تر و قابل اعتناتر از نقل شما بود و با تشکر از زحمت شما بابت تحقیق این مورد، ابیات را مطابق نقل جنابعالی اضافه کردیم.

ناشناس در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:

سعی کنیم این آموزه های غنی را در زندگی و مراودات اجتماعی خود به کار بگیریم. از همین لحظه شروع کنیم.
فکر کن!
لازم نیست همه جا ثابت کنی حق با تو است.

ناشناس در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

سلام خسته نباشید.
در بیت "برگ درختان سبز پیش خداوند هوش هر ورقش دفتریست معرفت کردگار"
در شعر اصلی "پیش خداوند هوش" "در نظر هوشیار " نوشته شده.
لطفا تصحیح شود.
منبع: کتاب فارسی اول راهنمایی(شعر اول)
---
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح فروغی است، منبع کتاب درسی احتمالآً تصحیح دیگری است.

جواد در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

به عقیده من دوستان نباید شعر را نقد کنند چون هر کس با درک و حال خود باید شعر را تفسیر کند و نظر هر کسی هم محترم است چون زیبایی زبان فارسی این است

ناشناس در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان:

لطفا در بیت 262، "بب" به "به آب" تصحیح شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

آ در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:

نباید شاهست تبدیل به شاهیست بشود بلکه باید است حذف شده و ی نکره به آخر شاه افزوده شود. با تشکر
---
پاسخ: متوجه فرمایش شما هستم، استناد من در تصحیح قبلی به تصحیح مرحوم فروغی است. قید «متأسفانه» را هم در پاسخ پیشین به این دلیل آوردم که به نظرم «شاهیست» زیبا نیست و همان «شاهی» بهتر است. اما در تصحیحات تلاش می‌کنیم بیش از آن که به زیبایی یا حتی درستی تصحیح توجه کنیم به مستند بودن آن اتکا کنیم و به همین دلیل در تصحیح این رباعی حداقل تا زمانی که سند معتبری پیدا نکنیم «شاهی» را جایگزین «شاهیست» نمی‌کنیم.

amin در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۶) حکایت یوسف همدانی علیه الرحمة:

در بیت پنجم چنین اشتباه تایپ شده است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

amin در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان:

در بیت نهم به جای کی، نی صحیح می باشد.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

amin در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۳) حکایت دیوانه به شهر مصر:

در بیت دوم ناگاه صحیح می نماید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

amin در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۳) حکایت دیوانه به شهر مصر:

در بیت اول عین الیقین اشتباه تایپ شده است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مهران در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:

اما حکیم عمر خیام عارف نبوده بلکه دانشمند بوده است. در زمانی‌ هم که زندگی‌ میکرده کسی‌ از شعر‌هایش خبر نداشته است. منظور وی نه می عرفا و عشق وی هم به خدای موهومی نبوده است. منظور وی دقیقا همان چیزی است که شعر‌هایش می‌گوید. از خود چیزی بی‌ منطق نسازید. خیام اعتقادی به حیاتی‌ دیگر نداشته و تنها بما می‌گوید که فرصت را غنیمت شمرده از دو روز زندگی‌ استفاده کنید.

Rouzbeh در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۲:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۸:

اصطخر = استخر : نام شهری باستانی است واقع در استان فارس ایران. املای تاریخی آن اصطخر است.
از تاریخ بنای این شهر که چه زمانی دایر گردیده ، آگاهی درستی در دست نیست . زیرا نبشته و آثاری که تاریخ آنرا از پیش از دوره هخامنشی تعیین نماید دیده نشده ، و آثاری هم که در خلال کاوشها بدست آمده ، بیشتر مربوط به عهد هخامنشی و ساسانی و سده‌های نخستین اسلامی میباشد . ولی وجود آب فراوان رودخانه پلوار و زمینهای گسترده حاصلخیز پیرامون آن ، مینمایاند که از دوران کهن ، جایگاه مردمی بوده که در این دیار میزیسته ، و آبادی بزرگی را تشکیل داده بودند
استخر بزرگ‌ترین شهر در دردوران خود بوده و به گفته تاریخ نویسان چهاردروازه داشته که درحال حاضر یک از آنها در سر پیچ دوراهی مرودشت ارسنجان و دیگری در جنوب شهر مرودشت قرار داشته‌است.
در هفت کیلومتری ویرانه‌های تخت جمشید، ویرانه‌های شهر استخر معروف به «تخت طاووس» قرار دارد. آثار بجامانده از این شهر شامل دروازه سنگی، ستون‌ها و دیواره‌های سنگی است که به روزگار هخامنشی تعلق دارد. در این شهر، بازمانده سازه‌های اسلامی، ساسانی و اشکانی و ظروف و آثار سده‌های آغازین هجری در آن کشف شده است‌. آب شهر استخر از رود سیوند تامین می‌شده‌است.
این شهر تا پایان پادشاهی ساسانیان از آبادترین و با شکوه‌ترین شهرهای ایران باستان بود، اما توسط اعراب تسخیر گردید و به دلیل خیزش‌های پیاپی مردم (از سال 23 تا سال 29 هجری) بارها فتح شد و مردم آن قتل عام شدند و پس از آن تنها ویرانه‌ای از آن برجای ماند.
اولین بار استخر در زمان عمربن خطاب توسط عثمان بن ابی العاص تسخیر شد و اموال و زمین‌های مردم به غنیمت گرفته شد و هم چنین برای آخرین بار در سال 29 هجری عبدالله عامر گماشته عثمان پس از تسخیر شهر گور بسوی استخر شتافت تا خیزش چند باره مردم استخر را سرکوب نماید ولی با مقاومت سخت و گسترده آنان روبرو شد، اما سرانجام مردم را کشتار نمود و شهر را دوباره تسخیر کرد.

حامد در ‫۱۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۸۹، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

سلام
یادش به خیر.شیرازسرباز بودم.روزعید بعد از سال تحویل رفتم شاهچراغ و از کتابخانه اونجا بعد از زیارت یک دیوان کامل وحشی بافقی خریدم.شبها توی خوابگاه سر این شعر که کی بخونه دعوا بود.باهاش روزگاری و گذروندیم.الان حدوداپانزده سال از اون موقع میگذره.کی باورش میشه و واقعا که نمیدونستم جان شیرین به تمنای تودادن غلط است.
اگه اهل حافظ هستید این شعر روبخونید :
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیراهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست

۱
۵۳۳۱
۵۳۳۲
۵۳۳۳
۵۳۳۴
۵۳۳۵
۵۴۷۵