امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳:
گبر به اوستایی مرد معنی می داده است ولی پس از اسلام به زردشتیان گبر گفتند
آگاه! در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۶:
ابیاتی از این شعر زیبا رو استاد شجریان در تصنیفی به نام «مرغ خوشخوان» ارائه کردن.
آلبوم مرغ خوشخوان
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
سیمرغ یعنی سین مرغ و سیین همان شاهین میباشد و مرو مرغ است و سین مرو لغت قبلی ان است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ:
سام سوار به سه ستا و صفت شناخته میشود نخست نیرمی دوم گیسوداری و سوم گرزوری او گشاینده شرق است در حالیکه فریدون کاوه را برای فتح غرب گسیل کرد اسدی توسی نام گرشاسب را برای او اورده و کتاب زبانزد گرشاسپنامه به زیبایی برای ما از برازش و نام اوری های این سرلشگر ایران سخن می گوید گرش در اول گرشاسب به معنی بلندی است ودر اوستا نام سام کرساسپه امده است کرش یا کرس یا گرش همه به معنی بلندی و کوهستان است و معنی گرشاسپ یعنی انکه اسبی کوهستانی دارد و دیگر لغت مهم اینجا گرجستان است که باز گرج از همین گرش است یعنی سر زمین بلند امروزه این لغت گرش در زبان برادران أفغانی هزاره مان کاربرد دارد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:
در اوستا واژه( این) را ایتا میگفته اند که با it انگلیسی یکیست ( ان )را اوته می گفته اند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۴:
کابل از لغت اوستایی کول گرفته شده است به معنی گود و سر زمین با تلاقی ودر حال حاضر به ترکی کول گود معنی میدهد و به خوزستانی قول یعنی گود
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
حافظ غزل هد هد صبا را با تاثیر ار این غزل سروده .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
نام یعقوب در گنجور مرا یاد یعقوب لیث می اندازد که پارسی امروز وامدار اوست گویند کسی شعری برایش به غیر فارسی خواند او گفت چرا باید شعری گفت که من اندر نیابم ؟ و محمد بن وصیف سگزی شعری به پارسی سرود و اورا خوش امد و به رگ پارسی خون شتافت جا دارد نام بزرگان بردن و درود گفتن
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:
پند واژه زیباییست در فارسی میانه معنی روش میدهد و پندش داد یعنی راه و روش به او نمود و زیباتر انکه با path در انگلیسی همریشه است به همان معنی راه و فند نیز که معنی پند میداده در واقع روش حل کردن مشکلات است یعنی شگرد و بعد فن شده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - کیفر بی هنر:
فند یعنی شگرد و تکنیک وفن ،ترفند یعنی فند تازه و در لری هنوز فن را فند میگویند و فن پیشتر در فارسی میانه با پند همریشه بوده و معنی اواز هم میداده و در عربی رفته و اکنون در عربی با معنی کهن فارسی معنی هنر میدهد و فنان را هم ساخته اند که معنی هنر مند دارد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:
هر طور عرفان را نگاه میکنم زشتی قتل منصور حلاج را نمی پذیرم اگر او را قاضی حمادی مرگ ارزان کرد عیب ندارد چون عین القضاة و شهاب سهروردی هم شهید شد ولی چرا شبلی که امام عرفای پس از جنید بوده اورا سنگ زد ؟ چرا حافظ اورا نکوداشت وچرا در رساله قشیریه اورا کافر دانسته اند ؟ اگر این بزرگان همه به دانایی رسیده اند و همه به وحدت وجود رسیده اند چگونه همدیگر را مرگ ارزان خوانده اند، این را هیچ وقت نفهمیدم کسی نظری داست روشن رایی کند و مارا بیاگاهاند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:
بیم ، هراس و ترس می باشد اما بیمه از ان ریشه نیست و فارسی نیست و هندی می باشد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
فروغ و پیروک هم نور است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - معمار نادان:
طاسک یعنی منجوق
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲ - مست و هشیار:
برای مست راه رفتن شادروان صادق هدایت پیل پیلی را بکار برده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
بأم هم معنی نور می دهد مثل بامداد که گاهی ست که نور می دمد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
برق هم باید برغ نوشته شود
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
جالب است بدانیم نور فارسیست و قبلا رون بوده است و در کردی رون هنوز همان معنی را میدهد، سو هم نور معنی میدهد که ضوء عربی از ان ساخته شده است ، تافت و درخش هم نور معنی میدهد و سنا هم نور معنی می دهد illumination هم که اصل ان لوم است شاید با رون و لون هم ریشه باشد زبانی سراغ ندارم که این همه واژه برای نور داشته باشد
امیر در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:
سلام آقا مرتضی
نمیدونم از کجای نوشته من اعتقاد به دهان در شکر به مشام شما میرسه. من گفتم به نظرم معنی مصرع حافظ میشه: مبادا شکر از منقارت خالی باشد. درصورتیکه ما از اصطلاح مبادا منقارت از شکر خالی باشه استفاده می کنیم که اون مصرعی که من پیشنهاد کردم همین معنی رو میده. بعدشم با استفاده از این همه علامت سوال و تعجب چی رو میخواین القا کنید؟ منم منظور شاعر رو فهمیدم که میگم به نظرم باید یه جور دیگه نوشته بشه.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳: