گنجور

حاشیه‌ها

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:

نادرست:
مرا دردی است که از داروی راحت بیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد
درست:
مرا دردی است کز داروی راحت بیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد

فرشید موحد در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیال‌انگیز:

در مصرع دوم بیت اول که میدانی که زیبائی بنظر صحیح نمیباشد زیرا کلمه "که" تکرار شده است بنابراین متن صحیح این است .نداری غیر از این عیبی که میدانی چه زیبائی .

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

نادرست:
مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا
نا خوانده برد، خاتمه ی صد رساله کرد
درست:
مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا
نا خوانده برد و خاتمه ی صد رساله کرد

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

نادرست:
بر آستان دیر نهادیم روی گرم
هر ذره صد معامله با روی لاله کرد
درست:
بر آستان دیر نهادیم روی گرم
هر ذره صد معامله با رنگ لاله کرد

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۳۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

صورت درست این غزل به روایت زیر است:
حرم جویان دری را می پرستند
فقیهان دفتری را می پرستند
گروهی زشت خوی اند اهل دانش
که زیب و زیوری را می پرستند
مبر غیرت که که عشّاق مجازی
ز خود ناخوشتری را می پرستند
عجب دارم ز دین اهل عصیان
که دامان تری را می پرستند
از آن دعوی به شیخ و برهمن ماند
که هر یک داوری را می پرستند
برافکن پرده تا معلوم گردد
که یاران دیگری را می پرستند
ز اهل درد شو عرفی که این جمع
گرامی گوهری را می پرستند

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

نادرست:
عرفی تشنه را ز من، مژده که گر نایستد
آب حیات از کف، خضر سراغ می خورد
درست:
عرفی تشنه را ز من، مژده که گر نایستد
آب حیات از لب ِ خضر سراغ می خورد

اگرچه واژه ی (کف) از نظر معنایی زیباتر است، اما در سه نسخه ای که من دارم (لب) نوشته شده و (لب ِ خضر) است ؛ با کسره ی اضافه ، نه ویرگول مکث

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

نادرست:
بی ادبی است موسی ام، ره بدهی به طور خود
کو لب شعله می گزد، شمع و چراغ می خورد
درست:
بی ادبی است موسی ام، ره مدهش به طور خود
کاو لب شعله می گزد، شمع و چراغ می خورد

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

نادرست
از چمنی نمی برد، نعمت برگزیده را
آن که وظیفهٔ ثمر، از همه باغ می خورد
درست:
از چمنی نمی برد، میوه ی برگزیده ای
آن که وظیفه ی ثمر، از همه باغ می خورد

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

نادرست:
طوبی و خلد عافیت، می نخرم به مشت خس
زان که تذرو این چمن، طمعهٔ زاغ می خورد
درست:
طوبی ِ خلد عافیت، می نخرم به نیم جو
زان که تذرو این چمن، طمعه ی زاغ می خورد
من شخصا ً فکر می کنم به یقین بسیار کلمه ی (طوبی) هم باید (طوطی) باشد چرا که بعد از آن نام دو مرغ دیگر می آید و مقایسه ای میان آنهاست. اما در سه نسخه ای که در دست دارم(دو خطی و یک چاپی) هر سه واژه ی مورد نظر (طوبی) بود

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نادرست:
نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردان
که زخم با نمک سود از دیم شمشیر می آید
درست:
نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردان
که زخم ما نمک سود از دم شمشیر می آید

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نادرست:
شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد
… ز نور حسنش مهر و مه زیر می آید
درست:
شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد
که چتر نور حسن اش مهر و مه در زیر می آید

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نادرست:
هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است این
که روباه مزور همعنان شیر می آیذ
درست:
خرد همدوش عشق آمدبه میدان ، وه چه ظلم است این
که روباه مزور همعنان شیر می آید

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

نادرست:
ز بهر عافیت زانو نرنجانی که از گرمی
سر شوریده ی من عشق را زانو بسوزاند
درست:
ز مهر ای عافیت زانو نرنجانی که از گرمی
سر شوریده ی من عشق را زانو بسوزاند

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

نادرست:
خوش آن محفل که از می گر سرایم رو بسوزاند
به هر جانب که غلتم داغ در پهلو بسوزاند
درست:
خوش آن محفل که از گرمی شرابم رو بسوزاند
به هر جانب که غلتم داغ دل پهلو بسوزاند

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

نادرست:
بحر عشق است و به هر گام هزاران گرداب
این نه بحریست کزو کشته به ساحل برود
درست:
بحر عشق است و به هر گام هزاران گرداب
این نه بحری است که کشتی سوی ساحل برود

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

نادرست:
ذوق در خاک تپیدن اگر از دل برود
تا ابد کشته ی زار از پی قاتل برود
درست:
ذوق در خاک تپیدن اگر از دل برود
تا ابد کشته ی دل از پی قاتل برود

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

نادرست:
بگذر از دارالشفای عشق کز بهر علاج
هر نفس آید مسیح آن جا و بیمار آورد
درست:
مگذر از دارالشفای عشق کز بهر علاج
هر نفس آید مسیح آن جا و بیمار آورد

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

نادرست:
بس که زخم غمزه خوردم زمین مشهدم
خرمن خنجر به جای بوته ی خار آورد
درست:
بس که تیر غمزه ات خوردم زمین مشهدم
خرمن خنجر به جای بوته ی خار آورد
و در جای دیگر (نیش غمزه) هم ثبت شده

پیرایه یغمایی در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

نادرست:
تا فریبد ابلهان را در متاع روی دوست
آسمان پیش از تو یوسف را به بازار آورد
درست :
تا فریبد ابلهان را از متاع روی دست
آسمان پیش از تو یوسف را به بازار آورد
متاع روی دست یا متاع سر ِ دست کنایه از متاع سهل و کم بهایی است که پیش از متاع گرانمایه و نفیس عرضه می شود

سعید سلامات در ‫۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:

بیتی دیگر از این شعر جا افتاده :
گفتم کـــه خــدا داد مــرادت بــه وصـالش
گفـــــتا که مــرادم به وصالش نه همین بود

۱
۵۲۵۸
۵۲۵۹
۵۲۶۰
۵۲۶۱
۵۲۶۲
۵۴۷۲