کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:
عرض >>> عذر...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:
2بیت اول این شعر داره واضح و با شیرین ترین لحن ممکن نصیحت و راهنمایی میکنه مارو...
میگه آقا & خانم... دوران عاشقانه ای با کسی داشتی... خوش بودی... دلت درگیر بود... خاطره ها داشتی... اما دیگه گذشت... پس دیگه افسوس خوردن فایده ای نداره... چون زندگی ادامه داره پس بپا خیز و بیت دوم شاعر گرانمایه رو اجرا کن... اگر جسارتی کردم خدمت حضار عرض میخوام اما گاهی اوقات گویا کسی باید ما را برای کاری تشویق کند تا دل و دماغ انجام کار راداشته باشیم... اگر دلشکسته ای... به حرف من نه... به حرف حافظ در 2 بیت آغازین این شعر توجه کن و برخیز...
ممنون حافظ...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:
کجایی ای دلبر عیار...
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
خیلی پر مفهوم و زیباست... فقط بیت اولش به اندازه دیوان بعضی از بظاهر شاعر های امروزی میرزه..
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:
عجب خوش اهنگه این شعر... فوق العادست....
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:
فقط دلم میخواد بدونم اون چه کسی ( معشوقه ) بوده که بعد از سروده شدن این شعر توسط حافظ بازهم بی محلی و بی وفایی کرده به آن حضرت ... البته امیدوارم که نکرده باشه چون سنگ رو آب میکنه این شعر معرکه... حافظ با این شعر دلبرش رو تا اوج آسمون بالا برده...خیلی خیلی زیبا بود... خیلی خیلی... از بیت اول تا بیت آخر بدون استثنا همه عالی بودن...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
چقدر غمگین... چقدر سوزناک
بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمیآید
در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت به سر نمیآید
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳:
تشکر ویژه از جناب حافظ بابت این شعر آسمونی...
به امید این بیت هنوز نفس میکشم..
چون سر آمد دولت شبهای وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:
حافظ جان... شاه بیت اول این شعرت از همین امروز همین لحظه شد الگوی زندگی من...
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن سد به جانان یا جان ز تن برآید
روحت شاد شاد ♥ ♥
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:
نور به قبرت بباره سعدی... مست شعرهات شدم... من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی.... واااای...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان... یا رب بلا بگردان ... برای همه ...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:
خییییلی زیباست خیلیییییی دلنشینه این بیت...
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۱:
ای داد بی داد... در تکه قبلی ( شماره 10) سعدی از اومدن یارش سروده و خوشحاله... ولی اینجا به فاصله ی 1 شعر گویا دوباره یار بی وفا رفته و بازهم سعدی ما در سوگ فراق نشسته... چقدر این بیت سعدی زیباست
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
واقعا که مثل خوابی میگذره ایام وصل و دوران هجران هر روزش برابر با سالیست... سعدی درکت میکنم...
تیرماه 1394
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۰:
چه مستانه سرودی این شعر رو سعدی گلم... کاش.. کاش واقعا اون روز که این شعر رو نوشتی یارت باز اومده باشه و رنگ شادی دنیا رو دیده باشی سعدی خوبم...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۴:
سعدی باری دل همه شعر گفته.. چه اون فراق کشیده چه اون خیانت دیده چه اون به وصال رسده و نرسیده... همه و همه .. سعدی همه رو درک کرده... چه خوبه که سعدی بیشتر شناخته شه توو مردم و جامعه ما...
2 بیت آغازین این شعر خیلی سنگین و پر مفهومه...
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:
به به واقعا لذت بردم از خوندن این شعر آسمونی... ایشالا برای همه ی ما داغ فراق دیده ها اتفاق بیوفته این مصرع زیبا از سعدی * به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را *
وشایق در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
با سلام ( فرمای خدمتی که بر اید ز دست ما ) چه خدمتی ما در مقابل ان بی نیاز مطلق می توانیم بکنیم ؟ این نماز و روزه و عبادت بخاطر نیاز ماست و به وسیله انها ظرفیت خود را برای دریافت فیوض الهی افزایش می دهیم نه انکه او به اینها نیاز دارد و الا بردن اینها در درگاه الهی مانند هدیه بردن به سلیمان است که هر چه ببریم او بهتر انرا دارد بنابراین باید چیزی ببریم که او نداشته باشد و خدا فقط نیاز ندارد و همه ناز دارد بس نیاز در ان درگاه خریدار دارد وهر که نیاز بیشتر اورد در واقع ظرف بزرگنری را برای دریافت نعمتهای الهی اورده است گویند شخصی در این دنیا همه عمر گدایی میکرد و اغلب به او میگفتند ما نداریم خدا بدهد تا ایتکه از دنیا رفت در ان دنیا از او برسیدند چه اورده ای ؟ عصباتی شد و گفت خدایا بندگانت خسیس بودند و میگفتند خدا بدهد حالا انتظار داری من چه اورده باشم خدا گفت ظرفت را میگویم چه ظرفی داری تا در ان بریزم کف دست . دامن . کامیون. قطار و....بنابراین سعی کنیم ظرفمان هر چه بزرگ تر باشد
نازفاطیما در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
محسن چاوشی یعنی همه چیز _ عاشق ترم میکنه همیشه _ مولانا رو کامل میکنه انگار _ تا آخر عمرم با آلبوم " من خود آن سیزدهم " هستم و مستم .
علی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶۶:
دوستان این ... ها بعید میدانم سانسور باشد. چون در نرم افزار گنجور حتی اشعار ایرج میرزا بدون سانسور آورده شده. و اشعار مهستی هم بعید میدانم هجو و هزل داشته باشد. با توجه به نقطه چین هایی ه در رباعیان قبلی دیدم در اشعاری که اصلا رنگ و بوی هزل نداشت و آن را به حساب این گذاشتم که از نسخه اصلی گم شده احتمال میدهم این رباعی هم در نسخه ای که موجود بوده مخدوش یا گم شده و کسی که تایپ میکرده جایش را خالی گذاشته
علی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷: