کهن شود همهکس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشقِ اولست و زیادت
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
گرم به گوشهٔ چشمی شکستهوار ببینی
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت
بیایمت که ببینم، کدام زَهره و یارا
روم که بی تو نشینم، کدام صبر و جلادت
مرا هر آینه روزی تمامکشته ببینی
گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت
اگر جنازهٔ سعدی به کوی دوست برآرند
زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر در مورد عشق و ارادت به معشوق است. شاعر به این نکته اشاره میکند که همه در گذر زمان کهنه و فرسوده میشوند، اما عشق او به معشوق همیشه تازه و پایدار است. او میگوید حتی اگر نتواند به قبول معشوق دست یابد، نمیتواند بیمحبت او زندگی کند. شاعر به روز قیامت و حساب و کتاب هم اشاره میکند و میگوید که مواجهه با هجر و وصال معشوق برایش از مرگ سختتر است. در ادامه، او به حال ضعیفان اشاره میکند و آرزوی عیادت و توجه معشوق را دارد. در نهایت، او از عشق و وفاداری خود سخن میگوید و حتی مرگ را به خاطر عشقش به معشوق میپذیرد و این مرگ را یک نوع شهادت میداند.
خواست و میل هر کس در اثر مرور زمان کهنه می شود و از آن کاسته می گردد . به جز ارادت من که همان عشق آغازین است و بیشتر از آنچه در ابتدا بود . [ ارادت = دوستی از روی اخلاص و توجه خاص ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر اجازهٔ پذیرش به درگاهت را نیابم و بر آستانهٔ ستایش و عبادت تو جان نبازم . به کجا می توانم بروم ؟ [ جواز = اجازه ، پروانه / قبول = پذیرفتن / که = اگر ( لغت نامه ) ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
من در روزِ قیامت مشمول محاسبه نخواهم بود ، زیرا دیدن جدایی تو مثلِ مرگ سخت و دشوار و وصالِ تو همانند بازگشت به هستی و تولّدی دوباره است . یعنی مرگ و معاد عاشق هجران و وصال دوست است . [ مگر = قید تأکید به معنی همانا ، به تحقیق / هجر = دوری و فراق / وصل = پیوند با محبوب ، وصال / موت = مردن ، مرگ / اعادت = بازگشتن و دوباره زنده شدن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
شنیدم که به حالِ ناتوانان و التفاتی داری ، از این روی ، بیمار شدم و دلم خوش است که برای بیمار پرسی بر سرِ بالینم خواهی آمد . [ نظر = توجّه ، عنایت / عیادت = رفتن به احوالپرسی بیمار ، ملاقات کردن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر به گوشهٔ چشمی بر منِ شکستهٔ ناتوان نظری بیفکنی ، از لحاظِ بزرگی و عظمت مثلِ فلک و از نظر سعادت و پیروز بخشی همانند مشتری که سعد فلک خواهم شد . [ شکسته وار = درمانده و ضعیف / مشتری = برجیس و اورمزد که بزرگترین سیارهٔ منظومهٔ شمسی است و در فلک ششم واقع است و سعد اکبر می باشد ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ) / به گوشهٔ چشم دیدن = کنایه از توجه و عنایت کردن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
برای دیدارت بیایم ؟ با کدام دل و جرأت و توانایی ؟ بروم و دور از تو در گوشه ای تنها بنشینم ؟ با کدام توانایی و شکیبایی ؟ [ زَهره = جرأت / یارا = توان / جلادت = دلبری و شجاعت ، قدرت ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
قطعاََ روزی فرا می رسد که از من چیزی به جز کشتهٔ عشق باقی نمانده است امّا در همان حال می بینی که با دستان دوستی و ارادت ، دامن قاتلِ خویش را گرفته ام . [ هر آینه = بی شک ، به درستی / تمام = کامل و درست ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر پس از مرگ ، جنازهٔ سعدی را به کوی یار آورند ، شاهدان خواهند گفت : آفرین بر سعدی که چه نیکو زیست و به دلیل شهادت در راهِ دوست چه سعادت مندانه رفت . [ زهی = آفرین ، خوشا ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به آستین ملالم مران، که من به ارادت
نهادهام سر طاعت، به آستان عبادت
به کشتگان رهت، برگذر، به رسم زیارت
به خستگان غمت، در نگر، به رسم عیادت
من آن نیم که به تیغ از تو روی برتابم
[...]
منم ز دست تو پا بسته در کمند ارادت
به راه تو سر تسلیم بر زمین عبادت
به درد عشق خوشم با خیال دوست، که گهگه
قدم به پرسش ما مینهد به رسم عیادت
چه میدهند گواهی دو چشم یار به خونم
[...]
هلاک نرگس خویشم اگر کنی بارادت
کلاه بخت بچرخ افکنم چو گل ز سعادت
قدم به پرسش من رنجه کن به رسم عیادت
که جان نثار قدومت کنم ز روی ارادت
نهادهام سر تسلیم بر ارادت محبوب
که بنده را نبود رسم و راه غیر عبادت
دلا بکوش که خود را کنی نشانه تیرش
[...]
یگانهای در دل میزند به دست ارادت
که جای موکب حسنش ز طرف ماست زیادت
اگر کشاکش زور قضا بود ز دو جانب
میانهٔ من و او نگسلد کمند ارادت
در این ولایت پر شور و فند خانهٔ کنعان
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.