ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - یاد یاران:
هو
درابیات بالا پس از هر پنج بیت یک مصرع به عنوان بند آمده که صحیح نگارش نگردیده وقافیه ها به هم
ریخته است مثلا مصرع :
با ما ونه در میان مائی دربین پنج بیت بالا وپنج بیت پائین باید قرار گیرد همین طور مصرع
گوئی که زسنگ خاره زادی و.....رک به اصل دیوان
---
پاسخ: چینش ابیات مطابق فرموده تصحیح شد.
در بند ششم مصرع «بس آینه را گرفت زنگار» در دو بیت تکرار شده که با توجه معنی مورد اول صحیح به نظر نمیرسد، از دوستان اگر کسی به نسخهی چاپی دسترسی دارد مصرع صحیح را در بیت مذکور بازگو کند.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۲۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶:
دربیت آخر لؤلؤ درست است
---
پاسخ: با تشکر از شما تصحیح شد.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:
بنام خدا
میگوید مارگیری ماری عظیم وظاهرا بیجان رااز کوهستان پر برف به شهر آورد تا مردم را به حیرت اندازد مردم زیادی برای تماشا جمع شدندچون خورشید به آن مار عظیم تافت جان گرفت واز هر طرف به حرکت درآمدهمه فرار کردند ودر این ازدحام عده زیادی کشته شدند ومارگیر طعمه اژدها شد
مولوی ضمن بیان داستان خیلی حرفهادارد از جمله اینکه جوینده چون این مار گیر یابنده است
دیگر اینکه وجودخودآدمی از مار عجیب تر است وازسرنادانی حیران مار میگردد دیگر اینکه همه جهان چون این مار میتواند رفتار دیگری پیدا کند ونیز همه ذرات عالم هوشمند میباشند
مهمتر اینکه اژدها را به نفس انسان تشبیه میکند نفس اگر فعال شود کارهمان مار را انجام میدهد که صاحبش را بلعید وباعث کشتار مردم شد در این کشتار نفس خود مردم هم موثر واقع گردیده است
برای بهره گیری از هشدارهای مولوی میپرسیم که آیا این نفس بااینهمه خطرآفرینی چه تعریف علمی میتواند داشته باشد؟
در کتابهای اخلاق ومواعظ غالبا نفس را همان طبیعت انسان وغرایز او میدانند ازآثار عرفانی چنین برمیآید که هر فکر وعمل که از فطرت سالم برنخاسته باشد شکل نفسانی دارد وبه هرحال گفته نشده که نفس از لحاظ علمی چگونه شکل گرفته وقوت یافته است
از بعضی آثار علمی معرفتی چنین برمیآید که نفس هرچه هست رابطه تنگاتنگی باوابستگی ها و مکتسبات انبار شده انسان دارد مجموعه بدآموزیها وتاثیرات نامطلوبی که فرد از دیگران بویژه ازمربیان اولیه گرفته وترسها وحساسیتهائی که در ضمیر نا آگاهش نشسته وبرغرایز طبیعیش اثر گذاشته ساختمان نفس یا محتوای منیت را تشکیل میدهد
در این زمینه خلاف آنچه گاه تصور رفته غرایز را نمیتوان زیر سئوال برد بلکه عوامل تربیتی که مثلا بر غریزه صیا نت خود وغریزه جنسی یا حس مالکیت وغیره تاثیرمنحرف کننده میگذارد مهم است وعیوبی مانند جاه طلبی وحساد ت وطمع ووسواس ومیل به سلطه وغیره ممکن است ریشه واحدی داشته باشند ونگهبان آنها نوعی ترس عارضی و مکتوم وشبیه بیماری است که در جریان وایستگی ها (وابستگی به دون الله) در گذشته ایجاد شده است (بیماری دل کلمه ای مشهور است)
اگرمتوجه هستیم که نفس دشمن ترین دشمنان است (اعدا عدوک نفسک) باید قبول کنیم که شناخت آن از لحاظ علمی و روانشناسی لازمست (چنانکه در جنگها شناخت مواضع وامکانات دشمن خیلی مهم است)
به نظر میرسدکه باید آثاری وجود داشته باشد که ناشناخته های نفس رابه طور علمی روشن کند تا درمعرفت النفس به کارآید داشتن اطلاعات صحیح از نظر طبیعی بودن یا عارضی بودن مشکلات وحجابهای روانی وآگاهی بر حیله های نفسانی که در درجه اول خود شخص را فریب میدهد برای هر کس لازم است واگر معلوم باشد که تمایلات نفسانی مزاحم در کودکی شکل میگیرد وبعد پیچیده وماندگار میشود اهمیت ملاحظات تربیتی درمورد فرزندان بیشتر نمودار میگردد
م.ر در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
در یبت سوم کلمه ی قفس به اشتباه قفص نوشته شده است.
---
پاسخ: همچنان که در حاشیهی بعدی گفته شده به نظر میرسد نوشتن این کلمه با این املا هم درست است، قفص را در لغتنامهی دهخدا ببینید. ضمنا بیت مورد نظر شما باید بیت پنجم باشد. تغییری اعمال نشد.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲ - مست و هشیار:
هو
در مصرع آخر میخوانیم "گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست"درعرف مامعنی روشنی ندارد حال بد نیست به کلامی از پیامبر توجه کنیم که ترجمه اش اینست: مردم در خوابند وپس از مرگ بیدار میشوند این ابیات مولوی هم شاید توضیحی بر آن باشد
هوش را بگذار آنگه هوشدار
گوش را بربند آنگه گوشدار جای دیگر گوید:
وهم وفکر وحس و ادراکات ما
همچو نی دان مرکب کودک هلا
نتیجه میگیریم که ورای بیداری معمولی بیداری دیگری وجود دارد وورای هشیاری معمولی هشیاری دیگری ودر بیت مذکورهشیاری دوم باید مورد نظر باشد
فکر عارفانه وزرف اندیشی پروین در این منظومه ودیگر منظوماتش که در سن جوانی سروده شده ویادآور سخنان پیران مجرب است فوقالعاده به نظر میرسد
عسکر ادیبی در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:
در خصوص تفسیر این غزل 2 سوال برای خواننده جهت دریافت مفهوم غزل مهم به نظر می رسد :
1- این غزل از زبان که سراییده شده است ؟ (خداوند یا مولانا) که در ادامه غزل معلوم میشود از زبان خدا نیست .
2- منظور شاعر از تو در بیتهای 1و2و3 کیست ؟
با سپاس
دوست در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:
" " به نظر کاراکتر رو نمی تونم توی حاشیه نشون بدم خودتون سرچ کنید متوجه می شید.
دوست در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:
به نظر می اید که حرف "ی" در سرچ ها درست عمل نمی کنه. من بس که جهان رو سرچ کردم و این کاراکتر رو ... توی سرچ نشون می داد.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - وله روح الله روحه:
به نام خدا
در دوبیت اول این قصیده آمده است نفس ناطقه یا گنج در خراب را بازیاب وبازشناس فرق خود با او را بدان وازخود در گذر
در روانشناسی وروانکاوی امروزی گفته شده که انسان خود اصلی وناخود یا خود بدلی دارد یعنی سخن از دو خود یا من مطرح است
ملاحظه میشود که اهل معرفت درگذشته دور دو وجهی بودن خود را میدانستند ومجاهده میکردند که به خود اصلی برسند ولی با اصطلاح علمی آنرابیان نکرده اند وآنچه در روانشناسی گفته اند کشف جدیدی نیست دوگانگی خود در آثار سایر عرفا از جمله مولوی هم روشن است
کی تو این باشی که تو آن اوحدی
که خوش وزیبا وسر مست خودی
صنم در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:
اسم من با تفال زدن به دیوان حضرت حافظ در شب تولدم انتخاب شد ...
این شعر آمد و اسم من صنم شد ...
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
هو
این قصیده مخصوصا دو بیت اولش ممکن است کمک کند که انسان تاحدی خود گم کرده را باز یابد
در کلام علی ع آمده که تعجب میکنم از کسیکه دنبال گمشده اش میگردد وخود را که گم کرده نمیجوید
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰:
در بیت نهم گویا معنیش به جای مغریش درست است
---
پاسخ: کلمهی مذکور «صغریش» است و ترکیب «عالم صغری» چندان غریب نمینماید، در هر صورت اگر از دوستان کسی به نسخهی چاپی معتبر دسترسی دارد در این زمینه ما را راهنمایی کند. تغییری اعمال نشد.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - دیوانه و زنجیر:
بنام خدا
جای سئوال است که چرا پروین اعتصامی وبسیاری دیگر از اهل معرفت از دیوانگان ومستان جا نبداری کرده اندو عقلا رامورد انتقاد قرارداده اند( در آثار عرفای خارج از سرزمین ما نظیر جبران خلیل هم این معنی دیده میشوداو مقصود گسترده تری در باره دیوانه دارد)
اگر بررسی کنیم معلوم میشود که آنها عقل مصلحت اندیش را که در خد مت خود خواهی وریا کاری قرارمیگیرد نقد میکنند ودیوانگانی را که فاقد این عقل وحالات منفی هستند بر عقلائی چنین ترجیح میدهند ومیگویند عقلا عامل فساد هائی در جهان هستند که دیوانگان از آن مبرایند البته این سخن از نظرمعرفتی درست در میآید ومثلادر زندگی روزمره و ازنظرنظم امور جامعه قابل طرح نیست
در اینجا مسئله دو وجهی بودن عقل مطرح است بقول مولوی عقل جزئی داریم و عقل کلی یا عقل اکتسابی داریم و عقلی که موهبت یزدانی است واین د و وجه کاملا با هم متفا وتند در حدیث هم آمده است: العقل عقلان..یعنی عقل دو نوع است
معنی دیوانگی هم دووجه دارد گاه مثلا گفته میشود کسی دیوانه قدرت یا ثروت یا تجاوز است این معنی ازنظرهر عا رف وعامی محکوم است ولی یک دیوانه معمولی که ظاهرو باطنش را آنطور که هست نشان میدهد نه تنها قابل ملامت نیست بلکه بر عقلای مفسد ترجیح دارد در ابیات بالا آمده است :
ما نمیپوشیم عیب خویش اما دیگران
عیبها دارند وازما جمله را پوشیده اند
در مجموع اهل معرفت با اینگونه تعبیرات میخواهند بگویند که مدعیان عقل یا اکثرمردم ازحق وحقیقت دورند وادعای خلاف آنرا میکنند ظاهرا بیان قرآنی :"اکثرالناس لایعلمون" مؤید آنهاست
صاف در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز:
بعد از آن هر جا روی مشرق شود
شرقها بر مشرقت عاشق شود
خرد عاشق آفتاب بی غروب است:
آفتاب معرفت را نقل نیست
روز و شب کردار او روشنگریست
سید عباس جعفری در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:
چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری
---
پاسخ: با تشکر از شما ضبط تصحیح فروغی «به محرابم دری» است و «به محراب اندری» را به عنوان بدل آورده.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:
ینام خدا
صفاتی که مولوی در ابیات فوق در باره علی (ع) برشمرده قابل دقت است خوب است گزیده ای چند ازابیا ت اوراکه حاوی صفاتی ازآن حضرت است در حاشیه تکرار کنیم:
ازعلی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل...
ای علی که جمله عقل ودیده ای
شمه ای واگو ازآنچه دیده ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
باز گو ای باز عرش خوش شکار
تا چه دیدی آنزمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشم های حاضران بر دوخته
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سؤالقضا حسن القضا...
اینها مدح وتعریف نیست معرفی یک شخصیتی است که روحش به آسمان آویخته ودر مصداق "من عرف نفسه فقدعرف ربه" است
مدح وتوصیف دو وجه دارد وجهی ازآن مطابق سنن وآداب صورت میگیرد ووجه دیگرازشناخت برمیآ ید وجه اول اگرچه لازم باشد اما امکان دارد که جانشین یاحجاب وجه دوم گردد وگمان میرود علی(ع) به همین دلیل از نظر ما کمترشناخته شده است اهل ولایت بودن مستلزم ولی شناسی است و مدح وتکریم خشک وخالی هرگز کافی نیست وجادارد وجه دوم بطور جدی در نظر باشد
مولوی در محیط تشیع پرورش نیافته اما چنانکه در خور یک عارف بزرگ است فرا فرقه ای میاند یشیده و اخلاص علی(ع)اورا سخت تکان دادده است کسی میتواند بزرگان دین را بشناسد که با آنها سنخیتی داشته باشد وپیداست که مولوی این سنخیت را داشته وگویا بهتر از اکثرقریب به اتفاق شیعیان علی را درک کرده ولذاقضاوت در باره او ازنظر فرقه ای بکلی منتفی است
نیکپندار در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
حاشیه نه به معنی شرح و توضیج بلکه به عنوان خاطره یی از «شرح پریشانی» چرا در ایام جوانی که به قول سعدی گذر به کویی داشتم و نظر با رویی، ایام آشنایی دیری نپایید و مهربان مهرو جفاکار شد. در آن زمان من تمام این شعر را حفظ کرده بودم . در آن گوشه های از شرح پریشانی خود می یافتم.
امیر حسین از مونیخ در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
بیت پنجم ،مصرع اول ،کلمه سوم :
" کرزوی " اشتباه است . " که آرزوی " ویا " کآرزوی " باید باشد .
---
پاسخ: با تشکر از شما، مطابق فرموده تصحیح شد.
امیر حسین از مونیخ در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
بیت دوم ، مصرع دوم ، کلمه ی اول اشتباه است . به جای
کنش یا کتش باید " گُنهش " باشد .
---
پاسخ: با تشکر از شما، با نسخهی چاپی مقابله شد و کلمهی صحیح «کاتش» (کآتش = که آتش) جایگزین غلط املایی «کتش» شد.
ف-ش در ۱۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - همنشین ناهموار: