گنجور

حاشیه‌ها

سعید قبله مرکید در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

در این غزل آمدن ایام بهار و اتمام زمستان به زیباترین شکل بیان شده است. گل نرگس که ویژگی آن رویش در انتهای فصل زمستان است، با دیدن شقایق که رویش آن نشانگر آغاز فصل بهار است به موعد انتهای عمر خود پی می برد.

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱ - نان و حلوا:

خوبه

مریم در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

جناب طبا درست نوشتن (دقیقاً در همان معنی است ) - جناب فرهاد درست گفتن ( برای شاعران نشان دادن حدی توانایی است ) .
خانم جمالی : بیت سوم : آتشین استعاره از سرخ رنگ بودن گل های درخت انار است . در معنی اینکه وقتی گل های درخت انار جلوگر شد هوا گرم شده پس آتش منقل ها را باید برچید.
زه : بیت آخر : هر چیزی اگر پایان داشته باشد . مطلوب است . عیش مدام و همیشگی مصداق همان خوشی زیر دل را زده است می شود.

عباس مشرف رضوی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

تفاوت در ضبط:
زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟
"کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی"
به
"کفرت چه زیان دارد، چون نیک سرانجامی"
(به "ر" در "گر رانده" و "ن" در "چون نیک" توجه شود)

ع.کبیر در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۰:

من ای رضا به رضایت جان فدا کنم...

ع.کبیر در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در آرزوی کعبه و زیارت مرقد رسول:

خانه عشق همانجاست، طوافم آنجاست! آب کوثر وطن شاه فتی هم آنجاست.به علی من به حرم رفتم و زهرا دیدم، روح هستی همه در باطن مولا دیدم. ما به شوق حرم و رمی جمر دست افشان،.... ادامه اش با شما... همین

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۵ - در ستایش امیرالمومنین ابی منصور سبکتکین عضدالله:

زمام شهریاری درست است

ابوالفضل در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

اساتید بزرگوار نامجو و شجریان از شعر سعدی علیه‌الرحمه الهام گرفته‌اند. سعدی علیه‌الرحمه از چه کسی الهام گرفته است. پس باید گفت: کار سعدی علیه‌الرحمه خارق العاده است؛ بی نظیر است، مثل همه کارهای آن استاد بزرگ.

ابوالفضل در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

با درود بر اساتید شجریان و نامجو و دعای خیر و آفرین و مرحبا بر گنجور:
بنده مصرع اول غزل را داشتم ولی به فکرم نمی رسید از شعرای قدیم باشد. الله الله این غزل را مثل اینکه با زبان امروزی نوشته باشند . خدا رحمت کند سعدی را. فارسی زبانان قدر سعدی و کلیه شعرای قدیم را پیشکسوت هستند بدانید و خداوند خیر بر شاعران قرن اخیر هم بدهد که زبان و شعر را زنده کرده‌اند. باز هم از گنجور و خدمات عالی آن متشکرم.

سامان در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:

درود بر بافقی و چاووشی

سروین در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو:

لطفا قالب شعر نهال ارزو را درج کنید

سامان رضایی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

با سلام این شعر کجاش غزله این که مصراع اولش با تمامی بیت ها هم قافیه است.

حسن در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:

در بیت اول "خدایا" درست است یا "خدا را" ؟

داغون الشعراء در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

بسمه تعالی
لطفا دوستان به این نکته دقت کنند که در بیت 6 ، انتهای مصرع دوم،درست این است که نوشته شود:
" ... / ... این داد است "
همچنین در تصحیح گرانقدر "سایه" ، این بیت همین گونه ضبط شده است.
( اشاره : با توجه به اینکه در عرفان حافظ،قسمت هر شخص،روز ازل برایش تقدیر شده است،لذا در این غزل می سراید که ای دل،داد و بیداد نسبت به تقدیر روا نیست،و هر چه که برایش تقدیر شده همان عدل و داد است و باید تسلیم،بل راضی بود )

داغون الشعراء در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

بسمه تعالی
اگر کسی کمی با فقه اسلامی آشنا باشد،می داند که به غیر از کلمه " تعزیـــــر" در بیت اول،هیچ چیز دیگری صحیح نیست؛حتی " تکفیـــر" که عده ای از حافظ پژوهان! معتقدند!
در کل باید گفت این تصحیح،بهترین تصحیح برای این غزل است!

قاسم پور در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند:

مولوی دربیت مرحبا یا مجتبی یا مرتضی ... اوج ارادت خودش راحضرت امیر المومنین اظهار کرده و((ان تغب جاء القضا ضاق الفضا )) یعنی اگر تو غایب شوی بلا و مصیبت می آید و روزگار تنگ و دلگیر می شود .

صادق سلیمانی در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفته‌ای را کی مار در دهانش رفته بود:

در خصوص بیت 49 شعر روایتی است که دو جور از عبدالله بن‏مسعود نقل می‎شود. در یکی می‎گوید: «لَمَّا قَسَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ غَنَائِمَ حُنَیْنٍ بِالْجِعِرَّانَةِ ازْدَحَمُوا عَلَیْهِ»؛ هنگامی که پیغمبراکرم در جعرانه غنائم جنگ حنین را تقسیم می‎کردند، مردم هجوم آوردند. «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ عَبْدًا مِنْ عِبَادِ اللَّهِ بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ فَضَرَبُوهُ وَشَجُّوهُ قَالَ فَجَعَلَ یَمْسَحُ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ وَیَقُولُ رَبِّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»؛ حضرت فرمود خدا بنده‎ای از بندگان خود را به سوی قومش فرستاد، امّا مردم او را زدند و چهره‎اش را هم شکستند. پیغمبر اکرم نقل می‎کند که این بنده خدا خون را از پیشانی‎اش پاک می‎کرد و این جملات را می‎گفت: «پروردگارا، قوم مرا بیامرز! آن‏ها نمی‌دانند».
همین روایت را باز عبدالله بن‏مسعود به نحو دیگری نقل می‎کند: «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَمْسَحُ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ یَحْکِی الرَّجُلَ وَیَقُولُ رَبِّ اغْفِرْ لِقَوْمِی إِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ». قوم یکی از پیامبران او را زدند، امّا او برای هدایتشان دعا کرد. پس در دست‎گیری کردن و به راه حق هدایت کردن، صرف دعا کافی نیست؛ باید «دعا و دعوت» همراه هم باشد. اگر دعوت کردی و در ابتدا با عدم پذیرش مواجه شدی، دست بر ندار! یک‏وقت سراغ نفرین کردن نروی! باز هم دعایش کن! دعوت و دعا ادامه دارد. اگر غیر از این بود من و تو اینجا و در جلسه معارف اسلامی جمع نبودیم. «دعوت» ادامه دارد، «دعا» ادامه دارد و این مسیر انتها ندارد! مکتب انبیا و مکتب الهی همین است!

سینا در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

سلام . کلی خندیدم به بی سوادیتون . مسلما من که سنی هستم و عاشق حسین علیه سلام تعصب به خرج نمیدم و میدونم اینجا حافظ منظورش از رندان تشنه لب عاشقان الله است و منظورش از آب تسکینی بر داغ عشق عاشقان است . دوستان عزیز چه مسلمان و چه غیر مسلمان عاشق حضرت حسین (سلام و درود خدا بر ایشان باد) هستند اما اینجا یک مکان علمی ادبی است و نباید تعصب به خرج داد . امیدوارم قبول بفرمایید عرایضم را

keyvan در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - نامه به نوشیروان:

به نظر من این شعرو باید با طلا بنویسن سر در سازمان ملل

امیرحسین در ‫۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادنِ کتاب:

درود بر دوستانِ شاهنامه‌پژوه.
به دیدِ شما منظور از :
مگر خود درنگم نباشد کسی / بباید سپردن به دیگر کسی
دقیقا چه می‌تواند باشد؟
آیا «درنگ بسی نبودن» کنایه‌ای‌ست از «کوتاه بودنِ عمر» و «مگر» هم همان «شاید» است؟(از آنجا که عمرْ کوتاه‌ست باید عجله کنم و برایِ خودم وکیل و وصی برگزینم)
یا «درنگ» در اینجا همان یعنی معطلی و اتلافِ وقت؟(برایِ جلوگیری از اتلافِ وقتْ باید این کارها را به کسِ دیگری بسپارم و خودْ یکسره به نظمِ کتاب مشغول شوم)
امکان‌اش نیست که «مگر» بصورتِ «و گر» بوده باشد؟
کسی به نسخه‌بدل‌ها دست‌رسی دارد؟

۱
۴۹۶۸
۴۹۶۹
۴۹۷۰
۴۹۷۱
۴۹۷۲
۵۴۲۵