محدث در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:
نمی دانم چه بگویم استاد. چشمانم را کمی می مالم. دوست دارم اسمی غیر از اسم شما برای نظر قبلی ببینم. اگر کسی بگوید حقیقت دوستی و حقیقت طلبی بلکه حقیقت یابی و حقیقت شناسی هم، قابل اندازه گیری است و ملاک و مناط و معیار دارد من آیا حرفش را رد کنم و سخن شما را برایش نقل کنم و بگویم گشتیم نبود نگرد نیست؟ که استاد ما می فرمود که قابل اندازه گیری نیست و نمود خارجی هم ندارد تازه اگر ملاکی هم به دست بدهی باعث اختلاف-که خیلی چیز بد و زشت و اخی هست- می شود. و خدای مهربان خیلی بیکار بوده که این همه بازی راه انداخته و نبی و رسول و امام و غیره فرستاده و برو کمر به خدمت خلق ببند جوجه./از هر چه بگذریم همیشه-از گذشته های دور- بر تسلط شما بر ادبیات فارسی و ذکر اشعار ناب متناسب با بحث غبطه می خوردم. واقعی تر بگویم حسادت می کردم. اوقاتتان خوش.
رستم وهاب زاده در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:
در بعضی نسخ در بیت آخر ب جای آغوشت مضمونت آمده است.
محدث در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:
کرامات شیخ نه. شیخه :)
کتاب جو در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:
در "طاووس بهاری را، دنبال بکندند" . همان کندن معنی می دهد . در حقیقت بهار را همچون طاووسی رنگارنگ و زیبا در نظر می گیرد که خزان دم زیبا و متلونش را از او می گیرد
زمانی اسماعیل در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
دوستی معنی بیت پایانی را از من پرسید و من برداشتم رو براش وینجوری نوشتم:
اگر اجازه داشته باشیم " ایما " را همچنان که درگویش گناوه ای ها هم رایج است؛ "ما"معنی کنیم آنگاه برداشت من از این بیت چنین است :
من حتی در مجلس وصال هم از فضولی های شوق ( اشتیاق بیش ازحد ) در امان نیستم و می ترسم که مبادا اصرار بیش از حد در وصال یار باعث غفلت من از اصل عشق و بزرگی معشوق شود.
شایق در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
با سلام خلاصه بحث گذشته اینکه بشر از سه راه ممکن است خدا باور شود . عقل و حس و دل اما عقل و حس وقتی کارایی دارد که بر دل بنشیند و البته خدا باوری از درجات بسیار کم شروع میشود تا مرحله فنا و بقا در او بیش میرود انسان وقتی خدا را با دل احساس کرد او را در زندگی رو.زمره به مراتب درجات احساسش نقش می دهد الان در بسیاری از مغازه ها جمله ( این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است ) دیده میشود و متاسفانه خدا باوری برخی از ما به اندازه این جمله اثر نداردوقتی با این جمله روبرو میشویم حتی به بعضی از مناطق بدن دست نمی زنیم مبادا کسی ما را ببیند اما توجه نداریم که همه جا زیر نظر خداوند هستیم و دوربینهای او بسیار بیشرفته تر از دوربینهای ساخت بشر است بهر حال بسیاری از ما می دانیم خدا هست اما انگار یقین نداریم و فرق است بین دانستن و یقین داشتن . اکثر ما می دانیم که یک جنازه کاری از دستش بر نمی اید اما جراتت نداریم تنها با یک جنازه بمانیم اما کسی که یقین دارد جنازه کاری با کسی ندارد سر خود را روی جنازه میگذارد و خواب راحتی می رود . اینست فرق بین دانستن و دیدن یا یقین داشتن و هر چه به این دیدن نزدیکتر شویم رفتار و عمل ما سالم تر است به عبارت دیگر هر چه خدا باوری ما محکمتر شود رفتار ما انسانی تر خواهد بودو بنابراین وقتی از خدا باوران صحبت می کنیم منظور کسانی است که حداقل نقش را در زندگیشان برای خدا قایلند
آرش فضلی شمس آبادی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:
با تشکر از سایت شما و البته توضیح ها و حاشیه هایی که کم از اشعار ندارند، در مصراع اول فعل «افتد» ظاهرا صحیح است.
مسعود سعیدی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:
باسلام
بنده از جناب آقای حمید رضا محمدی مدیر محترم
سایت گنجور خواهش میکنم توضیح بدهند که چرا نظر بنده و ناباور در باره ی غزل ابن سینا حذف میشود
با احترام فراوان
مسعود سعیدی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:
بنده نمیدانم این آقای ناباور سانسور شده یا شعری که میگوید در حاشیه آورده
من برای تأیید و یا تکذیب سخن ایشان در اینترنت جستجو کردم . دیدم درست میگویند چون سطر پایانی غزل هم امضای ابن سینا هست
این غزل که بسیار هم قافیه بندی مشکلی دارد را میآورم
<< غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ وبوش کند رنگ و بوی گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعهای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
میاز جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که میمحک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن میصافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق
امید که در حاشیه درج شود
حسین شهبازی دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تبریز در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود:
با سلام واحترام دوست خوبم
فرمایش شما متین است .ولی من بالاتر از دکتر کزازی نیستم ایشان با نگارش کتابها و شروح مختلف نتوانستند انتظار جامعه را برطرف کنند. امثال بنده هم مجبوریم در دوره دکتری با خواندن دستور زبان دکتر خیام پور این شیوه را ادامه بدهیم. از طرفی این سایت تخصصی بوده وامثال شما عزیزان می دانند که در دوره های بالاتر نهاد از دو زیرشاخه فاعل و مسندالیه تشکیل شده است. بنده بیشتر این نوع ترکیب را می پسندم . چون در بسیاری جاها با امدن فعل اسنادی نهاد به صورت مسندالیه می آید و برخی جاها به صورت فاعل. به هر حال بنده درآن حد نیستم که پایه گزار مکتبی نو برای دستور زبان فارسی باشم در حالی که امثال دکتر خانلری و استادان بنده در دانشگاه تبریز هیچ اقدامی نکرده اند. مانا باشید.
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:
سکینه ی دل
1- یک دلی و عاشق و آسوده ای
فارغ از این هستی و پالوده ای
2- رشک به آرامش ِ دل می برم
عشق ِ خدا داری و آلوده ای
3- جام ِ دل و آینه ی خود زدود
بی لکه و پاک و ز هر دوده ای
4- ساکنی و سائلی و سکینه
هستی و هم صاحب ِ ما بوده ای
5- پیش ِ من و همدمی و با منی
پاکتر از هر غش و نالوده ای
6- عالِمی و خالق ِ ما پیش ِ توست
نزد ِ خدا هستی و شالوده ای
7- بود و نبودَستی و غایت تویی
آیتی و پیش ِ خدا ، سوره ای
ناشناس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶:
در خم زلفت چسان فریاد دل گردد بلند
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰:
حجاب ِ دل
اخلاص ِ عمل شد سبب ِ رفع ِ حجاب
خالص به عمل ز دل کند دفع ِ حجاب
محجوب بُدم پرده به دل بود و ربود
بی دیده ی دل کِی ببری نفع ِ حجاب؟
سالی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
گمان میکنم برای جلوگیری از سو برداشت مصرع اولو سانسور کردن.
در ضمن اونجایی که نوشته بتر صحیح است. چون مولوی اگاه به زبان ترکی بوده و بارها دیده شده که از لغات ترکی در اشعارش استفاده کرده در اینجا هم بتر یک کلمه ترکی هست و در واقع همان معنی یکی از یکی بدتر رو میده .
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۹:
آرزو
میل ِ گردان دارم و امکان ِ وصلش طالبم
از کباب ِ دوری و از دست ِ نسلش طالبم
دل کباب ِ دوری و در بحر و این مِیلم حباب
خار و خس هستم گـُلی از جنس ِ اصلش طالبم
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸:
امان خواهی
در امان ِ توام و یک دل ِ رامی ، گویان
عاشق شدم و دل شده جامی ، گویان
ما را ز کرَم به لطف ِ خود ایمن دار
از چشم ِ بد ِ حسود و عامی گویان
مهدی رسولی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
باسلام ودرود
باتعمقی اندک درمصرع(سروچشمی چنین دلکش) مطلبیکه بذهن حقیرخطورکرد اینست که کلمه سرو برای قد بکارمیرود چون بلندی سرورا با بلندی وخوش قامتی معشوق قیاس مینماید.
لیکن برای چشم صفت مناسب سیه است تا سرو یعنی بهتراست بگوییم سیه چشم تابگوییم سروچشم.
به اعتقادبنده نسخه صحیح این بند شعر میتواند (سروقدی چنین دلکش)یا(سیه چشمی چنین دلکش)باشد ولی چون دراستفاده از (سیه چشمی چنین دلکش) کلمه شعر دوبار دریک مصرع بصورت نازیبا تکرار میشود پس صحیحترآن(سروقدی چنین دلکش)مینماید. بنده بکارگیری کلمات فوق را بصورت درج شده دراین نسخه از جناب حافظ بعید میدانم.
شادوپیروز باشید درپناه حق
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۷:
اعوذ و بالله
از بُخل ِ بخیل و حسد ِ حاسد ِ دانا
الله ، پناهم دِه از آن فاسد ِ مانا
پنهان نکنم نیست مرا طاقت ِ هجران
خوان در بر ِ خوان ِ خود و با قاصد ِ خوانا
شجاع الدین شقاقی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶:
تاریکی ِ محشر
ای ریاکاران و دل آلوده ها
با جفا دل را ز هِل پالوده ها
تیره و تار است و محشر منتظر
نامه و اعمال ِ دل آلوده ها
حمید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک: