گنجور

حاشیه‌ها

راست جو در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

مشخصات کتاب: شاهد بازی در ادبیات فارسی، دکتر سیروس شمیسا، انتشارات فردوس، 1381
دکتر سیروس شمیسا در این کتاب سعی‌ دارد تا از جریان های تاریخی- اجتماعی ایران را که در ادبیات ایران از تاثیر گذاری فوق العاده ای برخوردار بوده به تصویر بکشد.
به هر حال شمیسا بر مبنای متون نظم و نثر و تاریخی گذشته ادعا می کند که (شاهد بازی) یا عشق مرد به مرد که در طول تاریخ با اسم ها و اصطلاحات مختلفی مطرح شده است: نظر بازی، جمال پرستی، بچه بازی. به شخص مفعول امرد، بی ریش، نو خط، مخنث، ساده رخ و ... به شخص فاعل جمال پرست، صورت پرست، بچه باز و ... در نزد قدما قبحی که امروز دارد را نداشته است و شاید هم اصلا قبحی نداشته است و ایرج میرزا را شاهد مثال می آورد که تا یک قرن پیش کسی مثل او که از افراد متشخص جامعه بوده در بیان شاهد بازی های خود ظاهرا از هیچ احساس شرمندگی برخوردار نبوده است. در ادامه شمیسا اذعان می کند که ادبیات غنایی فارسی به یک اعتبار ادبیات همجنس گرایی است. او می گوید که در این که معشوق شعر سبک خراسانی و مکتب وقوع در دوره تیموری، مرد است شکی نیست. اما ممکن است که خواننده غیر حرفه ای در مورد ادبیات سبک عراقی مثلا غزلیات امثال سعدی و حافظ دچار شک و تردید شود. اما حدود نصف اشعار این بزرگان هم صراحت دارد که در باب معشوق مذکر است. زیرا آشکارا از واژه های پسر و امرد و خط عذار و سبزه ریش و این گونه مسائل سخن رفته است. باید دانست که مسائلی چون رقص و زلف و خال و خطّ و قد و دامن و تیر نگاه و ساقی گری و امثال این ها که امروزه به نظر می رسد در مورد زنان است در قدیم مربوط به مردان می شده است. ادبیات سبک هندی هم اساسا ابیات عاشقانه نیست و عمدتا جنبه ادب تعلیمی دارد، اما بر طبق سنّت در آن هم معشوق مذکر است. در دروه بازگشت یعنی ادبیات دوره قاجار به تبع ادبیات دوره های سلجوقی و غزنوی و نیز واقعیت های موجود جامعه معشوق مرد بوده است. لذا می توان گفت که فقط در ابیات دوران معاصر است که در آن به طور گسترده یی با معشوق مونّث مواجه ایم.شاهد بازی در متون تاریخی هم انعکاس وسیعی داشته است مثل عشق سلطان محمود به ایاز یا عشق امیر یوسف برادر سلطان محمود به غلام ترکش طغرل کافر نعمت که در تاریخ بیهقی منعکس شده است. در دوران قاجار هم عشق ناصر الدین شاه به غلامعلی خان معروف به ملیجک . در دوره صفویه در برخی از شهرهای امرد خانه هایی دایر بوده است که به صورت رسمی با مجوز کار می کرد ه اند و حکومت از آنان مالیات اخذ می کرده است.
دکتر شمیسا رواج همجنس گرایی در ایران را به دوران بعد از اسلام نسبت می‌دهد در حالیکه شهرنوش پارسی پور از سابقه چندهزار ساله آن خبر می‌دهد. ویل دورانت نیز که به همجنس گرا بودن ایرانیان در زمان باستان اشاره مستقیم کرده است.
شعری مرتبط از حافظ:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی// خجسته است چنین شب که دوستان بینی

سعدی:
نام سعدی همه جا رفت به شاهدبازی‏ // وین نه عیب است که در ملت ما تحسین است

در این متن از منابع زیر استفاده شده است:
شاهد، معشوق مرد در ادبیات فارسی
شاهد بازی در ادبیات فارسی (منبع اصلی)
نگاهی به کار تحقیقی «شاهد بازی در ادبیات فارسی» / شهرنوش پارسی پور
دانلود رایگان: دانلود کتاب شاهد بازی در ادبیات فارسی
پیوند به وبگاه بیرونی
ویل دورانت، تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن
و...

خادمیان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۰۶:

بنظر من " دریافتم آخر ز قضایی به شبش" صحیح است.

مهران سلیمانی روزبهانی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۹ - بینی جهان را خود را نبینی:

آقا یا خانم روفیا عزیز از توجه شما در ارتباط با ید بیضا حضرت موسی سپاسگذارم باقی مطالب یک مفهوم را میرساند با تشکر

محسن بهاری در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر:

البته گوزینه صحیح است و آن حلوا یا شیرینی است که از مغز گردو در آن استفاده می شود . بعضی گفته که از مغز بادام هم استفاده شده است . به عربی جوزینه شده است . گوز یا جوز همان معنی گردو می دهد . شاید لوزینه که آقای ملیحی فرمده اند هم یک نوع شیرینی دیگری است یا اینکه نام دیگر گوزینه ، لوزینه است . با تشکر

ماهور در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸:

و عزیمت در امضای ان مصمم باری نیک برحذر باید بود که بزرگ خطری است

علیرضا نیکزاد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولی‌ّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی:

برادر عزیز شریف الله نصیر از افغانستان:اولاامکان اشتباه از گذشته می تواند وجود داشته باشد چون در گذشته بصورت سینه به سینه اشعار نقل می شده وامکان دارد گوینده این اشتباه را کرده باشد - دوم - کلمه لطف وکلمه فیض هر دو عربی هستند لطف بر وزن فعل وفیض بر وزن فعل معمولا لطف برای کاری بکار میرود که انجام دهنده آن کاری را برای کسی انجام می دهد ولی امکان دارد در مرتبه بعدی انجام ندهد اما فیض برای کاری است که همیشه انجام می شود ومعمولا از طرف خدا است پس باید کلمه فیض درست باشد در ضمن طنین که نوشته کلمه فیض مشهور است درست است چون من هم این را قبلا در سالهای 1355 در دبستان دیده بودم .. باسپاس از سایت

ماهور در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴:

دو بیت عربی نوشته نشده است

امیر در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:

دروردها بر اهل دلان
غم و قصه ی فرقت بکشد چنان که دانم
یا
غم و غصه ی فرقت بکشد چنان که دانم ؟
منظور قِصه یا غُصه ؟

پویا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:

"بکاهد جان چون نبود جان فزایی " خیلی سنگین و دور از وزن شعر است .
یا " بکاهد جان چو نبود جان فزایی" بوده یا " بکاهد جان چون که نبود جان فزایی "
اقای محمد علی فروغی خیلی اشتباهات داشته اند متاسفانه

علی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

واقعا فوق العادست

فریدون در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

هر که را با قد و بالای تو انسی نبود
حیوانیست که بالاش به انسان ماند

ناباور در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:

طهمورث جان راست میگویی این غزل از ابن سیناست بنده تمام غزل را در حاشیه آوردم
ولی تیغ سانسور گردنش را زد
درود بر شما

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:

ابو علی هم ، چنین غزلی با کمی تفاوت دارد
غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

صدیقه در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

روفیا جان،
بی وفایی نکن،
کاش افق در تو محو می شد، نه تو در افق

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۵ - تعظیم نعت مصطفی صلی الله علیه و سلم کی مذکور بود در انجیل:

بود در انجیل نام مصطفی
آن سر پیغمبران، بحر صفا
در این بیت و ابیاتی که تا داستان بعدی می‌آید مولانا تلاش می‌کند تا به سوالی که ممکن است از خواندن داستان قبلی پدید آمده باشد، پاسخ دهد. سوال این است که اگر بر فرض این اختلافاتی که در اثر حیله ونیرنگ وزیر جهود در بین قوم عیسی (ع) پیش آمد، رخ نمی‌داد آیا پیروان عیسی (ع) برای همیشه رستگار بودند؟ و دیگر نیازی به بعثت پیامبر اسلام نبود؟
به طور کلی جواب مولانا به این مسئله این است که هر چند جوهر و اصل تعالیم همه انبیای الهی یکی است ولی هر پیامبری دور و زمان خاص خود را دارد که با پایان یافتن آن، دور و نوبت پیامبر دیگر شروع می‌شود و مردم باید برای نیل به کمال نهایی از پیامبر زمان خود پیروی کنند. بنابراین، حتی اگر حیله‌های وزیر جهود و امثال او نیز کارگر نمی‌افتاد و دین عیسی (ع) از هرگونه تفرقه و انحرافی ایمن می‌ماند، بالاخره روزی دورش به اتمام می‌رسید و پیامبر دیگری دور خود را آغاز می‌کرد.
مطابق این جواب آن گروهی از پیروان عیسی (ع) که به این مطلب آگاهی داشتند از تفرقه‌ها مصون ماندند و گمراه نشدند زیرا می‌دانستند طبق آنچه در انجیل آمده است پس از عیسی (ع ) پیامبر اسلام مصطفی (ص‌) دوران پیامبری خود را آغاز خواهد کرد.
این که نام پیامبر اسلام در انجیل ذکر شده است مطلبی است که در بعضی از آیات قرآن از جمله قسمتی از آیه 6 سوره الصف به آن اشاره شده است: … مبشراً برسول ٍ یاتی من بعدی اسمه احمد … " …بشارت دهم به آمدن رسولی که پس از من (عیسی) می‌آید و نامش احمد است … "
در شرح این آیه، مفسران قرآن مانند طبری ، ابوالفتوح و امام فخر رازی مراد از این بشارت را اشاره به نام و نشان پیامبر اسلام دانسته‌اند. البته درکتاب مقدس رایج مسیحیان نام محمد یا احمد به صراحت دیده نمی‌شود ولی ظاهرا مفسران قرآن نام " پاراکلیتوس" را که عربی شده آن " فارقلیط " و در ترجمه فارسی ‌"تسلی‌دهنده‌" است و در انجیل یوحنا در فصل‌های 14 و 16 به عنوان کسی که پس از رفتن عیسی(ع) از جانب پروردگار می‌آید، مصداق نام پیامبر اسلام می‌دانند. البته در انجیل معروف به" برنابا " نام پیامبر اسلام به صراحت آمده است ولی این انجیل مورد تایید کلیسا نیست. به هرحال، مولانا معتقد بوده است که نام پیامبر اسلام در انجیل ذکر شده است و آنان که به این مسئله معرفت داشتند، منحرف نشدند....

بی سواد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

چاره کار این که خیال خودتان را هر چه زودتر اعزام فرمایید.

امین در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

سلام خدمت دوستان گرامی
معنی بیت دوم این غزل چیست؟
اصلا چطور خوانده میشود؟
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

parisa در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۵ - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن:

عقل است چراغ تو؟
عشق است ایاغ تو؟
من با علامت سوال دیدم
در این سایت :
پیوند به وبگاه بیرونی

امین افشار در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:

زبان حال دل ماست کلام خواجه شیراز و لاجرم بر دل نشیند و نشاند. چنین غزل را باید قلم زد به خط خوش و فرستاد به یار نامهربان خوشتر.

نغمه در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹:

مصرع خم اندر خم و مار بر مار بر طبق لغت نامه دهخدا ماز بر ماز بر و مصرع دوم ناز بر ناز است و همچنین کلمه ماز با ناز در دو مصرع جابه جا شده است

۱
۴۱۵۴
۴۱۵۵
۴۱۵۶
۴۱۵۷
۴۱۵۸
۵۵۴۶