گنجور

حاشیه‌ها

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

دوست دیرین، مرسده،
چه میتوانمت گفت؟ مگر که بخواهمت تا بخوانی
پس بخوان !
شاعر هزاران گوهر در سینه
هزاران رنگین کمان ، هزاران فروردین در دل
هزاران سخن ، هزاران راز بر لب
بخوان !
بخوان ، تا شکوفه بخندد
بخوان که سپیده بر آید
بخوان ! خورشید !

مانیار در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

به قول استاد مشیری; فردوسی، حافظ و مولوی اندیشمندان بزرگ و فیلسوفان جهان بینی بودند که دین را پشت سر گذاشته بودند.
قد و قامت فکری آدم دینی، هیچگاه به اندازه افکار بلند فردوسی، حافظ و مولوی نیست که قابلیت آفرینش اینجور کارها را داشته باشد، و در تاریخ هم سراغ نداریم.
و در باب بیت چهارم...
استاد شجریان حرف جالبی زد;
جام جای شراب است، گلاب که تو گلاب پاشه

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

به قول استاد مشیری; فردوسی، حافظ و مولوی اندیشمندان بزرگ و فیلسوفان جهان بینی بودند که دین را پشت سر گذاشته بودند.
قد و قامت فکری آدم دینی، هیچگاه به اندازه افکار بلند فردوسی، حافظ و مولوی نیست که قابلیت آفرینش اینجور کارها را داشته باشد، و در تاریخ هم سراغ نداریم.
و در باب بیت چهارم...
استاد شجریان حرف جالبی زد;
جام جای شراب است، گلاب که تو گلاب پاشه

محمدرضا در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

بسم الله الرحمن الرحیم
در بیت زیر دخل و تصرف شده است:
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
اصل بیت اینچنین است:
عارف و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست
به چند دلیل:
1- ابتدای شعر، شاعر درباره ی علم سخن می گوید نه عرفان.
2- "عارف و عابد و صوفی" هر سه با هم سنخیت دارند و هم مشرب و هم مسلک هستند اما "عالم و عابد و صوفی" خیر.
3- جناب سعدی به حدیث امام علی (ع) اشاره می کنند که:
الناس ثلاث عالم ربانی ...
لذا در مصراع دوم باید "عالم ربانی" مورد مدح قرار گیرد.

خاک در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

یادم رفت این را اضافه کنم که « من چرا ملک جهان به جوی نفروشم» به نظرم درست تر هست. ولی در کل اهمیتی هم ندارد که چه کسی چه چیزی را به چه بهایی فروخته.
↙فک کنم منظور حافظ اینه که اگه بهشت مطاع گرانبهایی بود بابام با دوتا گندم تاخت نمی زد ماهم بهتره بی خیالی طی کنیم و این دنیای دون رو بفروشیم و دوتا بلیط واسه جهنم بگیریم که بازم به قول خیام اونجا پر از عاشق و مسته! ↗

خاک در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

سلام
بنده عادت دارم خودمانی بنویسم ولی بنا به توصه استاد گرانقدر سعی می کنم به شکل درست بنویسم. می شود به این شکل هم به قضیه نگاه کرد که حضرت آدم بهشت را برای ارضا نفس به دو گندم فروخته و خداوند آدم را به مرتبه ای پایین تر تنزل داده و بازگشت به بهشت را مشروط به اطاعت از فرمان خودش و سرکوب کردن نفس قرار داد. حالا حافظ می فرماید چرا من مانند پدرم نباشم و از لذت دنیا پرهیز کنم. من هم پیرو نفس می شوم و در نتیجه خدا از زمین بیرونم می کند و به جهنم میرم. اینجا در واقع حافظ از اهل بهشت نیست که بخواهد به گندمی بفروشد و یا به جویی. حافظ از اهالی ملک زمین هست و اگر پیرو پدرش باشد بازهم چیزی گرانبها راخواهد فروخت در قبال دنیایی پست تر.
و خیام که می فرمایند : گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود فردا باشد بهشت همچون کف دست

امیر در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴:

این شعر از خودم است
((قضا را چنان کن که با من بمانی
چنان جان که ماند بر تن بمانی[((ر))در ((بر))ساکن نیست کسره دارد]
چو بادی که آید زگلشن بیایی
چو عطری که ماند به دامن بمانی
مرا دید آتش به غیرت خروشید
که تاکی در این دشت خرمن بمانی
به دست طلب دامن داغ من گیر
که در من بسوزی و در من بمانی
________
مصرع آخر در وصف مقام عالیه ی فنای فی الله((در من بسوزی)) وبقای بالله((در من بمانی))است
با تشکر از همه.

امیر در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:

ببخشید آقا لطفا این دو سطر اول حاشیه ی ما((تعریف و تمجید ها))را حذف کرده و بعد حاشیه را ثبت کنید ممنون.

کمال در ‫۱۰ سال قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:

باسلام و302بخیر

یک فال برای این غزل که:
ای صاحب فال،شمادل درگروچهراه ای
خاص دارید،چه یک شخص بخصوص
باشد،چه یک مقام وا لای معنوی،چه،،،،،،
یک نویسنده شاعر،فیلسوف،وغیره به
هرحال دردل خودشخصی راعاشقانه
دوست داریدوتحسین می کنیداز،،،،،،،،
خداوندمیخواهیم که توفیق دیدار،،،،
مجالست وبهره وری ازاورابه شما،،،،،،،،
بدهد،حس شماکه برای یک فردتااین،
اندازه صمیمانه ارزش قاءل هستید،،،،
قابل تحسین است.
شب خوش

امیر در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:

گوشه ی جگرم پاره ی تنم روح و ریحانم شیخ بزرگ عارف واصل و ((شیعه ی حقیقی))عبد الله الکامل ابوسعید ابوالخیر در جای دیگر برای توفیق در سلوکش اینگونه ازخداوند به واسطه ی پیامبر و ایمه مدد میخواهد:
((بده تو بار خدایا در این خجسته سفر
هزار نصرت و شادی هزار فتح و ظفر
به حق چار محمد به حق چار علی
به دو حسن به حسین و به موسی و جعفر))

شهاب در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » نای خروشان:

این غزل در برنامه گلهای تازه شماره 23 (ابوعطا) با همکاری استاد محمد رضا شجریان(آواز) استاد جلیل شهناز(تار) استاد امیر ناصر افتتاح(تنبک) اجرا گردیده

امیر در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲:

حرف از ((طلب)) به میان آمد یاد یک رباعی از خویشتن حقیر افتادم:
یکپارچه نقص،داغدارم اما
یک دست گناه،دوستدارم اما
هر بار بلای تازه می آری پیش
دست از طلب تو برندارم اما

پیمان کیانی در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

در پاسخ استاد امین کیخا باید عرض کنم در گویش بختیاری از واژه ی دون (به کسر واو و دال ) به معنای پایین استفاده میشود و بسیار هم کاربرد دارد.

کسرا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:

سعدی... اونی که این شعر رو براش گفتی و باز بهت بی وفایی کرد توو اون زمان....لیاقت تو بزرگ مرد رو نداشته...
اشعار سعدی غذای روحه... سعدی تا ابد دوستت دارم...
هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
♥♥

کسرا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

سعدی ... عزیزم... دارم میام شیراز زیارتت... دلم برات تنگ شده بهترین شاعر تاریخ ♥ ♥

کسرا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:

ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست
سعدی ♥♥

کسرا در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

به به ... بازهم سعدی و باز هم حماسه ای دیگر...
سعدی تو عشق منی... روحت شاد بزرگترین شاعر تاریخ ♥♥

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۰:

به طرز عجیبی این شعر با صدای همایون شجریان آدمو آروم می کنه

فقیر در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

إینی که شما عرض میکنید خانم یا آقای روفیا البته به لحاظ کلامی صحیح است اما این تنها معنای ظاهری شعر است.
از این قبیل تمثیل ها در أدبیات فارسی به وفور دیده میشود،
مانند
ستاره ای بدرخشید و ماه منزل شد/دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

ناصر در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

این غزل به طرز شگفت انگیزی به غایت زیبا و به غایت رسا حال حلقه ذکر یا مجلس ذکر درویشان و یا صوفیان که فرقی با هم ندارند را بیان می کند و عمق باور قلبی و احساسات عارفانه و عاشقانه ایشان به پیر و مرادشان را توصیف می کند.

۱
۴۲۲۰
۴۲۲۱
۴۲۲۲
۴۲۲۳
۴۲۲۴
۵۴۶۷