محمد علی مهرآرا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
چه عجیب است شاعری ثنا گوی قجری اینچنین وصف عشق کردن.
و عجبا از نفس شعر که تو را به هر سو میکشاند .
روحت شاد و یاد جاویدان
سید احمد مجاب در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
غم هجران به مساوی تر از این قسمت کن . . . .
پردیس در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲:
بله جناب ایاز
به فردوسی هم باید افتخار کنیم که چه زیبا فرهنگ ایرانی را به نظم کشیده است
مجتبی مسعودی منش در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل:
این شعر در مزار عطار هم نوشته شده.
شاهو بن عبدالله در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿227﴾ -شعراء-
و کسانی که ستم میکنند خواهند دانست که بازگشتشان به کجا و سرنوشتشان چگونه است!
وعده الله حق و راست است ومن اصدق من الله قیلا ؟!
mehr در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:
روفیای عزیز
درود بر شما
این غزل را لیام گرامی برای من به عنوان خداحافظی با گنجور تا رفع حصر ایمیل کرد
گویا ایشان خود را در زمره ی سانسور شدگان میدانند
دیدم غزل زیبایی ست برای تغییر ذائقه ی ، شما عزیز ، آنرا باز تاب میدهم
عجب بازار شامی بود گنجور
یکی از عشق میگفت آن یکی زور
یکی عرفانی و آن یک زمینی
یکی مغموم و آن دیگر چه مسرور
گهی دانشور و گه کم سوادی
دمیده نغمه ها از سر به شیپور
چو کودک بازی الفاظ کردیم
به یمن کودکی گشتیم مشهور
یکی گفتا که چون تو بی سوادی
نباشد جای همچون تو به گنجور
دهان بر بند و پا را از گلیم ات
دراز آورده ای ای طفل مقهور
بیا تا گویم ات خوش داستان ها
ز قرآن و حدیث و علم مستور
نوشت و گفت وقرآن خواند بسیار
دم گرمش نشد با آهنم جور
همان آنها که ما را سر بریدند
خداوندا بکن با خویش محشور
که ما از کس به سینه کین نداریم
نشداز گفت شان این بنده رنجور
ولی اینک که گنجور منّور
لیام”ی کرده در زنجیر سانسور“
قلم بشکسته دارم ، جان آزاد
نه شهد و نی شکر نه نیش زنبور
با آحترام
مهری
شاهو بن عبدالله در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
الحمد لله،
بنده نظرات فوق را حدودا خواندم و چیزی که در این مورد دوستان نظر دادند، را رد کرده و آنها را صحیح نمی دانم،
علی کل حال بنده نیز اظهار نظر نمی کنم.
اما بر خود واجب دیدم مختصری در مورد علم کلام و منطق بنویسم:
کسانی چون خیام و افلاطون و... که وارد علوم کلامی و فلسفی می شوند، جز خرافات و اوهامی که از ذهنشان بر می خیزد چیز دیگری بیش ارائه نمی دهند و بیشتر شبیه افسانه و حکایاتیست که هیچ اصل و اساسی ندارد، لذا باید از این اعتقادات و وارد شدن به این مقوله بر حذر بود.
عالمان در این مورد سه دسته شدند:
- کسانی که به علم کلام دخول گشتند و بر آن مردند همچون خیام و... ، اینان در گمراهی و شقاق بوده اند.
- کسانی که با این علم جنگیدند همچون امام شافعی، شیخ الاسلام ابن تیمیه، امام احمد و... رحمهم الله تعالی، و اینان به حقیقت سعادتمندان اند.
- کسانی که از طریقه ی خرافه ای و افسانه گری و داستان سرایی علم منطق رجوع کرده و به طریق حق بازگشتند، اینان امید است که الله تعالی توبه ی ایشان را مقبول گرداند و داخل رحمت خویش کند.
در واقع علم کلام یا علم منطق چیزی جز قیل وقال (اوهام و گزافه گویی) در بر ندارد و هرگز دردی را دوا ننموده اند، بلکه بارها عالمان متبحر و عالم در این زمینه آخر سر رجوع کردند و دست از خرافات برداشته و به طریقه ی حق که قرآن و سنت است قدم نهاده اند، همچون:
امام رازی، امام غزالی، امام جوینی و... که متکلمان خبره و کاردان و هوشمندی بودند و فرجام کار توقف کرده و به عقب برگشتند و حتی به مبارزه با آن برخواسته اند.
ای مومنان!
شما را نصیحت می کند و اندرز گویمتان که هرگز وارد مباحث و اشعار این افراد چون خیام نشوید و الله را بر خود یاد دارید و تقوای الهی داشته باشید.
این سخنم با آزادی بیان در تعارض نیست، بلکه الله متعال می فرماید:
مژده بده به بندگانم. آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند. [زمر: 17-18]
لکن سخنم با کسانیست از مسلمانان که علم چندانی ندارند و در دام این مهملات گرفتار می آیند و گمراهی را بخود روا می دارند.
لذا به قرآن و سنت رسول الله علیه الصلاة والسلام تمسک جویید که هرگز گمراه نمی شوید و آندو را محکم بگیرید و ایمان نگه دارید که اگر تمام مردم گمراه شوند به شما زیانی نمی رسد.
گر بداند جان یکیست عاقل هوشیار / در ره دین خداوندا بزد کار
ذگر جز به تن دادن در ره دین نجست / عشقِ دل از برق دنیا کامل بشت [شاهو بن عبدالله]
والسلام علی من اتبع الهدی
فاضل در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:
سلام بر استاد شمس بزرگوار
کمترین مدت کوتاهیست با گنجور آشنا شده؛لکن در همین اندک فرصت،از نظرات ادیبانه و بحث های عالمانه حضرتتان محظوظ بوده ام.
کوچکتر از آنم که بخواهم نقدی بر صحبت شما بکنم؛ویا خدای ناکرده توصیه ای به محضرتان داشته باشم.
اما چون دیدم حاشیه ای که نگاشته اید؛روی این غزل مولانای بزرگ است،خواستم عرض بکنم که چندان موافق این قسمت از فرمایشاتتان نیستم که موسیقی ما ضعیف است و جوابگوی جمیع احساسات بشری نیست.
قرینه مویدش هم همین تصنیف رندان مست که استاد درخشانی ساخته و حضرت استاد شجریان خوانده اند؛اگر گوش بفرمایید؛خواهید دید که چقدر خوب حتا میتوان حس کلام طربناک مولانا را به وسیله موسیقی ایرانی القا کرد.
بقول خود استاد شجریان:همه موسیقی ها بالا و پایین دارد؛غم و شادی دارد،اما موسیقی ما معرفی نشده...
کافیست به کارهایی که اخیرن در موسیقی شده التفات بفرمایید-البته به زعم بنده جنابعالی در خارج از کشور روزگار به سر میکنید و شاید چندان مقدور نباشد....-
در هرصورت موسیقی ما ضعیف نیست؛چه که از بسیاری موسیقی های دیگر قوی ترست.هم غم دارد-آنهم غم و دردی شریف و جان پرور-و هم دیگر احساسات بشری...
امیدوارم ادیب بزرگواری چون شما با جنبه ها و ابعادی که اخیرن در موسیقی ایرانی از بالقوه بالفعل شده اند مألوف تر شوید...
در ضمن آقای نامجو هم بعضی کارهایشان زیبا و پراحساس است...
پ.ن:با معذرت قبلی و قلبی؛گستاخی قلمم را ببخشید...
فرید.ج در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
در جواب خانم/آقا ی روحی اینگونه خوانده می شود:
بُکشَد،کَسَش نگوید تدبیر خونبها کُن
قانع در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
مولوی*
شجریان**
عذر میخوام.
امیرعلی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
ولی به گمان این حقیر غرض فیلتر حاشیه هاست!!
روفیا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:
بیت :
دل هوشمند باید که به دلبری ....
از نگاه نظامی :
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
مشو چون خر بخورد و خواب خرسند
اگر خود گربه باشد دل در و بند
به عشق گربه گر خود چیرباشی
از آن بهتر که با خود شیرباشی
حقا که این بزرگان همه گفتنی ها را گفته اند .
گمان نمیکنم بعد از اینان کسی سخن تازه ای برای گفتن داشته باشد .
روفیا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو دلبری اموخت
ما نیاز به کسی که از علم کلام و فلسفه و ... بگوید نداریم . ما نیاز به دلبر داریم تا ما را از شر هوا و هوس های دل خلاص کند تا بر سر انها با هم نزاع و رقابت نکنیم و مولانا و حافظ و سعدی به زیباترین نحو انسانها را شیفته خود کردند طوری که پس از قرنها در ان سوی مرزها انسانها بدون جور استاد دل به او میسپارند .
متاع تفرقه در کار ما همین دل بود
خداش خیر دهد هر که این ربود از ما
آریا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:
یک شاخه گل 425 هم استاد شجریان این غزل رو خونده...
بهترین عاشقانه سعدی(نظرشخصی) با صدای استاد خاطره انگیزتره
ایران نژاد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
بر دعای خیر جناب شمس می افزایم:
پروردگارا ! مارا از خود فریبی برهان
از جمله فریفتن خود در دریافت معنای زلف و زنخدان و روی خوش و موی دلکش
گمان نمی رود مراد حافظ در این غزل و بسیاری دیگر از غزلیات ذات باری تعالی باشد
مگر که خدای یهودیان منظور نظر شاعر بوده باشد
که چهره و اندام انسانی دارد کین میورزد ، به خشم می آید و برخی را بر بعضی برتری داده است.
ور نه خرد کیهانی همان که کارمایهی سازو کار
گیتی بی کرانه است زلف و لب و زنخدان و.... ندارد. شیراز روزگار خواجه شهر شراب و بیت الطف بوده و او فرزند زمان خویش.
مرتضی ( باران) در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴۹:
دهخدا:
خه خه .
[ خ َه ْ خ َه ْ ] (صوت ) کلمه ٔ تحسین خوشا.
مرحبا.
به به .
جلال در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:
سلام
مطلب دقیق و کوتاهی راجع به فوت و وفات از مولایم علامه حسن زاده بیان می کنم تا ان شاءالله مفید فایده گردد:
چگونه نفوس معدوم میگردند و حال آنکه در سر و سرشت آنها، محبت وجود و بقاء و کراهت عدم و فنا سرشته شده است.
«ان اللّه تعالی قد جعل لواجب حکمته فی طبع النفوس محبة الوجود و و البقاء و جعل فی جبلتها کراهة الفناء و العدم» 1 و هر کس از مرگ میترسد در واقع از خودش میترسد. و چون موت فنا و عدم نیست بلکه جدائی او از غیر خودش و انتقال او از نشأهای به نشأه دیگر است در آیات قرآنی تعبیر به وفات شده است نه فوت و وفات أخذ شیء بتمامه است، و اگر احیانا در روایتی تعبیر به فوت شده است تعبیر راوی است نه نبی و وصی.
و وزان قبر در این نشأه و نشاه آخرت وزان انسان در نشأتین است یعنی چنانکه انسانها در این نشأه افراد متشابه و متماثلاند و و در آن نشأه به حسب علوم و افعالشان به صور مختلفه اند، قبرهای این نشأه نیز افراد متشابه اند اما قبرهای آخرت قبری روضهای از ریاض جنت است و قبری حفره ای از حفره های نار است
نصوص الحکم بر فصوص الحکم 387
در حقیقت ملک و تمثل و وحی ..... ص : 365
محمود در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۵:
واقعا اشعار ابو سعید ابو الخیر بسیار زیباست بنده تازه به عمق مفهوم اشعار این استاد مخصوصا اشعار ایشان در مورد ((درد)) پی بردم که واقعا عین حقیقت هست.
احد محمودی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:
شاعر لب ودهان محبوب را به دُرج عقیق تشبیه کرده وبا آوردن جملۀ مُهر وفا نشکستم ،اشاره ای به مُهر درج دارد .در بیت تداعی معانی مشابهت وجود دارد .
ندا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او: