دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو
من آن دیوانه بندم که دیوان را همیبندم
زبان مرغ میدانم سلیمانم به جان تو
نخواهم عمر فانی را توی عمر عزیز من
نخواهم جان پرغم را توی جانم به جان تو
چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم
چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو
گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم
وگر یک دم زدم بیتو پشیمانم به جان تو
اگر بیتو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم
وگر بیتو به گلزارم به زندانم به جان تو
سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت
عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو
درون صومعه و مسجد توی مقصودم ای مرشد
به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو
سخن با عشق میگویم که او شیر و من آهویم
چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو
ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان
که سر سرنبشتت را فروخوانم به جان تو
چه خویشی کرد آن بیچون عجب با این دل پرخون
که ببریدهست آن خویشی ز خویشانم به جان تو
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو
ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شبخیزی
مثال ذره گردان پریشانم به جان تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و خیالی شاعر به معشوقش است. شاعر در آن از وابستگی و شیدایی خود میگوید و این که بدون معشوقش زندگی برایش تاریک و پر از غم است. او به رابطهاش با خدا و عشق نیز اشاره میکند و به نوعی از این عشق به عنوان منبع هویت و وجود خود یاد میکند. همچنین، شاعر به جستجوی حقیقت و معنویت در هر گوشه از زندگیاش اشاره دارد و از عواطف و احساساتش نسبت به معشوق که به او روشنی و معنا میبخشد، میگوید. در نهایت، شعر نشاندهندهی تضاد بین شوق و غم، و نیاز به حضور محبوب در زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: دوباره به شور و هیجان آمدم، طوری که تمام وابستگیها و بندهایی که برای تو ایجاد کردهام، برمیدارم و میشکنم، همه این کارها را به خاطر تو انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من شخصی هستم که به دیوانگی خود افتخار میکنم و میتوانم در عالم دیوانگان تأثیرگذار باشم. زبان پرندگان را میشناسم و شایستگی سلیمان را دارم، و همه اینها را به خاطر عشق و علاقهام به تو میدانم.
هوش مصنوعی: من حاضر نیستم عمر زودگذر و بیارزش را داشته باشم، و در عوض، جان پر از اندوهی که دارم را نیز نمیخواهم، مگر اینکه آن را به خاطر تو فدای کنم.
هوش مصنوعی: وقتی تو از من دور میشوی، تمام وجودم پر از ناامیدی و بیایمانی میشود، اما وقتی تو به من نزدیک میشوی، به خاطر وجودت، ایمان و محبت در قلبم جای میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر از کوزهی خیال تو آب بخورم، تو را در آن میبینم و اگر یک لحظه بدون تو باشم، به جان تو پشیمان و غمگینم.
هوش مصنوعی: اگر بدون تو در آسمان باشم، همانند ابر تیرهای غمگین و ناراحتام و اگر به باغ برویم، باز هم در زندان تو هستم و در کنار تو به زندگی ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: صدای تو برای من مینوازد و آگاهیام را به وجد میآورد. بیا و با عشق و نامت مرا بازسازی کن، چون اکنون در این ویرانی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: ای مرشد، در دنیای خانقاه و مسجد که هدف من تو هستی، اگر به هر سو نگاه کنی، من نیز به خاطر تو همه جا را زیر پا میگذارم.
هوش مصنوعی: من با عشق صحبت میکنم، زیرا او مانند شیر است و من مانند آهو. چه آهوئی که جانم را برای حفاظت از شیرها به خاطر تو فدای میکنم.
هوش مصنوعی: آیا با انکار درون خود مخالفت میکنی؟ انکارهایی که در درونت مخفیاند، زیرا من به عمق وجودت نگاه میکنم و خواهشهای قلبیات را میخوانم.
هوش مصنوعی: چه نسبت نزدیکی بین من و دل پریشانم وجود دارد که این دل غمگین و زخمخورده، ارتباطش را از خانوادهام بریده و تنها به خاطر تو به این حال درآمده است.
هوش مصنوعی: تو عید جان هستی و عاشقانت برایت به جان خود قربانی میدهند. من هم در خانهام به خاطر تو آمادهام که قربانی شوم.
هوش مصنوعی: از عشق شمس تبریزی و حالتی که به من داده، مانند ذرهای از گرد باد بیقرار و مضطرب شدهام. تمام وجودم برای توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو
چو چرخم من چو ماهم من چو شمعم من ز تاب تو
همه عقلم همه عشقم همه جانم به جان تو
نشاط من ز کار تو خمار من ز خار تو
[...]
ز سودای سر زلفت پریشانم به جان تو
محبان تو بسیارند از ایشانم به جان تو
اگر لطفت کند رحمت مرا از خاک بردارد
نثار و پیشکش جان را بر افشانم به جان تو
به هر حالی که می باشم نباشم بی خیال تو
[...]
نگارا بیسر زلفت پریشانم، به جان تو
به جز زلفت نمیخواهد دل و جانم، به جان تو
به زلف عنبرافشان، کن علاج ما کزین بهتر
علاج رنج سودایی نمی دانم، به جان تو
به غیر از سجده رویت ز من هر طاعتی کآمد
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.