گنجور

حاشیه‌ها

نا آشنا در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

حاشیه ی قبلی را بدون نام فرستادم ناشناس امد

عقیل پورخلیلی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۸ - در مرثیهٔ فلکی شروانی:

بیت 1 :‌
* عطسه : در شعر خاقانی به معنی زاده و پرورده و برآورده است .
* سحر حلال : استعاره از سخن موزون و فصیح و شعر
* در مصرع اول «‌ فلکی » به عطسه تشبیه شده است . * ده فن : اشاره دارد به ده فن یا شیوه در علم نجوم که فلکی در آن استاد بود .
بیت 2 :
* عطسه : استعاره از فلکی شروانی
* مصرع اول نوعی حسن تعلیل وجود دارد .

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

شایق گرامی
trick surgery
را در یوتیوب سرچ کنید ، در میابید که چه شامورتی بازی هایی پست پرده ی این به قول شما جراحی های بدون عمل هست
ضمناً اگر جایی من گفته ام عارفی وجود ندارد و اینها خرافات است حرفم را پس میگیرم که پدرم یکی از عارفان خالص هستند ولی هرگز این چنین سخنان که شما میگویید از زبانشان نشنیده ام
امید که خوش باشید با دنیای غیر مادی خویش

شایق در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

سلام وسلام ویژه خدمت کوکب خانم لطفا شما به غزل 37 رجوع بفرمایید ایشان در انجا فرموده ا ند که عرفان از بافته های ذهن عطار است و اما خرافات را از قول جنابعالی نقل کردم نه از قول جناب نا اشنا در ضمن بدانید که ما به این بقول شما بوچیات افتخار میکنیم و از خدا میخواهم هر دم بر انها بیفزایدانشا الله

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

من براستی در نمی یابم موضوع بحث چیست ؟
آیا غیر از این است که گروهی بر این باورند که طبیعت و ماده خود آنچنان هوشمند است که خودش را بازسازی و متکامل میکند و گروهی نیز بر این عقیده که خداوندگاری چنین میکند ؟!
به هر حال هر دو گروه به وجود یک هوشمندی در پس پدیده ها باور دارند .
آیا واقعا این مهم است که ما نام آن را خدای بگذاریم یا طبیعت یا اهورامزدا یا شعور برتر ؟؟
فراموش نکنیم که همه این واژه ها ساخته و پرداخته ذهن بشر هستند .

امین افشار در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۷:

پابست توام جانا! سرمست توام جانا!
در دست توام جانا! گر تیرم و گر شستم...

امین افشار در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۵:

پر و بال بخش جان را!!! که بسی شکسته پر شد
پر و بال جان شکستی... پی حکمتی که دانی
مولوی عزیزم:
تو بگو که از تو خوشتر! که شه شکربیانی

کوکب در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

شایق جان
لطفاً نشانی بدهید که آین آقا/ خانم ”نا آشنا“
که من از ایشان جز سخن استوار نشنیده ام
در کجا گفتند: ” عارفی وجود ندارد واینها خرافات است؟
امید که نشانی بدهید تا از لقب ” دروغ زن “ برهید
باقی مطالب ، لکم دینکم و لی الپوچ
باشد که رستگار شوید

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را:

Mobintbh گرامی
میفرماید دین چونان عود بوی مشک از خود ساطع نمیکند که تو همه نصرانیان را بدینوسیله پیدا کنی و با کشتار آنان نصرانیت را ریشه کن کنی . نصرانیان قادرند آنرا چونان سری در صد پوشش پنهان کنند .
شاید به موضوع تقیه اشاره میکند .
البته اختلاف بین یهودیت و نصرانیت و اسلام و ... بی تردید از جهل بشر سرچشمه میگیرد و ادیان الهی اگر از سوی خدای آمده اند با هم ناساز نیستند و هر گاه ناسازی میانشان پدید آمد هر عقل سلیمی در می یابد در یک یا هر دو سوی اختلاف دخل و تصرف صورت گرفته است .
و اینکه میگوید دین ندارد بوی مشک و عود نیست ...
برای من شگفت انگیز است . چرا که حتما دین هم مزه دارد هم بو و هم شکل و فرم و مانند هر پدیده دیگری یک معنا دارد و یک صورت .
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
کبر و حرص و آز بوی نامطبوعی دارد . اگر شامه ما بیمار است و بدلیل مطامعی یا بدلیل عادت به زیستن در بوهای نامطبوع حساسیت خود را از دست داده است این بدان معنی نیست که کبر و حرص و آز بویی ندارد !!

شایق در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

با سلام و سلام دو باره خدمت دوستان اگر درست یادم باشد حدود یکسال و اندی بیش مرتاضی روبروی کاخ سفید امریکا به مدت دو ساعت در ارتفاع دو متری از زمین بدون هیچ تکیه گاهی بصورت چهار زانو نشست و فیلم ان به تمام دنیا مخابره شد اینکار با هیچ قانون فیزیکی قابل توجیه نیست و همچنین بسیاری از کارهای مرتاضان قابل توجیه با قوانین فیزیک نیست و فیلمهای انان در دنیا موجود است و قابل دسترسی و اگر اینها را جادو بدانی باز جادو وجادوگری خلاف قواتین مادی است و اگر ببذیری که در کل جهان حتی یک مورد خلاف قوانین طبیعی وجود دارد نا چارا باید قبول کنی که نیرویی غیر مادی بر جهان حاکم است و ان نیرو خداست و اما در مورد اثر انگشت هیچگاه طبیعت بی شعور نمی تواند در مساحت تقریبا دو سانتیمتر مربع میلیاردها نقش مختلف ایجاد نماید و اما یک سوال ایا طرز تفکری که انسان را جانشین خدا می داند و او را تا بینهایت گسترش میدهد محدود است یا طرز تفکری که انسان را ناشی از تحولات مادی می داند؟ قضاوت با شما بهرحال بدانید که ماده بسیار محدودتر از ان است که بتواند همه مسایل هستی را حل نماید

قدسی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:

من هم معتقدم که این رباعی متعلق به ابوسعید ابوالخیر است
چرا که با دقت در اشعار این دو مرد بزرگ و بررسی لفظی و معنوی اشعار آنان به راحتی می توان متوجه شد که این زبان متعلق به حکیم خیام نیست.......

علی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:

سلام
ضمن تشکر از شما ، در مورد بیت اول از جایی شنیدم که اینگونه بود :
ای جان جان جانم تو جان جان بی جانی
در مورد درست یا نادرست بودنش جیزی نمیدونم.

محمدامین در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:

سلام و درود
در بیت پنجم کلمه "اللهی" اصلاح شود.
به صورت "الهی" یا "الاهی" تصحیح شود.
سلامت و سعادتمند باشید!

شایق در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:

با سلام ( ای مدعی که می گذری بر کنار اب ما را که غرقه ایم ندانی چه حالت است ) سعدی می فرماید اگر در مسیر عشق قرار گرفتی معنی ان و سختیها و لذایذ انرا در می یابی ( هر که در اتش نرفت بی خبر از سوز ماست سوخته داند که چیست بختن سودای خام )

رضا عظیمی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۱:

درود بر دوستان. به نظر می رسد بغداد جهان جان مقصود است، در مقابل بغداد جهان جسم که شهر بغداد است، قبل از انکه حلاج در زمین بلوای دار بر پا کند ما در بغداد سماوی جهان جان بانگ اناالحق را سر داده ایم. در حالی که لاف انا الحق زدن خواننده را از مقصود کلی غزل دور می نماید.

مهدی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

سلام من که فقط علاقمند به یادگیری معانی اشعار هستم واطلاعاتم بسیار کم می باشدولی شاهد مناظره ادیبان آن هم به طریق غیر قابل انتظاراز چنین اشخاصی هستم .خواهش می کنم برای استفاده بیشتر از این سایت فقط نظر خودتان را در مورد اشعار بنویسیدواجازه بدهید خوانندگان از تمامی نظرات شما بزرگواران مطلع شوند ویکی از زیباییهای این اشعار ،همان تفاسیر متفاوت است

محسن در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

آیا این بیت حذف شده یا بعدا اضافه شده؟ اتک دولـــــو دریــــا کیمــــی
گؤز یاشیما ، چای دئمـــیشم
بعضی جاها این بیتم نوشتن

امیر در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۰:

درود بر دوستان
در متن شعر آمده است که:
عقل از آب و گل تقلید نیامد بیرون
عشق اول قدم از کعبه و بتخانه گذشت
اما به ذهن من می رسد واژه ی «تقلید» وزن شعر را
به هم ریخته است. با مقایسه با دیگر ابیات و تلاش ذهنی حدس می زنم که در اصل واژه ی «قید» بوده است.
یعنی:
عقل از آب و گل قید نیامد بیرون
تا دوستان اهل فن چه نظری داشته باشند.

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۹۶ - ذکر امام محمد باقر علیه الرحمه:

ذکر حضرت محمد عثمان ثانی

شایق در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

با سلام وسلام ویژه خدمت جناب کوکب حانم و جناب ناشناس اولا این بحث طولانی بخاطر ان مطرح شد که قبلا با جناب نا اشنا بحثی داشتم و ایشان معتقد بود که عارفی وجود ندارد واینها بقول شما خرافات است نمی دانم بحث منطقی که دو گروه فکری را معرفی میکند کجایش محدودیت فکر است؟ شما اگر در گروه مادیون قرار دارید یک سری اتفاقاتی در این جهان می افتد که با ماده و قابلیتهای ان قابل توجیه نیست و اینکه بر سر جزییات این مطلب بحث شود مشکلی را حل نمیکند اینکه من بگویم در ادیان الهی در باره خلقت ادم و دمیده شدن روح خدا در انسان امده و شما بگویید اینها خرافات است و محدودیت فکر و از این طرف من بگویم شما محدویت فکر دارید مشکلی را حل نمیکند شما اگر عرفان را قبول دارید ناچارا باید قبول کنید که چنین اصطلاحاتی در بین عرفا مطرح است و کتب انها مملو از این اصطلاحات است و اگر منکر عرفان هستید بحثی با هم نداریم ( لکم دینکم و لی دبن ) دین و عقیده شما مال خودتان دین من نیز مال خودم والسلام علی من اتبع الهدا

۱
۴۲۲۳
۴۲۲۴
۴۲۲۵
۴۲۲۶
۴۲۲۷
۵۵۴۸