پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
نادرست:
درد کیشان همه ناموس کش کیش همند
غمگسار هم و ناسور کن نیش همند
درست:
درد کیشان همه ناموس کش کیش هم اند
غمگسار هم و ناسور کن ریش هم اند
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲:
ردیف این شعر اصلا ً کلمه ی (نشکند) است، نه (بشکند). این موضوع با توجه به بیت اول کاملا ً مشخص می شود، توجه بفرمایید :
خم به جوش آمد، بگو چون توبه اکنون نشکند؟
توبه ای کز بی شرابی کرده ام چون نشکند ؟
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
دل گم گشته ای کو تا دگر در سینه باز آید
که چون صف های مورم درد و غم در پیش می گردد
این بیت هم به یقین اشتباه است و من پی گیر خواهم شد تا صورت درست اش را ارائه دهم
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
نادرست:
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که در دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
درست:
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که از دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
با پوزش از تکرار، برای اینکه در پست قبلی اشتباه تایپی اتفاق افتاد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
نادرست:
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که در دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
درست:
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
...که ازر دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
نادرست:
فلک چندان تُنُک مایه است تا این گرم بازاری
که یک جو عافیت گر بخشدم دل ریش می گردد
درست:
فلک چندان تُنُک مایه است با این گرم بازاری،
که یک جو عافیت گر بخشدم درویش می گردد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
نادرست:
ببین کز نشتر مژگان او بختم چه پیش آرد
که موی بستر سنجاب نیش می گردد
درست:
ببین کز نشتر مژگان او بختم چه پیش آرد؟
که موی بستر سنجاب برمن نیش می گردد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
نادرست:
مرا دردی است که از داروی راحت بیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد
درست:
مرا دردی است کز داروی راحت بیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد
فرشید موحد در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیالانگیز:
در مصرع دوم بیت اول که میدانی که زیبائی بنظر صحیح نمیباشد زیرا کلمه "که" تکرار شده است بنابراین متن صحیح این است .نداری غیر از این عیبی که میدانی چه زیبائی .
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
نادرست:
مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا
نا خوانده برد، خاتمه ی صد رساله کرد
درست:
مجموعه ساز عشق الم نامه ی مرا
نا خوانده برد و خاتمه ی صد رساله کرد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
نادرست:
بر آستان دیر نهادیم روی گرم
هر ذره صد معامله با روی لاله کرد
درست:
بر آستان دیر نهادیم روی گرم
هر ذره صد معامله با رنگ لاله کرد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۳۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
صورت درست این غزل به روایت زیر است:
حرم جویان دری را می پرستند
فقیهان دفتری را می پرستند
گروهی زشت خوی اند اهل دانش
که زیب و زیوری را می پرستند
مبر غیرت که که عشّاق مجازی
ز خود ناخوشتری را می پرستند
عجب دارم ز دین اهل عصیان
که دامان تری را می پرستند
از آن دعوی به شیخ و برهمن ماند
که هر یک داوری را می پرستند
برافکن پرده تا معلوم گردد
که یاران دیگری را می پرستند
ز اهل درد شو عرفی که این جمع
گرامی گوهری را می پرستند
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
نادرست:
عرفی تشنه را ز من، مژده که گر نایستد
آب حیات از کف، خضر سراغ می خورد
درست:
عرفی تشنه را ز من، مژده که گر نایستد
آب حیات از لب ِ خضر سراغ می خورد
اگرچه واژه ی (کف) از نظر معنایی زیباتر است، اما در سه نسخه ای که من دارم (لب) نوشته شده و (لب ِ خضر) است ؛ با کسره ی اضافه ، نه ویرگول مکث
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
نادرست:
بی ادبی است موسی ام، ره بدهی به طور خود
کو لب شعله می گزد، شمع و چراغ می خورد
درست:
بی ادبی است موسی ام، ره مدهش به طور خود
کاو لب شعله می گزد، شمع و چراغ می خورد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
نادرست
از چمنی نمی برد، نعمت برگزیده را
آن که وظیفهٔ ثمر، از همه باغ می خورد
درست:
از چمنی نمی برد، میوه ی برگزیده ای
آن که وظیفه ی ثمر، از همه باغ می خورد
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
نادرست:
طوبی و خلد عافیت، می نخرم به مشت خس
زان که تذرو این چمن، طمعهٔ زاغ می خورد
درست:
طوبی ِ خلد عافیت، می نخرم به نیم جو
زان که تذرو این چمن، طمعه ی زاغ می خورد
من شخصا ً فکر می کنم به یقین بسیار کلمه ی (طوبی) هم باید (طوطی) باشد چرا که بعد از آن نام دو مرغ دیگر می آید و مقایسه ای میان آنهاست. اما در سه نسخه ای که در دست دارم(دو خطی و یک چاپی) هر سه واژه ی مورد نظر (طوبی) بود
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
نادرست:
نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردان
که زخم با نمک سود از دیم شمشیر می آید
درست:
نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بیدردان
که زخم ما نمک سود از دم شمشیر می آید
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
نادرست:
شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد
… ز نور حسنش مهر و مه زیر می آید
درست:
شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد
که چتر نور حسن اش مهر و مه در زیر می آید
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
نادرست:
هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است این
که روباه مزور همعنان شیر می آیذ
درست:
خرد همدوش عشق آمدبه میدان ، وه چه ظلم است این
که روباه مزور همعنان شیر می آید
پیرایه یغمایی در ۱۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳: