گنجور

حاشیه‌ها

شجاع الدین شقاقی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

با سلام
در مصرع سوم قطعا کلمه ی (این) جا افتاده است
هرگز غم این دو روز مرا یاد نگشت

سعید در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

درود بر دکتر کیخا. ما توی روستامون پیرامون بیرجند یه وتٰه داربم "تزّه" برابر "برداشتن درامد خود از محصول" که گمان میکنم همریشه تزیدن باشه. من از نوشته هات لذت میبرم. ممنون.

شجاع الدین شقاقی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

با سلام خدمت جناب بختیاری
قطعا در مصرع سوم کلمه ی (این) جا افتاده
هرگز غم این دو روز مرا یاد نگشت

یکی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مدح خاقان کبیر جلال الدین والدنیا شروان شاه اخستان:

این بهترین شعر زبان فارسی‌ست.

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود:

اختران‌اند از ورای اختران
که احتراق و نحس نبود اندر آن
سایران در آسمانهای دگر
غیر این هفت آسمان معتبر
راسخان در تاب ِ انوا ر خدا
نه به هم پیوسته ، نه از هم جدا

می‌خواهد بگوید: پیامبران و واصلان به حق، از این اختران و ستارگانی که دچار زوال می‌شوند و گاهی چون زحل نحسی دارند، برتر هستند. این پیامبران ، سایران (سیر کنندگان) در آسمانهایی غیر از این هفت آسمان مشهور مادی هستند. این پیامبران و واصلان به حق در محل تابش نور حق پایدار و ثابت هستند و از آنجا که همگی حق‌اند و خارج از جهان اتصال و انفصال مادی، صحبت از پیوستگی و جدایی که امری مادی است در میان آنان مطرح نیست.

iman در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » جواب هدهد:

عاشق آتش بر همه خرمن زند

اره بر فرقش نهند او تن زند

نهاوندی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

حافظ این شعر را در تأیید شعر شاه نعمت الله سروده اند.

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود:

هر که را با اختری پیوستگی است
مر ورا با اختر خود هم تگی است
طالعش گر زهره باشد، در طرب
میل ِ کلی دارد و عشق و طلب
ور بود مریخی خونریز خو
جنگ و بهتان و خصومت جوید او
قدما به تاثیر ستارگلان در زندگی بشر اعتقاد داشتند. زهره یا ناهید را ستاره شادی می‌دانستند و معتقد بودند کسی که طالعش هنگام تولد زهره است به عشق می‌گراید و مریخ یا بهرام را ستاره جنگ و رب‌النوع جنگ تلقی می‌کردند و اعتقاد داشتند هر آن که طالع مریخی دارد به جنگ تمایل می‌یابد. مولانا با استفاده از این اعتقاد عمومی مردم هم عصر خود می‌خواهد نتیجه بگیرد که مردان راه حق از پیامبران به همان‌گونه اثر می‌پذیرند که انسانهای عادی از ستاره طالع خود صفات و خلق و خوی خاص می‌گیرند و با آن " هم تگی" (همراهی و همگامی) می‌کنند.

روفیا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

درود محدث گرامی
نخست اینکه اندیشه و گفتگو پیرامون حقایق زندگی هیچگاه وقت هدر دادن نیست بلکه ما اینجا به یکدیگر فضا میدهیم و اندیشه های یکدیگر را به چالش میکشیم و خود را تصحیح میکنیم .
اگر خیال نکنیم که به وصال حق نایل شده ایم و همه چیز را میدانیم !
خدمتی که شما به من و چون منی میکنید کم نیست .
دو دیگر این صورتک های زرد را از کجا می آورید ؟
من گاهی نیاز جدی به درج آنها در حاشیه ام حس میکنم .
چون گاهی مطلبی را به عنوان شوخی مینویسم ولی خواننده آن نیت طنز آلود مرا در نمی یابد و میترسم از آنکه دل نازکی رنجور گردد .
به دلیل قصور واژگان !
معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید
پاینده باشید .

کمال در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۲:

باسلام
جمع آن: 5780

ناباور در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

امین جان
تو را در آینه دیدن ، جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
فکر میکنم یعنی: جمال زیبای خود را در آیینه نگاه کن تا
دلیل بی صبری و بیقراری ما را بدانی
یا جمال تو دلیل و بیان کننده ی ناشکیبایی است
جمال طلعت خویش ، بر میگردد به بیان کند
با احترام

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

سلام میشه معنی بیت یکی مونده به آخر رو بگید لطفا ؟

ایابتز در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » دشمنی مذهبی:

عالی

مهران سلیمانی روزبهانی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

به نظر می رسد حافظ در ارتباط با سحر خیزی صحبت می کند و این که زمان زیادی نداریم وباید شتاب کنیم در مورد خورشید می میتوان می را آنچه که ما را بی خود میکند بدانیم واین بیخودی را به خورشیدی درخشان تشبیه کنیم و برای کسی این سر خوشی و برگ عیش میسر میشود که سحر گاهان ترک خواب کرده و با خدا راز نیاز کند

ندا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۷:

این رباعی مولانا عالی ست

محدث در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

روفیا، بانوی خردپیشه ی پارسا و وارسته و غیره، قبل از هر چیز بگویم که باعث شرمندگی ام است که شما اوقاتتان را در خواندن و نظر دادن به نظرات الکی بنده صرف می کنید و هدر می دهید. بیت شبستری فقط به سفر اول و سوم اشاره دارد و باید پس و پیشش را دید. در ضمن اگر شما تا حالا از اسفار اربعه چیزی نمی دانستید من همین حالا و قاعدتا در آینده هم از این سفرها چیزی نمی دانم و نخواهم دانست. اصلا دانستنی نیست این به قول آن خاورشناس، سفرنامه! باقی نظرتان هم خواندنی و خوردنی است به ویژه سطر اخر، که خداوند توفیق عامل شدن نسبت بدان را روزی ما بگرداند. بحق الحق و اهله!

بختیاربختیاری در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

.
با سلام و عرض خسته نباشید .
حقیر در خوانش وزن مصراع سوم، شدیدا"، دچار اشکال شده ام .
هیچ جوره هم نه می توانم تقطیع کنم و نه منبع موثق دیگری در دسترس
دارم .
لطفاً، خود حضرت تان یکبار به دقت مرور فرمایید .
.
.
با مهر ." آگاه " .

محدث در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

اما در مورد بخش دوم نظر شما، چه عرض کنم راستش. جایگاه حافظ فراتر از یک لغت دان و ناظم و مورخ است و وی یک "عارف شاعر" است و برای کشف محتوای دقیق اشعارش باید از افقی فراتر از لغت و نظم و تاریخ به عرفان و شعور او نگریست، حتی با نگاه معرفتی فلسفی و حکمی به معرفت عرفانی او نگریستن هم خطاست و نمی توان رموز عاشقی مندرج در کلامش را عقل و خرد دریافت مگر با عقلی که توسط عشق تاراج شده باشد. خودش می فرماید: ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی/ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست. لذا اینکه مرقوم فرموده اید که: این می اگر آنست که میفرماییدالبته نیازی به بخشایش پروردگار ندارد، به علت این است که عفو و بخشایش را در اقلیم عرفان و منازل سالکین و سائرین، مثل منازل اغیار و سایرین دانسته اید. هر گردی گردود نیست و خال مهرویان سیاه است و دانه ی فلفل نیز به شرح ایضا. خلاصه از این حسن تا اون حسن صد گز رسن، یا حق.

محدث در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

چرا پشیمان روفیا؟ حافظ یک نماد و گذار است و موضوعیت ندراد. مهم کشف و درک حقایق است و په بهانه ای بهتر از حافظ تا ما را به حقایق نزدیک گرداند. فکر می کنید این همه رنج زیستن صرفا برای نفس باطل کردن و روزگار گذراندن و بهمیه وار زندگی کردن است؟ آیا برای این نیست که مثلا مقوله ی رابطه بین خالق و مخلوق و کیفیت ارتباط بین قدیم و حادث را بفهمیم و چه ابزاری مفید تر از این اشعار جبری و تفویضی کفر آمیز حافظ؟ من حاضرم موقع مردن هیچ چیزی جز محبت اهل البیت و درک این دو بیت شعر حافظ نداشته باشم: »کار زلف توست مشک اشفانی عالم ولی/مصلحت را تهمتی بر نافه ی چین بسته اند» و «از رهگذر خاک ره(سر؟) کوی شما بود/هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد». اشعار را که دریست نوشتم؟ لعنت بر حافظه ی بد. خلاصه نظر بنده ی حقیر این است که بحث بر سر اشعری بودن یا نبودن حافظ فرع ماجراست و درک حقایق یا درگیر شدن ذهن در این دست مباحث مهم و اصل است. این بودی انشای من!

مهدی رسولی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

درمنظور اصلی جناب حافظ که هدفش ازکلمه سروچشم یعنی(سر)و(چشم) که اشاره اش به رخ یا سیمای شخص مورد نظرش بوده هم که در تلفظ اصلی شعر به این شکل خوانده میشود هم میتوان گفت مقبولتراست اما بازهم اولا کلمه چشم دریک مصرع تکرار میشود و این تکرار آنچنانکه باید زیبا نیست و ضمنا درمقابل سروقدی چنین دلکش بازهم ضعیفتر است
وبازهم بنظرحقیر احتمالا نسخه اصلی, (سر)و(قدی) چنین دلکش توگویی چشم از اوبردوز, بوده باشد
باز نظراساتید مقدم تر است.

۱
۴۱۵۲
۴۱۵۳
۴۱۵۴
۴۱۵۵
۴۱۵۶
۵۵۴۶