گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

دریدن به فارسی کهن تر فتاردن است و فتالدن که به عربی هم رفته که انفطرت یعنی شکافت از ان بنیاد شده است و ریشه فارسی دارد زیرا به عربی و در نهج بلاغه بیشتر به معنی افرینش امده است و فطرت که نهاد میباشد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

پت با پوزش بینی است به لری

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸:

پدفوز یا پتفوز یعنی دور دهان و دهان به لری پتپوز است یعنی پت که دهان است و پوز که پوزه لغت دیگر نس است که همین معنی را میدهد و البته در فحش سرودی. که از جناب منجیک شاعر پر قریحه و فحشویمان مانده امده است در فرهنگ اسدی هم هست ، اما فوز یعنی اروغ و فعل ان فوزیدن است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

دنیا از دنی است یعنی زبون و پست و فارسی ان دیرند است یعنی انچه به درازا کشیده است و د ن ی به عربی معنی امدن میدهد دنیا به لری معنای گوسفند میدهد و ربطی به دنیا که جهان است ندارد جهان را برخی جهنده و از دست رونده ترجمه کرده اند که البته این گونه نیست و از همان کیهان است ، برای اینکه کامل بشود پست با base همریشه است و یک لغت هستند زیرا base که معنی پایه میدهد در واقع یعنی پایین هر چیزی ، به گویش همدانی پیس یعنی بد انهم همین لغت است یعنی base و پست ، زهی شکر پاره پارسی

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

افسوس یا فسوس هم معنی دریغا دارد وهم به معنی مسخره و ریشخند است و از این در فسوسگر یعنی مسخره کننده و فسوسبر یعنی مسخره شونده ، خود مسخره در انگلیسی و فرانسه معنی ریمل میدهد و خود ریمل نام بازرگانی است که روی زبانها مانده است علت نامگذاری هم این است که دلغک های سیرک که کارشان مسخره کردن است معمولا ریمل شدید می زنند و گونه ها را به گونه ای تند قرمز میکنند البته مسکارا به انگلیسی میخوانند

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۴:

گ و ک به هم در فارسی گردانش و تبدیل دارند مانند کرساسپه که همان گرشاسب است و کرس و گرس هردو یعنی کوه و چنانچه میدانیم گریوه هم معنی تپه میدهد و نیز گردن انسان مثلا می گویند این کار را به گریوه من نگذار یعنی به گردنم نگذار ، گرجستان هم که اولش گرج است همان گر را دارد که معنی کوه میدهد و میدانیم باز سام نیرم یا همان گرشاسپ به گرجستان باز پیوندی دارد

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

من تنها میدانم شطرنج از چیترنگ است و شاید نخستین شترنج ها چهارنگ ساخته میشدند ، ونیز به عربی لغت بیدق یعنی سرباز از لغت پیاده گرفته شده است که اول بیادق شده است سپس بیدق

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

سپاس از همراهی و مهرورزیتان

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶:

با درود به حمید رضای بزرگوار اگر چون تویی از جان و تن برای گستردن و فراهمی پارسی میکوشد چون منی چرا به سر نپوید بروی چشمم مینویسم و نیز بیشتر میخوانم که نازک بین تر بنویسم

رضا شهنی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۴:

تگ درست است نه تک
گریوه درست است نه کریوه

رضا شهنی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:

در این حکایت کاملا اشعار حذف و یا به وصل شده اند
دوبیت اول حکایت
تا توانم دلت به دست آرم /ور بیازاریم نیازارم
ور چو طوطی شکر بود خورشت /جان شیرین فدای پرورشت
دو بیت دوم
جوانان خردمند وخوب رخسار /ولیکن در وفا با کس نپایند
وفاداری مداراز بلبلان چشم / که هر دم برگلی دیگر سرایند
بیت سوم
ز خود بهتری جوی و فرصت شمار/ که با چون خودی گم کنی روزگار
شعر عربی حکایت نیز دو بیت است
شعر پنجم حکایت نیز دو بیت دارد که در اینجا یک بیت آن آمده است
زن که از بر مرد بی رضا برخیزد/
بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد
پیری که زجای خویش نتواند خاست
الا به عصا کیش عصا بر خیزد
قسمتی از حکایت در قسمت آخر حذف شده است
شعر ششم که یک تک بیت است نیز حذف شده است
با این همه جور و تند خویی/ بارت بکشم که خوبرویی
و
شعر اخر که از دوبیت تنها یک بیت اورده شده است
با تو مرا سوختن اندر عذاب /
به که شدن با دگری در بهشت
بوی پیاز از دهن خوبروی
به که گل از دست زشت

رضا شهنی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱:

شعر اول حکایت دو بیت دارد
دمی چند گفتم برآرم به کام /دریغا که بگرفت راه نفس
دریغا که بر خوان الوان عمر/دمی خورده بودیم گفتند:بس
-
شعر آخر حکایت در مصرع دوم بیت اول حرف اشتباه است و کلمه درست خرف است به معنی کم عقل پیر
-از نسخه جمشید غلامی نهاد

حسین ملیحی شجاع در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

جا دارد تشکر ویژه از مدیران این سایت داشته باشم
همچنین از فرهیختگان صاحب نظر چون جنابان: بزرگمهر وزیری ، فرشاد نظری ؛ امین کیخا که همیشه مطالب دقیق درست درج میکنندو باارزوی طول عمر برای دکتر جلالیان عزیز.

هادی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶:

این غزل از جناب عطار است و در دیوان شمس یا عینا از جناب مولانا آورده شده و یا به ایشان منسوب شده
چون بیت آخر را ندارد
چون مولانا از عطار تاثیر بسیار پذیرفته

abbas در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۱۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۶۹:

na toe dirom na jayom mikara drd

عبداله گراشی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

این شعر و شعرهای مشابه این یعنی اشعاری که به لحاظ وزن عروضی بر وزن این شعر باشند مختص گوشه کرشمه در دستگاه شور هستند لذا به نوازندگان سازهای ایرانی توصیه می شود هر گاه بخواهند بر قطعه ای در دستگاه شور در گوشه کرشمه آهنگ گذاری کنند از این وزن(مفاعلن فعلاتن،مفاعلن فعلاتن استفاده کنند) همچنانکه محمود کریمی استاد بی نظیر آواز ایران هم از این شعر سعدی برای بیان گوشه کرشمه استفاده نموده است.(روحش شاد)

موری در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۰۴ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

بیت یکی مونده به آخر چفدددددددددددر زیبا بود!!!
از دوستان کسی هست که بتونه بهم بگه دیگه چه شاعری از شطرنج در شعر استفاده کرده؟ با تشکر

همیرضا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶:

استاد گرامی جناب آقای کیخا
لطفا ًدر تصمیمتان تجدید نظر بفرمایید. ما به شوق این که استادی چون شما دست به کار گذاشتن حاشیه‌های ارزشمند برای شعرها شد امکان انتشار حاشیه‌ها در فیس‌بوک را فراهم کردیم و من -اداره کننده ٔگنجور- بشخصه مشتاقانه -هر چند خاموش -پیگیر تک تک حاشیه‌های جنابعالی هستم. لطفا ما را از حاشیه‌های ارزشمندتان محروم نفرمایید.

حاجب در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

سلام بر سالکان حق و حقیقت و راه یافتگان به وادی محبّت
جناب آشقین بسیار ظریف به موضوع اشاره فرموده اند
عزل با این مطلب آعاز میشود/ای دل چه اندیشیده ای
منظور از خر بنده ،بندگی اندیشه و مقایس عقل است و ایشان میفرمایند این عقل را بگیر و عاشقش نما
بنده خدا حز عاشق نمیتواند باشد ،چنانکه در متن شعر نیز بوضوح اشاره شده

این سو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان
یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گرداب‌ها
چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا

عقل به مرحله ای میرسد که جز تسلیم در مقابل مشیّت الهی چاره ای نمیابد ،خرد را کناری زده و از عشق که کشش درونی است و محبت نام ،مدد میجوید


زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا

الهی شاد باشید و سلامت
یاحق

علی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ باباطاهر » غزل:

بسیار زیبا ودلنشین

۱
۴۹۶۷
۴۹۶۸
۴۹۶۹
۴۹۷۰
۴۹۷۱
۵۵۲۸