محمد بینش (م ــ زیبا روز) در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۵:
در پاسخ به نویسنده بالا در باره کمبود هجا در مصرع
"گر که قافی تو را چون آسیا" هیچ عیبی ندارد . عیب در خوانش غلط نویسنده است که "که قاف" را بدون کسره می خواند و معنی بیت را نفهمیده است .
علیرضا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:
سنگین
(سَ) (ص نسب .) 1 - از جنس سنگ . 2 - ثقیل ، گران . 3 - باوقار. 4 - اثری هنری که فهمیدنش بر هر کسی ممکن نباشد.
وشایق در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴ - در نعت رسول اکرم:
با سلام انچنان اطاعات این مرد خدا گسترده است که انسان به بیسوادی خود بی می برد درود خدا بر او
شهرام لقایی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
برداشت شخصی از سه بیت آخر:
7-منظور از زبان ناطقه همانطور که در نفس ناطقه و حیوان ناطق مراد میشود اشاره به قوای تفکر و تعقل است.کلک هم اشاره به طرح و بیان موضوع
معنای کلی بیت : سرّ شوق انسان به ان حقیقت ازلی حتی به فهم هم در نمی آید تا چه رسد به اینکه قابل بیان باشد
8-رخ تو در دلم افتاد) روح الهی در انسان دمیده شده و (مراد خواهم یافت) به کمالات روحانی خواهد رسید
مصرع دوم به نوعی تکرار مطلب مصرع قبلی است: با توجه به اینکه به حکم قضا و قدر (فال نکو) از نعمت روح الهی برخوردار شده ام به سیر و سلوک در مراتب روحانی (حال نکو) موفق خواهم شد
9-موضوع شوق و هوس انسان به آن حقیقت ازلی موضوع جدیدی نیست و مخصوص این زمان نیست بلکه این شوق از ازل در نهاد انسان بوده است. انسان داغدار ازلی است یعنی از ابتدای آفرینش دچار غم دور ماندن از اصل خویش است. "از نیستان تا مرا ببریده اند ..."
داغدار ازل همچو لاله خودروست: همانطور که داغ و سیاهی وسط گل لاله جزیی از ان است این عشق نیز برای انسان امری اعتباری نیست بلکه جزیی جدانشدنی از نهاد انسان است
عماد در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳ - ستاره صبح:
در مصرع دوم بیت ششم وزن رعایت نشده است. بنظر میرسد پس از کلمه ی پیر یک کلمه ی دیگر بوده که ثبت نشده است. البته جاهای زیادی این شعر به این صورت دیده شده، که درهرصورت این اشتباه وزنی را توجیه نمیکند. تقاضا دارم پس از بررسی اصلاح نمایید.
تلاشتان را تحسین میکنم.
ناشناس در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » تورکون دیلی:
الله رحمت السین استادشهریارا
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
عالیه...دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد... به به
vida در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶۰:
گروه اهورا به زیبایی این رباعی را بصورت موسیقی ارائه کرده اند. در قطعه ای به نام یاران.
پیوند به وبگاه بیرونی
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان:
قلبم درد گرفت با خوندن این شعر... غم با آدم چه ها که نمیکنه... خیلی سوزناک بود.... خیلی
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام:
زنده یاد رهی معیری چند برنامه رو هم به طور زنده در گلهای تازه شرکت کردند ... خدا بیامرزه این شاعر معاصر گرانقدر رو.. .شعر زیباییست ...
شایق در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
با سلام ( ای خفته روزگار دریاب ) سعدی میخواهد خفتگان را بیدار نماید نا شاید این چند روز باقی را دریابند و قدم در راه نهند و با صراط مستقیم به دلدار برسند ( ای که بنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی عمر برف است و افتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوز )
کمال در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:
باسلام غزل فوق رابه زبان محلی ازیک خواننده محلی درکاستی که البته سی دی انهم اخیرادربازارآمده گوش دادم ولی دردیگرقسمتهای کاست خواننده ازباباطاهریادکرده است.
فالی جهت این غزل :
ای صاحب فال،گویاشمامشکلی بزرگ
داریدکه بسیاری میگویندراه حلی،،،،،،،،
برای آن نیست،اماچنین نیست،،،،،،،،،،،،،،
مشکلات بزرگ رامیتوان بابررسی،،،،،،،،
دقیق وباعزت نفس راه حلی برای آن،
پیداکرد،انشاءالله به نتیجه خواهید،،،
رسیدوروزهای خوبی درانتظار،،،،،،،،،،،،،
شماست.
شب خوش
فرامرز پگاهی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
جناب گوهری ، ای بزرگوار
چرا این اندازه خشمگینی برادر ؟ نیازی به چهل سال خروش نیست . من یکبار نوشت ترا خواندم و پذیرفتم . از این پس هم سخن استوار ترا سنجه گیرم . هر کس را هم که بینم نادرست خاند گرز گران بر سرش کوبم . اگرچه بر این باورم که اندیشمند آگاه آرام ندارد و دلسوز است اما دست کم با واژه های " خفه بشم" خودآزاری مورز . اگر خفه شوی چگونه درست خاندن را بیاموزیم ؟
ساحله در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
به عقیده شخصی من ، این هنر یک هنرمندی مثل استاد شجریان هست که با صدای دلنشین خود میتونه ما رو با سخنان بزرگانی چون سعدی و مولانا و حافظ و ... رو انس بده و بیشتر آشنامون کنه
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:
دوست دارم این شعر رو
دکتر ترابی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵:
غزل نازیبا مگر....
دکتر ترابی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۵:
آن کس که مرا به باغ میخواند....
یکی از زیباترین غزلهای استاد سخن است( گر چه غزل بازیبا مگر برخی که منسوب بدویند در دیوان شیخ یافت نمیشود)
نمونه درخشان سهل و ممتنع و تازه ، تازه تر از سبز نودمیده بهار.
چنان تازه که شبی همین بیت را :
آنکس که مرا به باغ میخواند
بی روی تو، میبرد به زندانم
بر تنی چند از نوپردازان فرو خواندم ، و از تازگی آن در شگفت ، نمی دانستند از کیست!!
و هم من در شگفتی که کلیات نو و نوار سعدی در میان کتابهای میزبان بود!! باری؛
برداشتم و غزل را تا به پایان خواندم که همه به یاد نداشتم و شگفتی بر شگفتی از
«جان در آستین» « در دورسته » « ره بردن »
« ره به در » و....
اما دوست بی سوات !! من نیز سوات به درد بخوری ندارم!
ولی ، به گمانم مراد شاعر از در دو رسته دندانهای دلدار ، و از مرجان اشک خونین دلداده باشد.
و البته همیشه باید گفت :المعنا فی بطن شاعر
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:
غمت هر لحظه جان میخواهد از من:-( ........
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
نمیدونم مقصود شاعر کی بوده برای این شعر... اما هرکی که بوده باید بعد از این شعر غرق غرور میشده چون واقعا طرف رو تا عرش بالا برده...
واله در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳: