گنجور

حاشیه‌ها

شمس در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:

درست است که وه برای شگفتی بکار می برد ولی چرا باید از بی رنگ و نشان بودن شگفت زده بود؟ در مصرع دوم شاعر از ندیدن خود آنجنان که هست و از بی رنگ و نشان بودن خسته. و دلتنگ به نظر می آید. پس اه درست تر می نماید بخصوص که در نسخ بعضی اساتید ادب نیز که بالطبع بیشتر از ما سرشان می شود و اطلاعات دارند اینگونه آورده شده است.

علی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۳:

سلام
خوشحال میشم اگر کسی این غزل رو معنی کند

مهدی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:

عبارت "کلمینی یا حمیرا" جعلی است و سندیتی ندارد. ظاهرا این عبارت در احیاءالعلوم غزالی آمده و غزالی هم برایش سندیت مهم نبوده و کلا هر چیزی موافق روشش بوده نقل میکرده.
علامه مرتضی عسگری حدیث شناس و عالم برجسته در مورد این حدیث میگوید:
"من این حدیثی را که برخی از عرفا از ابوحامد غزالی نقل کرده‌اند بعد به توجیه عارفانه آن پرداخته اند ، خیلی تفحص کردم اما سند و ریشه‌ای برای آن نیافتم. چون اصل و اساس نداشته تا من آن را پیدا کنم. زیرا پیامبر اکرم (ص) چنین حرفی را نزده است. این مطلب از جعلیات و ساخته های شخص غزالی است. او این حدیث را جعل کرده ، بعد به دروغ و افتراء آن را به پیامبر نسبت داده است. این اولین یا آخرین افتراء غزالی نیست بلکه او به خیال خودش با قصد تقرب به خدا و جهت تربیت و تهذیب نفس اهل سلوک از این جعلیات و افترائات زیاد دارد.
علامه عسکری سپس می‌نویسد: و نحن لا نشک ان الغزالی کتب ما کتب فی الاحیاء من کل کتب و افتراء و تدلیس احتسابا للخیر و بقصد التقرب الی الله فی تربیته السالکین الیه ( احادیث ام المومنین عایشه، ج 2 ص 25)"
با توجه به مسلک صوفیانه و عارفی مولوی او هم برایش درست بودن نقلهایی که استفاده میکرده مهم نبوده و در جهت بیان منظور و مسلکش از هر ابزاری استفاده کرده است.

محمدرضا مدد در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

عمر تو رفت در سفر یعنی حال و روز من در تمام عمرم همش گفتم فردا اجاره خونه ام چی میشه،کارم چی میشه بچم چی میشه کاسبی ام چی میشه ،ذهن لعنتی ما همش درگیر این سفر کردنهاست از این مشکل به اون مشکل و مولانا میگه بس کن دیگه و راضی باش به اتفاقاتی که هر لحظه برات میفته.البته برا من که سخته ولی تمرین میکنم.

تماشاگه راز در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده:

بیت 12 مطابق تصحیح فروزانفر به شکل زیر صحیح است:
حیله ها و خشمها و رشکها
بر سرش ریزد چو آب از مشکها

مازیار mazisangari@gmail.com در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را:

تا بدینجا بهر دینار آمدم چون رسیدم مست دیدار آمدم، این داستان حال و هوای بسیار خوشی به آدم میده، خیلی وقتها در حسرت احوال خوش مولانا به سر میبرم. درود بر مولانای ما

طاهر ساداتی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۴ - در ترشیح اصل این شجره به رشحه توحید و توشیح صدر این مخدره به وشاح تحمید و فی مناجات:

بیت جا افتاده:
گفتمش: «یار تو ای فرزانه
با تو همواره بُود در خانه
...

شاعر در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۰۴ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۶:

تصحیح شود لطفا
از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی.
سپاس.

مهدی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۸:

آیا منظور مولانا از " منِ منتر" ذات اقدس باریتعالاست؟

محسن در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:

به نظرم مصرع سوم از لحاظ وزن با شعر هماهنگ نیست
بعد از کلی تحقیق به این شعر رسیدم شاید درست باشه
بیرون ز جهان و جان یکی دایه‌ی ماست
دانستن او نه درخور پایه‌ی ماست
در وادی معرفت همین قدر بدان
ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست

ضیا در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

تفسیر رباعی شماره 70 خیام ؛
- از زمانیکه مهبانگ قسمتی از جهان هستی را فراگرفت واین پدیده های کیهانی به این شکلی که می بینیم درامدند، وجان ما ازآن فضای یکتایی که دنیای حقیقی و اصلی ماهست ، بسوی کرات برای سازندگی مخاجرت کردند
-در کره زمین بهتراز آن می که مانند لعل هست،تا کنون بشری بهتر ازآن را نیافته و تدیده است .
-من در تعجب هستم آن می فروش (ساقی درونی)که آن می زا بعنوان پاداش به انسان شناخت رسیده میعروشد
- درمقابل فروش آن می ، ساقی چه چیزی بهترازآن میتواند بدست بیاورد؟

مهراب در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

ای بر درت خیل و حشم بیرون درآ ای محتشم
امام زمان ( عج ) است.
ای آفتابی آمده بر مفلسان ساقی شده
در قرآن آمده که زمین میراث مستضعفین است و این اتفاق در زمان ظهور شاه مهین رخ می دهد.( شاه ماهان، 12 ماه و دوازده امام معصوم که شاه آنها و ظاهر کننده نور مهدی موعود ( عج) می باشد)
هو ضمیر جانشین اسم است و اهل بیت علیهم السلام خلیفه های خداوند بر روی زمین هستند و ایشان واسطه ی انجام امر الهی هستند.
هر چه بیشتر غزلها را میخوانم حسی در درونم می گوید شمس انسان عادی نبوده و تبریزی هم نبوده.تا به حال نشنیدم کسی نام شمس را بر خود گذارد.عظمت شمس خیلی زیاد است در حدی که خداوند به آن قسم یاد کرده: والشمس و ضحاها والقمر اذا تلاها.اینجا اشاره به ظهور نور مهدی حجت ابن الحسن می باشد.ایشان نور را متجلی می کنند و نور حرارتی دارد که از آن تب بر می خیزد.که می شود شمس تبریز
انسان عادی نمی تواند ادعا کند شمس است.
دف گفت میزن بر رخم تا روی من یابد بها
قلب که دایره جان من است از یار غایب میخواهد که مهر قبولی بر اعمالم و عشقم بزن تا وجودم بوجود تو بها گیرد

عزیز رفیعی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷:

این شعر را استاد محمد حسین سرآهنگ با طرز غزل خیلی زیبا سروده است

بهروز در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

باسلام و تشکر از سایت خوبتون
من این بیت رو اینطوری دیده ام:
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

محمدصادق نائبی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:

باسلام. ابتدای این رباعی می تواند مِی نباشد و فعل "مینوش" باشد. یعنی "بنوش که عمر جاودانی این است". هرچند تاکنون همواره مِی نوش شنیده ایم ولی در اصل باید چنین می شد: "مِی نوش که عمر جاودانی در این است"!
لذا احساس می کنم "مینوش" صحیح تر از "مِی نوش" باشد.

علیرضا در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶۸:

صد چنین مجموعه را از هم محزا کرد عشق

علی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۸:

ممنون. فکر کنم درست میگید

سیدمسعود در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

سلام دوستان
مولوی در این غزل خربنده را به دو معنا آورده
معنی اول و ظاهر همان شغل نگهداری از خران و کرایه دادن خران است که بایزید شغل او را پرسیده و او گفته خربنده هستم ولی بایزید با تعبیری ظریف گفته باید خربندگی را رهاکند و به خدا بندگی ( بنده خدا شدن برسد و دعا کرده تا خرش بمیرد تا تعلقات خاطرش از بین رفته و به بندگی خدا برسد
و این یاد آور داستانی است که در کتاب داستان راستان شهید مطهری راجع به امام موسی کاظم است که از جلو خانه ای گذشتند که صدای ساز و آواز از آن می آمد و کنیزی از آن خانه بیرون آمد که آب ببرد حضرت به آن کنیز فرمودند صاحب این خانه بنده است یا آزاد
کنیز گفت آقا صاحب خانه آزاد است و خود غلامان و کنیزان زیادی دارد
حضرت فرمود آری اگر بنده بود چنین نبود
و منظور حضرت از این جمله این بود که اگر بنده واقعی خدا بود چنین نبود
آن کنیز به داخل رفت ارباب علت تاخیر را پرسید و کنیز جریان گفتگو را با حضرت نقل کرد آن مرد از شنیدن جمله امام منقلب شد و پا برهنه دوید تا به امام رسید و توبه کرد و از آن پس به پاس اینکه پا برهنه رفته بود و توبه کرده بود تا آخر عمر کفش به پا نکرد و به بُشر حافی ( پابرهنه معروف شد

۸ در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۱ - آمدن پیغامبران حق به نصیحت اهل سبا:

پارسا،
بی گمان پرداختن به شعر آنهم شعر واقعیت گریزان
شما را از توجه به تاریخ علم و اندیشه در میهنمان
باز داشته است
علم و اندیشه ای که سر چشمه دانشهای تجربی نوین است.

مصطفی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:

سلام بر دوستان
ظاهرا «رخنه جه» منظور تیری است که به رخنه ی کمان بند نمی شود و مدام می جهد. زیرا رخنه تعبیری است که در مورد قسمتی از کمان استفاده می شده است. همچنین مصرع بعدی هم قرینه بر این مطلب است

۱
۲۵۸۸
۲۵۸۹
۲۵۹۰
۲۵۹۱
۲۵۹۲
۵۵۲۷