نه جاه مایهٔ عصیان نه مال غفلتزاست
همین نفس که تواش صید الفتی دنیاست
کسی ستمکش نیرنگ اتحاد مباد
تو بیوفا نهای اما جدایی تو بلاست
جنون پیامی اوهام داغ یاسم کرد
امید میتپد و نامه در پر عنقاست
به وهم نشئهٔ آزادگی گرفتاریم
چو صبح آنچه قفس موجمیزند پر ماست
به خاک میکده اعجاز کردهاند خمیر
ز دست هرکه قدح گل کند ید بیضاست
چمن ز بندگی حسن اگر کند انکار
خط بنفشه گواه، مهر داغ لاله بجاست
حجاب پرتو خورشید سایه میباشد
چه جلوهها که نه در غفلت تو ناپیداست
عنان لغزش ما بیخودان که میگیرد؟
چو اشک وحشت ما را هجوم آبلهپاست
تو ساکنی و روان است اراده مطلق
به هر کنار که کشتی رود قدم دریاست
کجاست غیر جز اثبات ذات یکتایی
تویی در آینه دارد منیکه از تو جداست
همین تو،هم وجدان دلیل محرومیست
که تو نیافتنی و نیافتن همه راست
ز دستگیری خلق اینقدر زمینگیرم
عصا گر نتوان یافت میتوان برخاست
ز بس گذشتهام از عرض کارگاه هوس
به خود گرم نظر افتد نگاه رو به قفاست
مگیر دامن اندیشهٔ دگر بیدل
که دست بادهکشان وقفگردن میناست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی موضوعات عمیق انسانی و روحی میپردازد. او میگوید که نه قدرت و نه مال میتوانند انسان را از مسیر درست منحرف کنند و تنها نفس خود فرد عامل مشکلات است. همچنین از جدایی و بیوفایی صحبت میکند و تأکید دارد که این جدایی برای انسان بلا و دردسر ایجاد میکند. شاعر به انسان هشدار میدهد که نباید در اوهام و تصورات غلط گرفتار شود و باید به جستجوی حقیقت بپردازد.
تأکید بر قدرت عشق و زیبایی وجود دارد و شاعر میگوید که هر چه زیبایی و خوبی در زندگی وجود دارد، به سبب بندگی و عشق به حسن است. همچنین به این نکته اشاره میشود که حقیقت و شناخت خود، تنها در آینهای میسر است که غفلت و تردید نمیتواند آن را بپوشاند.
در نهایت، شاعر به احساس دستنیافتنی بودن و گمگشتگی در زندگی اشاره میکند و نشان میدهد که هر چقدر هم سختی کشیده باشد، میتواند دوباره به پا خیزد و از نو شروع کند. او پیغام میدهد که در جستجوی حقیقت و زیبایی باید از آموزشها و غفلتها دور شود.
هوش مصنوعی: قدرت و ثروت باعث سرکشی و نافرمانی نمیشوند، بلکه همین نفس و خواستههایی که در درون ما وجود دارد، میتواند ما را به دام عشق و وابستگی به دنیای مادی بکشاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس به خاطر رفتار ناپسند و توطئهآمیز اتحاد نباید مورد ظلم و ستم قرار گیرد. تو که وفادار نیستی، اما جدایی از تو به دیگران آسیب میزند.
هوش مصنوعی: جنون به معنای حالتی از دیوانگی است و در این بیت به احساسات شدید و ناخودآگاه اشاره دارد. "اوهام داغ" به تصورات و تصایر گرم و پرشور اشاره میکند. امید به مانند قلبی میتپد، در حالی که نامهای در دامن پرندگان افسانهای وجود دارد، که نشاندهنده آرزوها و آمال بلند است. به طور کلی، این جملات تمایل به احساسی عمیق و چالشهای روحی را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: ما در خیال آزادی به سر میبریم، درست مانند صبحی که قفس دریا ما را محاصره کرده است.
هوش مصنوعی: در میکده، چنان جادویی برای خاک به وجود آمده که از دستان هر کسی که گلابی را بریزد، معجزهای همچون ید بیضا (دست بزرگ و شگفتانگیز) ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: اگر چمن از زیبایی حسن (خوبی) سرپیچی کند، خط بنفشه شاهدی بر این ادعاست و نشانگر مهر داغ لاله نیز در اینجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: حجاب، سایهای است که نور خورشید را میپوشاند. چه زیباییهایی هستند که در غفلت تو پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: چه کسی کنترل رفتارهای نادرست ما را در دست دارد؟ وقتی که از ترس، اشکهایمان مانند هجوم آبله سرازیر میشود، این احساس نگرانکننده بیشتر خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تو در اینجا حضور داری و اراده مطلق مانند جریانی است که به هر سمت که بخواهد حرکت میکند، همانطور که کشتی به دریا وارد میشود.
هوش مصنوعی: در این دنیا، تنها چیزی که وجود دارد و حقیقت دارد، ذات یکتا و منحصر به فرد توست. من که از تو جدا هستم، در آینهای به تصویر تو نگاه میکنم و تنها تو را میبینم.
هوش مصنوعی: این تو هستی که دلیل محرومیت و ناتوانیام در یافتن را شکل میدهی. چون تو برای من قابل دسترس نیستی و این نبودن، حقیقتی است واقعی.
هوش مصنوعی: به خاطر کمک و حمایت از مردم، به شدت وابسته و ناتوان شدهام. اما اگر نتوانم عصا پیدا کنم، باز هم میتوانم برخیزم و ادامه دهم.
هوش مصنوعی: از آنقدر که درگیر آرزو و خواستههایم شدهام، چشمانم به سمت قفس خودم معطوف میشود.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که ذهنیت دیگران تو را به انحراف بکشاند، زیرا که دستان افرادی که مشغول شرابخواری هستند، در خدمت زیبایی و ظرافت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.