گنجور

حاشیه‌ها

یاشار در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

با سلام به دوستان و اساتید گرامی
من هرچه به دنبال بیت معروف زیر میگردم آن را در شاهنامه نمی یابم. عزیزان میتوانند راهنمایی کنند که این بیت دقیقا در کدام قسمت شاهنامه پیدا میشود؟
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

سیاوش مرتضوی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۰:

اصلاح بیت اول، مصراع اول: ... شکرستانی

ادبی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد:

در ضمن « لاله به شمشاد برآویختند » داریم که احتمالاٌ «برآمیختند» اشتباه تایپی باشد.

ادبی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد:

سلام.
در بند اول «بوی راد» است که «ب» جا افتاده.

سعید در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:

در بیت ما قبل آخر عبارت " نیسم شوقی " را با " نسیم شوقی" اصلاح بفرمایید.

علیرضا اشرف در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲:

با توجه به وزن شعر، در بیت اول بهتر است واژه "دلفروز" با املای "دل افروز" نوشته شود.
البته این نکته را با توجه به بدیهیات شعر فاسی می گویم و تصحیح خاصی از دیوان سنایی در دست ندارم.

صفا از مولانا صفا در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:

درود به همه ی دوستان فرهیخته و دوست داران مولانا
نام : اندک اندک
خواننده : استاد فرزانه شهرام ناظری
سراینده : شاعر شاعران جهان ( خداوندگار عشق و عرفان ) مولانای ایرانی فراجهانی
نوار : گل 100 برگ :
( پرفروشترین نوار ایران تا کنون بدون پشتیبانی هایی که خود بهتر می دانید !! )

شاد زی و شادی گستر باش
شاد زی ، مهر ورز ، فراجهانی باش
گر خدا خواهد تا درودی دیگر بدرود.

سپیده در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:

در اون زمان ها کسی نمیگفته که من شیعه هستم اما به نظر من ایشان غیر مستقیم شیعه بودنشون رو اعلام کردند

پیرایه در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:

نادرست:
عرفی ز آه و ناله خموشی ، دگر بیا
تا زخم های سینه به ناخن به کارمت
نادرست:
عرفی ز آه و ناله خموشی ، دگر بیا
تا زخم های سینه به ناخن بکارمت
درست
عرفی ز آه و ناله خموشی دگر، بیا
تا زخم های سینه به ناخن بکارمت

طبا در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

گوز در اینجا به معنای گردو است که معرب آن جوز است

یاشار در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

دوستان با توجه به اشعار دیگه خیام، من کاملا با نظر علی و اکثر دوستان موافقم. خیام تو بیشتر شعرهاش وعده های مذهب رو "نسیه" و لذائذ حال رو "نقد" میدونه. نمونه هاش:
"گویند" بهشت و حوض کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد
یا:
ای دل تو به اسرار معما نرسی
در نکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعل بهشتی میساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی
تلاش برای مصادره کردن ابیات شعرا به نفع اسلام و مسلمین قدمتش طولانی ه. نمونه اش هم کتاب "تماشاگه راز" آقای مطهریه که تلاش زیادی کرده حافظ رو اونجور که خوشایند امت اسلام هست تصویر کنه.

ولی راستش رو بخواین، گرچه تفسیرهایی که "می" رو به معرفت خدا و ساقی و مطرب و معشوق رو به نمادهای الهی تعبیر میکنند شاید در مورد بعضی شعرا آن هم بعضی از اشعارشان درست باشد، اما این که این مفاهیم رو به صورت فله ای برای تفسیر شعر همه شعرا بکار ببریم و بگیم هرجا "می" بود معنی اش معرفت خداست، کاری است بس سطحی. جالب است که کسانی هم که معمولا این تفاسیر رو بکار می برند معمولا بجای اینکه از قشر ادیب جامعه باشند از قشر منبری هستند.

عرفان در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

کلمه آخر این شعر اصلا در شان سعدی نیست.

محمد در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۰۴:۲۲ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

سلام دوست عزیز من هم آمدم نکته بالایی را بگویم (تو مرا ز درگه خود مران)
گویا گفته بودند
حال که میفرمایید اینگونه است فکر میکنم بهتر باشد در این مورد و مواردی شبیه این یک ستاره ایبزنید و زیر اشعار اشاره کنید که این شکل هم بیان شده
با تشکر

محمدجواد در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

به نظر استاد بنده، رباعیات خیام نماد رهایی از قیدهای انسانی و خالص و ناب شدن در مقام انسانی است. بنده این رباعی را بارها خوانده ام اما هربار که آن را مجددا می خوانم زیبایی های بیشتری برایم آشکار میشود. واقعا این رباعی بی نظیر است...

هانیه در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۴ - حکایت پروانه و صدق محبت او:

با عرض سلام و سپاس
به نظر می آید در بیت دوم، مصرع اول، رجا درست باشد
رهی رو که بینی طریق رجا
تو و مهر شمع از کجا تا کجا؟

VAHID۱۱۰ در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

بنام او که درین دنیا،دیدار وی جز از تماشای جلوه اش در آینـۀ عالم و آدم بعیدست:
در حاشیه نویسی براین غزل زیبا، مرا نه دانشیست و نه ذوقی لایق، اما بگذارید کودکی نیز سخن گوید تا فرا گیرد او نیز، گفتار را.
در بارۀ سه واژه: " تماشا " ، " آینه " و "تمنا " درین غزل حرفی دارم اگر که بسیار نا پخته باشد:
شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی گفته است:
"بدان که اول چیزی که حق سبحانه و تعالی بیافرید گوهری بود تابناک، او را عقل نام کرد که((اول ما خلق الله العقل)) و این گوهر را سه صفت(1) بخشید: یکی... ./... از آن صفت که بشناخت حق تعالی داشت حسن پدید آمد که آنرا ((نیکویی)) خوانند، و از آن صفت که بشناخت خود تعلق داشت عشق پدید آمد که آنرا ((مهر)) خوانند، و از آن صفت نبود، ببود، تعلق داشت حزن پدید آمد که آنرا ((اندوه)) خوانند. و این هر سه از یک چشمه سار پدید آمده اند و برادران یکدیگرند، و الی آخر...
» و حرفم اینست که حق تعالی پری روئیست مستور! که تاب مستوری درو نیست؛ که هستی را گفت باش و شد. "حسن"جمال خود را در آینۀ عالم و آدم نهاد و "عشق" و "حزن" را در خانۀ کوچکی به فراخنائیی بی حد و مرز به نام دل؛ تا آدمی در پی یافتن " تمنا " های دل خویشتن خویش و در "تمنای" پیوستن به حسن و زیبائی؛ گاه با عشق و گاه با حزن نظر به حسن و زیبائی جمال عالم و آدم کند؛ و جمال یار ازلی و ابدی را "تماشا" نمایند و خوشا آنکه حسن عالم و آدم را جز آینۀ جمال او نبینیم.
(1)-صقت به زبان امروزین همانا جوهر و یا ساختار گوهر عقل است و می شود گفت جوهر و ساختار همان دانشی است که هر گوهری؛ مانند الماس بر اساس آن ساخته و پرداخته می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یـا رب از ابـر هـدایـت بـرسـان بارانــی
پیش تر زانکه چو گردی ز مین برخیـزم
vahid110

هانی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

در پاسخ به سوال نخستین در رابطه با بیت "ماجرا کم کن و ..." به عقیده بنده این بیت اشاره به غمازی اشک چشم دارد. به عبارتی، عاشق چندان در هجر معشوق خویش گریسته و اشک چشم او چندان از این عشق پرده دری کرده است که در نزد خرقه پوشان رسوا شده است. چرا که در نزد خرقه پوشان عشق و عاشقی مذموم است. بنابراین و از تاثیر این غمازی چشم، جایی برای ریا و تظاهر در خرقه تزویر نمانده و تنها دلخوشی عاشق دیدن دیدار دلدار است.
"غماز بود اشک و عیان کرد راز من"

میلاد علّامی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۰۳:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:

بله، در بیت اول و در مصرع دوم
(( در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست ))
صحیح است.
در نسخه قزوینی و در تمامیه نسخه های صحیح و علمی ، در این شعر ، مصرع دوم بیت اوّل همین گونه ذکر شده است.
و خدمت دوست عزیزم امیر جان باید عارض شوم که(( در رهگذری نیست که دامی ز بلا نیست )) به هیچ عنوان صحیح نبوده و سندیت علمی و ادبی نیز ندارد، امّا در خیلی از نسخه های کارشناسی نشده بعید نیست که چنین چیزی ذکر شده باشد.
{{ من همینجا جا داره که واقعاً از همه دوستان از صمیم جان خواهش کنم که لطفاً اطلاعات درست و صحیح را به حاشیه اضافه نمایند، تا اطلاعات غلط به خوانندگان و دوست داران شعر و ادبیات داده نشود و همچنین به این روش میراث کهن و ادبی سرزمین ایران در این سایت به صورت الکترونیک و به همیاری دیگر عزیزان حفظ شود.}}

دکتر وکیلی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل:

بیت 26 مصرع اول :چو باهم آیدت نور فراوان
نقل از چاپ اندیشه گستر

دکتر وکیلی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل:

بیت 26:شود آن جمله بر جان تو تابان
توضیح: نور زیاد بر جان تاوان نمیشود، بلکه تابان میشود.

۱
۵۲۵۹
۵۲۶۰
۵۲۶۱
۵۲۶۲
۵۲۶۳
۵۴۷۲