گنجور

حاشیه‌ها

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل:

شرح و تفسیر بیت 929
گفت شیر : آری ، ولی رب العباد / نردبانی پیش پای ما نهاد
شیر در پاسخ نخچیران گفت : بله البته که گفتار شما صحیح است و باید بر پروردگار توکل داشت و تسلیم به امر او . ولی همان پروردگار نیز پیش پای ما نردبانی بنهاده است یعنی همانطور که بدون استفاده از نردبان نمی توان به جاهای بلند دست یافت بدون وسایل و اسباب و سعی و تلاش نمی توان پیشرفت کرد . به همین جهت خداوند هم برای انجام امور ، علل و اسباب آنرا به ما نشان داده است .
شرح و تفسیر بیت 930
پایه پایه رفت باید سوی بام / هست جبری بودن اینجا ، طمع خام
باید به سوی بام پله پله رفت یعنی برای نیل به مقصود و مرام باید از طریق اسباب و علل آن رفت و در این مرحله اظهار جبر کردن و جبری بودن نوعی خام طبعی و آرزوی باطل است . [ نخچیران جبری مذهب نفی سعی و مجاهده ، قدرت خدا را بر ایجاد امور و عدم احتیاج به اسباب و وسائط دلیل آوردند و مولانا ضمن آنکه سعه قدرت الهی را می پذیرد ولی عقیده دارد که این دلیل نفی سعی و کسب آدمی نمی شود زیرا حق تعالی به مقتضای حکمت خود برای وصول و حصول مقاصد ، وسائل و اسبابی ساخته و آنها را مانند حلقه های زنجیر و یا پایه های نردبان ، متعاقب و مترتب بر یکدیگر قرار داده است و مسلما نادیدن این وسائل خلاف سنت آفرینش و به منزله نفی حکمت الهی است . ]
شرح و تفسیر بیت 931
پای داری چون کنی خود را تو لنگ ؟ / دست داری ، چون کنی پنهان تو چنگ ؟
تو که اینک پا داری چگونه خود را لنگ احساس می کنی ؟ و نیز تو که دست داری چگونه پنجه خود را نهان می کنی . [ پس همانطور که از دست و پا و جوارح بدن استفاده نکردن خلاف طبیعت است . استفاده نکردن از اسباب و وسائط نیز خلاف جریان آفرینش و نفی حکمت خداوند است . ]
شرح و تفسیر بیت 932
خواجه چون بیلی به دست بنده داد / بی زبان معلوم شد او را مراد
برای مثال وقتی که ارباب ، بیلی به دست غلامش می دهد . معنی آن روشن است یعنی ای غلام زمین را بیل بزن و برای کشت آماده کن .
شرح و تفسیر بیت 933
دست ، همچون بیل ، اشارت های اوست / آخراندیشی ، عبارت های اوست
دست مانند بیل به منزله اشارت های خداوند است . یعنی اعضاء و جوارح آدمی هریک برای غرضی و مقصودی آفریده شده است و این دست مانند بیل برای این است که بندگان با آن جهد و کوشش کنند . عاقبت اندیشی نیز کلمات و عبارت های حق تعالی است یعنی گویی که حق تعالی به بندگان خود می فرماید : ای بندگان با عقلی که به شما بخشیده ام . دور اندیش باشید .
شرح و تفسیر بیت 934
چون اشارت هاش را بر جان نهی / در وفای آن اشارت ، جان دهی
اگر اشارت های خداوند را از جان و دل درک کنی و آنها را بکار بندی . یعنی اگر نعمت های الهی را بجا استفاده کنی و به کاهلی و بی عملی نگرایی .
شرح و تفسیر بیت 935
بس اشارت های اسرارت دهد / بار بردارد ز تو ، کارت دهد
ادامه بیت قبل ، حق تعالی به پاداش این سعی و تلاش و اطاعت از اوامرش بسیاری از اسرار اشارات خود را برای تو آشکار می کند و تو را به مرتبه کشف و شهود می رساند و بار توانفرسا را از روح تو برمی دارد و درهای معرفت را به روی دل و دیده تو می گشاید .
شرح و تفسیر بیت 936
حاملی ، محمول گرداند تو را / قابلی ، مقبول گرداند تو را
اگر در بدایت سلوک ، بار اطاعت و تکلیف الهی را بر دوش کشی حق تعالی رفته رفته تو را بر براق عشق سوار کند . و اگر پذیرنده اوامر الهی باشی تو را به پاداش این طاعت ، مقبول درگاه خود گرداند .
شرح و تفسیر بیت 937
قابل امر ویی ، قایل شوی / وصل جویی ، بعد از آن ، واصل شوی
اگر پذیرای اوامر الهی باشی هر چه گوئی ، کلام حق خواهد بود و اگر جویای وصال حق باشی پس از طی طریق طلب ، بدو واصل خواهی شد . [ استاد فروزانفر گوید : در حالت نخستین ، سالک فرمان پذیر و مامور است و در حالت دوم ، سلوک به نهایت رسیده و واصل است . و از اینرو خود راهبر و آمر و مبلغ احکام تواند بود . ]
شرح و تفسیر بیت 938
سعیِ شُکر نعمتش ، قدرت بُوَد / جبرِ تو ، انکارِ آن نعمت بُوَد
سعی در به جا آوردن شکر و سپاسِ نعمت های خداوند ، قدرتی است که او به ما ارزانی داشته و دست روی دست گذاشتن و جبر مذموم را اختیار کردن در واقع کفران نعمت اوست .
– شُکر = مقامی بزرگ است و درجه ای بلند و هر کسی به حقیقت آن نرسد . و برای همین است که حق تعالی در قسمتی از آیه 13 سوره سبا می فرماید ” و اندکی از بندگانم سپاس نعمت های من دارند ” شُکر به کّرات در قرآن کریم آمده است و از آن جمله در آیه 7 سوره ابراهیم آمده است ” اگر شکر گزاری کنید نعمت خود را بر شما خواهم افزود و اگر کفران کنید همانا کیفرم سخت است ” .
– شُکر سه مرحله دارد . علم ، حال و عمل . ابتدا باید نعمت و صاحب نعمت را بشناسیم و پس از آن حالی از شادمانی و رضا از آن نعمت و مُنعِم در دل ایجاد می شود و بعد از آن شُکرِ عملی است و مقصود این است که نعمت های خدا را در راه رضا و خواست او بکار گیریم و نه در راه معاصی و فجور . بعضی از شارحان سعی را از شُکر منفک قرائت کرده اند . استاد فروزانفر می گوید : کوشش و بکار بستن اعضاء در خدمت و عبادت ، شُکرِ نعمتی است که خداوند به ما بخشیده و آن قدرت و توانایی به عمل است . و جبر یعنی ترک کسب و عمل ، به منزله انکار و کفران آن نعمت است .
شرح و تفسیر بیت 939
شکر قدرت ، قدرتت افزون کند / جبر ، نعمت از کفت بیرون کند
به کار گرفتن قدرت خدادادی ، قدرت تو را می افزاید در حالی که انکار این قدرت باعث می شود که نعمت از دستت برود . [ اشاره به آیه 7 سوره ابراهیم که توضیح آن در بیت پیشین آمد . ]
شرح و تفسیر بیت 940
جبر تو ، خفتن بود ، در ره مخسب / تا نبینی آن در و درگه ، مخسب
ای سالک بدان که جبر تو به منزله این است که در وسط راه بخوابی و مسلما در وسط راه خوابیدن شرط عمل نیست . پس تا وقتی که درگاه حقیقت را ندیده ای نخواب و سعی و عمل را رها مکن .
شرح و تفسیر بیت 941
هان مخسب ای جبری بی اعتبار / جز به زیر آن درخت میوه دار
به هوش باش ای جبری کج رو ! روا نیست در جائی بخوابی مگر در زیر درختی میوه دار .
– ای سالکی که در میانه راه سلوک می خوابی و سعی و عمل را تعطیل می کنی ! هرگز دمی آرام مگیر و همچنان بر عمل طاعت و خدمت استوار باش و اگر خواستی بخوابی ، زیر سایه درختی میوه دار یعنی در ظل عنایات عارفان ربانی که میوه های معارف را به تو ارزانی می دارند بیاسای . تا او تو را از منازل سلوک به سلامت گذر دهد .
شرح و تفسیر بیت 942
تا که شاخ افشان کند هر لحظه باد / بر سر خفته بریزد نقل و زاد
تا اینکه هر لحظه باد شاخ آن درخت را بتکاند و بر سر شخصی که زیر آن خفته است نقل و نبات (میوه) بریزد . یعنی اگر می خواهی بخوابی تحت حمایت آن عارف ربانی که شجره طیبه است بخواب تا باد اراده الهی م نفخات کبریایی . شاخه های قلب و روح او را بر سر و روی تو بتکاند و نقل و زاد (میوه) اسرار و معرف را بر تو نثار کند .
شرح و تفسیر بیت 943
جبر ، خفتن در میان ره زنان / مرغ بی هنگام ، کی یابد امان ؟
جبر به منزله این است که کسی در میان راهزنان بخوابد و مسلما چنین شخصی معروض انواع آفات و صدمات آنان خواهد بود . و همینطور ترک سعی و طاعت . آدمی را در زمره اهل هوی و هوس قرار می دهد و حال چنین شخصی به خروسی ماند که بی موقع بانگ برآورد و چنین خروسی چگونه جان به سلامت برد ؟ [ مرغ بی هنگام به معنی خروس بی محل است و عامۀ مردم چنین حیوانی را شُوم می دانند و ذبحش را واجب . ولی انقروی گوید : مرغ بی هنگام به معنی پرنده بی بال و پر است ( شرح کبیر انقروی ، ج 3 ، ص 1526 ) . که در اینصورت معنی مصراع دوم این می شود ” پرنده ای که هنوز بال و پر بر اندامش نرسته است بی گمان ، طعمه هر گربه دران شود ” ]
مثلِ معروفِ فارسی می گوید : مرغ بی وقت خوان را سر بُرید ( امثال و حکم ، ج 3 ، ص 1526 ) . در تاریخ سابقۀ ظهور چنین باوری بدینگونه آمده است . آنکه بانگِ خروس را به نمازِ شام بَد دارند و به فال گویند نه نیک است ، از آن بُوَد که کیومرث را کار به آخر رسید و نالان شد . آن خروس که او را بود . نماز شام بانگ بکرد و هرگز بدان وقت از او بانگ نشنیده بودند . گفت : این چه شاید بودن ، این بانگِ مرغ بدین وقت ؟ تا بنگریدند کیومرث مُرده بود . و از آن پس آن بانگِ خروس بدان وقت به فال بَد گرفتند تا امروز . و خداوندانِ زجر ( فالگویان ) ایدون گویند که هر خروسی که بدان وقت بانگ کند و خداوندِ خروس ، آن خروس را بکُشد . آن بَد از او درگذرد و اگر نکُشد در بلایی افتد . ( تاریخ بلعمی ، ج 1 ، ص 118 ) .
شرح و تفسیر بیت 944
ور اشارت هاش را بینی زنی / مرد پنداری و ، چون بینی ، زنی
و اگر به اشارات خداوند بی اعتنایی (بینی زدن) کنی ، خود را مرد طریق خواهی دانست ولی اگر نیک درنگری خود را زن خواهی دید . ( “بینی زنی و بینی ، زنی ” جناس مرکب است )
شرح و تفسیر بیت 945
این قدر عقلی که داری ، گم شود / سر ، که عقل از وی بپرد ، دم شود
اگر به اشارات خداوند توجه نکنی و عزیزشان نداری همین مقدار عقلی هم که داری از دست می دهی و سری که عقل از آن برود دیگر سر نیست بلکه دم است . یعنی حقیرترین عضو است .
شرح و تفسیر بیت 946
ز آنکه بی شکری بود شوم و شنار / می برد ، بی شکر را در قعر نار
زیرا ناسپاسی و ناشکری ، ناخجسته و زشت است و فرد ناشکر را به ژرفای آتش می برد . ( توضیح بیشتر در شرح بیت 938 همین بخش )
شرح و تفسیر بیت 947
گر توکل می کنی ، در کار کن / کشت کن ، پس تکیه بر جبار کن
اگر می خواهی توکل کنی ، وقتی توکل کن که علل و اسباب را بکار بسته ای و جهد و تلاش کرده ای نه آنکه توکل تو باعث تعطیلی سعی و تلاشت شود . مثلا باید در عین آنکه به کشت و زرع مشغولی بر خدا نیز توکل کنی .

نادر.. در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷:

شکست جمله بتان را شب و بماند خدای..

مهران در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

علی جان مجبور نیستی حاشیه بنویسی وتمام ابیاتی که برای اثبات نظرت راجع به زرتشتی بودن خواجه راغلط بنویسی.مجلس وضع؟

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

شرح و تفسیر بیت 915
قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق /لقمه تزویر دان بر قدر حلق
قوم نخچیران به شیر گفتند : رها کردن توکل و از پی کسب و تلاش رفتن ، ناشی از ضعف ایمان مردم است . مردم به تلاش می افتند تا لقمه ای به اندازه حلق خود فراهم آرند . و هر کس به اندازه حرص و آزش می کوشد و می جوشد تا به مقصودش برسد پس هرچه انسان حریص تر باشد سعی اش نیز به همان نسبت بیشتر است . [ نیکلسون می گوید : ضعف و سستی ایمان ، مردان را به اعمال ناشی از انگیزه های خود پرستی می کشاند . هر اندازه خود پرستی و انانیت آنان بیشتر باشد . اعمال آنان باطل تار و ریاکارانه تر است . ]
شرح و تفسیر بیت 916
نیست کسبی از توکل خوب تر / چیست از تسلیم ، خود محبوب تر ؟
هیچ کسب و تلاشی از توکل بهتر نیست . چه چیزی از تسلیم شدن در برابر تقدیر خدا پسندیده تر است . [ صوفیه تسلیم را نزدیک ترین مرتبه به توحید ذاتی و برترین مرتبه در سیر فی الله می دانند . جرجانی می گوید : تسلیم عبارت است از فرمانبرداری از خدا و ترک اعتراض از آنچه مورد رضایت او نیست و با خشنودی ، قضای الهی را پذیرفتن . ]
شرح و تفسیر بیت 917
بس گریزند از بلا سوی بلا / بس جهند از مار ، سوی اژدها
آنانکه از توکل غافل هستند و از پی اسباب دنیوی می روند . ای بسا از بلائی به سوی بلائی دیگر بگریزند و ای بسا بلای دومی عظیم تر و سخت تر از بلای اولی باشد مانند اینکه از مار فرار کنند و گرفتار اژدها شوند .
شرح و تفسیر بیت 918
حیله کرد انسان و ، حیله اش دام بود / آنکه جان پنداشت ، خون آشام بود
انسان برای نیل به مقصود خود حیله ها بکار می برد و تدبیرها می اندیشد ولی همین حیله ها و تدبیرها دام او می شود و انسان چیزی را که جانفزای خود می پندارد ای بسا جان ستان او شود .
شرح و تفسیر بیت 919
در ببست و دشمن اندر خانه بود / حیله فرعون ، زین افسانه بود
مثلا انسان درها را به روی مردم می بندد تا از گزند دشمن خود دور بماند در حالیکه دشمن در خانه او ساکن است . حیله فرعون نیز از همین سنخ بود . [ دشمن اصلی انسان نفس اماره است در حالیکه او از این امر غافل است . اشاره بیت به حیله فرعون است که درها را بست در حالیکه دشمن او یعنی حضرت موسی (ع) در خانه او رشد کرد و به موقع ، اساس حکومت وی را به باد فناداد . ]
شرح و تفسیر بیت 920
صد هزاران طفل کشت آن کینه کش / و آنکه او می جست ، اندر خانه اش
فرعون کینه توز صدها هزار کودک را کشت ولی آنکس که به دنبالش بود در خانه اش سالم به سر می برد . [ فرعون که پسران بنی اسرائیل را می کشت تا حکومتش تباه نشود غافل از این بود که بر هم زننده کاخ حکومتی او یعنی حضرت موسی (ع) در سرای او پرورش می یابد . ]
شرح و تفسیر بیت 921
دیده ما چون بسی علت دروست / رو فنا کن دید خود در دید دوست
چون چشم ما دچار بیماری ظاهر بینی است پس باید این دیده ظاهرین را در دید حضرت دوست محو و فانی کنی تا در دیدن حقیقت امور به خطا نروی .
شرح و تفسیر بیت 922
دید ما را دید او نعم العوض / یابی اندر دید او کل غرض
به جای دید ما دید حضرت دوست ، بهترین عوض است . یعنی اگر دید خود را در دید حضرت حق محو و فانی کنیم و به جایش دید او را به دست آریم این کار پرفایده ترین داد وستد است زیرا در دید حضرت حق همه مطلوب ها و مقصودها حاصل آید .
شرح و تفسیر بیت 923
طفل ، تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود
برای مثال ، تا وقتی که طفل هنوز قدرت بدنی نیافته و پا نگشاده و راه نیفتاده است بر دوش پدرش می نشیند . [ بیت فوق تمثیلی است برای تبیین این مطلب که هر کس از جهد و تلاش و تدبیر شخصی خود دست کشد و توکل پیشه کند از رنج و تشویش عمل بیاساید . این ابیات که از زبان نخچیران گفته آمده مبین عقیده آن دسته از صوفیه است که توکل را با سعی بشری منافی می دانند ولی مولانا این نظر را نمی پذیرد . ]
شرح و تفسیر بیت 924
چون فضولی گشت و دست و پا نمود / در عنا افتاد و در کور و کبود
همینکه طفل نیرومند می شود و دست و پایش نیرو و قوتی می گیرد دچار زحمت و مشقت می گردد . زیرا بار مسئولیت خود را باید خود بر دوش کشد . (عنا ، کور و کبود به معنی زحمت و مشقت است) .
شرح و تفسیر بیت 925
جانهای خلق پیش از دست و پا / می پریدند از وفا اندر صفا
مثال دیگر ، ارواح انسانها پیش از آنکه در کالبدهای عنصری و مادی که دارای دست و پا و اعضاء و جوارح است وارد شوند و به جهان محسوسات هبوط کنند در حالت تجرد و روحانیت محض بودند و از مرتبه وفا به مرتبه صفا پرواز می کردند . [ ارواح آدمیان تا وقتی که در عالم مجردات و فوق الاسباب زندگی می کردند هیچ رنج و تشویشی نداشتند اما همینکه به جهان اسباب هبوط کردند و اوصاف متضاد از حرص و قناعت بر آنها غالب آمد و قهرا تردد میان اوصاف متضاد روح آدمی را جریحه دار می کند . ]
شرح و تفسیر بیت 926
چون به امر اهبطوا بندی شدند / حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
وقتی که روح های ما با فرمان “اهبطوا = هبوط کنید” مقید و محبوس در کالبدهای جسمانی شدند به صفاتی مانند خشم و آز و قناعت یا به هواهای نفسانی خرسند شدند . [ اهبطوا مقتبس است از آیه 36 و 38 سوره بقره و 24 سوره اعراف . در آیه 38 سوره بقره آمده است . ” گفتیم فرود آیید جملگی شما از بهشت . اگر هدایتی از من به سوی سوی شما رسید . آنها که هدایت مرا پیروی کنند . نه بیمی دارند و نه اندوهی ” ]
شرح و تفسیر بیت 927
ما عیال حضرتیم و شیر خواه / گفت : الخلق عیال للاله
ما بندگان و مخلوقات ، خانوار و روزی خوار حضرت حق تعالی هستیم و طفلان شیرخوار او و همچنان به درگاه او نیازمند هستیم . [ پیامبر (ص) می فرمایند : ” همه مردم خانوار خداوند هستند و کسی که برای مردم سودمندتر باشد نزد خدا محبوب تر است ” ]
شرح و تفسیر بیت 928
آنکه او از آسمان باران دهد / هم تواند او ز رحمت نان دهد
آن خداوندی که از آسمان باران می باراند . هم او قادر است که از رحمت و احسان خویش بر بندگانش نان و روزی دهد . [ مفاد این بیت تایید توکل فاقد سعی و عمل است از زبان نخچیران . با این براهین قاطع و دلائل دلنشین ، زنجیره بحث به انتها نمی رسد و مولانا ، دلائلی دیگر در رد این مسئله از زبان شیر اقامه می کند و بدین سان این بحث دلکش اوجی دیگر می گیرد . ]

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۵ - ترجیح نهادن شیر جهد و اکتساب را بر توکل و تسلیم:

شرح و تفسیر بیت 912
گفت : آری گر توکل رهبر است / این سبب هم سنت پیغمبر است
شیر به نخچیران گفت : بله اگر توکل در سیر و سلوک سرمشق و نمونه عمل است . به علل و اسباب امور توجه داشتن هم سنت پیامبر (ص) است . [ صوفیه عقیده دارند توکل حال پیامبر است و کسب و جهد سنت او . ]
شرح و تفسیر بیت 913
گفت پیغمبر به آواز بلند : / با توکل زانوی اشتر ببند
پیامبر (ص) با صدای بلند فرمود : در عین حال که به خدا توکل می کنی زانوی شتر را هم ببند . [ یکی از اعراب بادیه نشین ، شتر خویش را یله کرد و گفت : به خدا توکل کرده ام . پیامبر (ص) بدو فرمود : ” شترت رت ببند و در عین حال به خدا توکل کن ” پس توکل با توسل به اسباب و ابواب منافاتی ندارد . ]
شرح و تفسیر بیت 914
رمز الکاسب حبیب الله شنو / از توکل در سبب ، کاهل مشو
ای کسی که فقط به توکل چنگ زده ای و سعی و تلاش را فرو نهاده ای . راز حدیث “الکاسب حبیب الله” را هم گوش کن و بر طبق آن عمل کن و هرگز به خاطر رعایت توکل دست از کار و تلاش مدار

۸ در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

آریا
به قول معروف بزک نمیر بهار میاد ، کمبزه و خیار میاد

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۴ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد و اکتساب:

شرح و تفسیر بیت 908
جمله گفتند ای حکیم با خبر / الحذر دع لیس یغنی عن قدر
همه آن نخچیران به شیر گفتند : ای حکیم آگاه ! احتیاط را رها کن زیرا احتیاط و حذر در برابر قضا و قدر کاری از پیش نمی برد . [ اشارت است بدین خبر ” احتیاط و محکم کاری در امر مقدر سودمند نیفتد ولی دعا می تواند در حوادث مقدر که فرود آمده و نیامده است سودمند افتد . پس ای بندگان خدا بر شما باد دعا کردن ” ]
شرح و تفسیر بیت 909
در حذر شوریدن شور و شر است / رو توکل کن ، توکل بهتر است
احتیاط کردن و حذر نمودن باعث غوغای درونی و پریشانی روحی و روانی می شود . برو توکل کن که توکل بهترین کار است . [ استاد فروزانفر می گوید : مقصود مولانا از حذر احتیاط شدیدی است که به جبن و بدبینی منتهی می گردد . زیرا چنین حالی شور و شر می انگیزد و ناراحتی و اضطراب و نگرانی به بار می آورد و برای چنین کسی توکل ضروری است مگر بدین سبب بتواند خود را از بدبینی و بدگمانی آسوده دارد . و گر نه حذر به معنی آماده کردن اسباب دفع مکروه و خطر ، خردمندانه و مطابق سنت پیغمبر است . ]
شرح و تفسیر بیت 910
با قضا پنجه مزن ای تند و تیز / تا نگیرد هم قضا با تو ستیز
ای شخص عجول و هیجان زده ! با قضا و قدر ستیزه مکن تا قضا و قدر با تو نستیزد .
شرح و تفسیر بیت 911
مرده باید بود پیش حکم حق / تا نیاید زخم ، از رب الفلق
در برابر حکم الهی باید همچو مرده بود تا از این بارگاه پروردگاری که پدید آورنده آفریدگان و ایجاد کننده بامدادان است قهری به تو نرسد .

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۳ - جواب گفتن شیر نخچیران را و فایدهٔ جهد گفتن:

شرح و تفسیر بیت 904
گفت : آری ، گر وفا بینم ، نه مکر / مکرها بس دیده ام از زید و بکر
شیر به نخچیران گفت : بله سخنی که شما می گوئید مورد قبول من است به شرط آنکه از شما وفا ببینم نه نیرنگ و حیله زیرا تا کنون از افراد مختلف حیله های فراوان دیده ام . [ احتمال دارد شما نیز قصد فریب مرا داشته باشید . ]
شرح و تفسیر بیت 905
من هلاک فعل و مکر مردمم / من گزیده زخم مار و کژدمم
من به وسیله حیله و فریب مردم به هلاکت رسیده ام و تا کنون توسط مار و عقرب گزیده شده ام . [ اهل ایمان باید هوشیار باشند و مفتون آدمیان مار صفت و عقرب سیرت نشوند . ]
شرح و تفسیر بیت 906
مردم نفس از درونم در کمین / از همه مردم بتر از مکر و کین
نفس اماره ام از درون من به کمینم نشسته است تا مرا بفریبد و این نفس در حیله گری از همه مردمان شریر ، بدتر و زیان آورتر است . [ اشاره بیت به این حدیث است ” سرسخترین دشمن تو ، نفس تو است که میان دو پهلویت (درونت) جا دارد . ]

حبیب قربانی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۳ - گفتار در ستایش عشق:

با سلام به خانم الهام ، در عربی سه وزن برای اسم مکان وجود دارد که یکی از آن سه وزن مفعل است که با فتح اول ، سکون دوم و فتح سوم و سکون چهارم تلفظ می شود. پس مدخل یعنی محل داخل شدن دقیقا نقطه ی مقابل مخرج . برای هر مدخلی بناچار مخرجی وجود دارد اما در این جام عشق مدخل و مخرج یکی است . دو دیگر آنکه مدخل در این بیت بای مجاز به قرینه ی جزئیه باشد ، یعنی جزئی از یک کل را گفته اما منظور کل است (مدخل را گفته اما منظور کلیت جام منظور نظر است ) . در این بیت خود واژه ی مدخل معنا نمی شود پس باتوضیحات گذشته به این برآیند می رسیم که : اگر کسی از جام عشق می خورد ، در بخشش چنان بیخود شود که یادبود حاتم طایی را خواهد شکست و برخواهد انداخت .

کتایون فرهادی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۲ - بیان توکل و ترک جهد گفتن نخچیران به شیر:

شرح و تفسیر بیت 900
طایفه نخچیر ، در وادی خوش / بوده اند از شیر ، اندر کش مکش
در چراگاهی سرسبز و دلکش دسته ای از حیواناتی که برای شکار شدن مناسب بودند می زیستند و فقط از شیری که در آن حوالی بود دچار غم و اندوه بودند .
شرح و تفسیر بیت 901
بس که آن شیر از کمین در می ربود / آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود
از بس که آن شیر کمین می نمود و نخچیران را می ربود . چراگاه برای همه آن حیوانات ناگوار شده بود .
شرح و تفسیر بیت 902
حیله کردند ، آمدند ایشان به شیر / کز وظیفه ما تو را داریم سیر
آن نخچیران تدبیری اندیشیدند و نزد شیر آمدند و گفتند : ما غذای روزانه ات را بطور مستمر فراهم می آریم و تو را سیر نگه می داریم .
شرح و تفسیر بیت 903
جز وظیفه در پی صیدی میا /تا نگردد تلخ ، بر ما این گیا
شرط این است که تو روزانه تنها برای گرفتن طعمه مقررت از جایگاهت بیرون آیی تا این چراگاه و این چمنزار برای ما ناگوار نشود

صادق در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:

درود فراوان به همه دوستان عزیز
خواستم تشکری کنم از همه عزیزانی که زحمت میکشن و این گنج گرانبها را در اختیارمان میزان.فدای همتون دوستون دارم

ابوالفضل در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

نظر دوستان را خواندم در رابطه می خواری حضرت حافظ ولی در یکی از اشعار حافظ شیرازی کا ملا می ومی خواری ردکرده
ای که دایم به خویش مغروری .....گرتورا عشق نیست معذوری .....گرد دیوانگان عشق مگرد. ....که به عشق و عقیله مهشوری ...مستی عشق نیست برسرتو ....روکه تو مست آب انگور ی ...

بزرگمهر در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۱ - قوله علیه السلام من بشرنی بخروج صفر بشرته بالجنة:

به نظر میرسد در بیت 10 بجای بیامد، باید نماید باشد

مهراب در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

آن کم دهد فهم بیا گوید که پیش من بیا
آن که مرا این فهم میدهد که به سویش حرکت کنم هم او به من می گوید و امر میکند به سمت من بیا.یعنی اول کشش و جاذبه و فهم ایجاد می شود بعد حرکت و عمل !

Vafa در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:

چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد

تماشاگه راز در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:

معانی لغات غزل (258)
دیدم به کام خویشت باز:به کام خویش تورا باز دیدم.
کام: آرزو ،مراددل .
صدق:راستی
.صفا: پاکدلی ، یکرنگی.
گشته با دلم دمساز:با دلم دمساز شده یی ، با دل من همدم و موافق شده یی.
روندگان طریقت: سالکان را ه حق ، رهروان طریق معرفت ، سائران الی الله.
رفیق عشق: عاشق ، آنکه با عشق رفیق وهمراه می شود.
حبیب: دوست یار ، محبوب ، محب.
رقیب: مدّعی.
ارباب کینه : اشخاص کینه توز ، افراد دشمن خوی، صاحبان کینه.
مشاطه: آرایشگر.
قضا: تقدیر ، سرنوشت.
مشاطه قضا: آرایشگرتقدیر.
سرمه ناز: (اضافه تشبیهی) ناز به سرمه تشبیه شده.
کِید: مکر ، حیله ، فریب .
حجاز : مغرب شبه جزیره عربستان ، نام یکی از دستگاههای موسیقی.
عراق:مغرب ایران ، سرزمین بین النهرین ، نام یکی از دستگاههای موسیقی.
معانی ابیات غزل غزل(258)
(1) هزار بار شکر که تو را آنطور که دلم آرزو می کرد ، دیدم که از روی راستی و پاکدلی با دل من همدم و موافق شده یی
(2) رهروان حق و عارفان عاشق، راه بلا ومحنت را در نمی نوردند ، آنکه رفیق راه عشق می شود از پستی و بلندی راه نمی هراسد.
(3) همان بهتر که غم عشق دوست از مدعی پرسشگر پنهان باشد چراکه اشخاص کینه توز ، محرم نبوده و سینه آنها جای نگهداری راز نیست.
(4) این چه فتنه گری بود که دست آرایشگر تقدیر به پا نمود و چشم مست اورا با سرمه ناز ، سیاه و دلفریب تر کرد.
(5) به شکرانه اینکه مجلس از نور جمال توروشن است ، به مانند شمع اگر بر تو جفا و ستمی رود با شکیبایی بسوز و بساز .
(6) با نیم بوسه (بوسه مختصر ) که به اهل دل و شیفتگان خود می دهی، دعای خیر آنها را خریدار شو تا دعای اهل دل ، جسم وجان تورا از مکر دشمن دور سازد .
(7) باز تاب آهنگ غزلهای حافظ که در شیراز بر سر زبانهاست در اهالی حجاز و عراق شور عشق افکنده است.
شرح ابیات غزل (258)
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
بحر غزل : مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
*
همانطور که شادروان دکتر غنی تشخیص داده اند این غزل را حافظ در سال 767 هجری مقارن ایام ورود شاه شجاع به شیراز سروده و از اینکه بار دیگر شاه شجاع آن دوست قدیمی شاعر به مسند حکومت بازگشته خوشحال و شادمان است. در تعداد ابیات این غزل و غزل دیگری که به همین وزن و قافیه وردیف ودر همین موضوع و همین ایام سروده شده است اختلاف است و بعض ابیات در این دو غزل جا به جا شده است . این طلب می رساند که شاعر نسخه هایی متفاوت در آن ایم ورود شاه به شیراز بین دوستان توزیع کرده است و یا اینکه بعداً با جابجایی ابیات دو غزل ساخته وپرداخته است. شاعر در بیت دوم وسوم این غزل را خودش مثال می زند و کنایتاً به شاه شجاع می گوید من که در این مدت دوری تو در بلا و معرض خطر بودم به عشق تو از هیچ مشکلی پروا نداشتم و غم و غصه خود را در تمام این مدت از رقیب سلطنت تو یعنی شاه محمود پنهان می کردم چرا که اوبا تو موافق نبود و نمی توانست محرم رازها و آگاه به کارهای من باشد . شاعر دربیت پنجم خطاب به شاه شجاع می گوید به شکرانه اینکه همه مردم شیراز با آمدن تو خوشحال و در راحتی به سر می برند مشکلات و سختی هایی را که در پیش رو داری تحمل کن و در بیت ماقبل آخر یعنی بیتی که همیشه حافظ در مضمون آن خواسته خود را می گنجاند اشاره غیر مستقیمی به لطف و همراهی و مساعدت دارد . منظور شاعر در بیت مقطع غزل از ذکر حجاز و عراق همان سرزمینهای عربستان و بین النهرین است که با نامهای دستگاههای آواز ایرانی منطبق و با کلمات : زمزمه ، نوا، بانگ، غزل جمعاً همخوانی داشته و به لطف کلام می افزاید.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

سروش در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱۳:

من مصرع نخست بیت دوم ر این‌جوری شنیده بودم؛
زبان یار من ترکی و من ترکی نمی‌دانم.

مازیار mazisangari@gmail.com در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:

"هر کسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند" "عارفان لیلای خویش" لیلا در هر دو مصرع لیلایی است.
پاینده باشد ادبیات فاخر ایران زمین

خسروساسان در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک:

درود بر شما محسن گرامی. بسیار از راهنمایی شما دوست نازنین سپاسگزارم.
شاد، پیروز و تندرست باشی.

علی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

حافظ شیرازی زرتشتی بوده و دلیلی نداره واسه حضرت محمد شعر بگه
نور خدا در خرابات مغان میبینم
تو عجب بین این نور از کجا تا به کجا میبینم
به باغ تازه کن ایین دین زرشتیی
یا اگر از ره مسجد به میخانه شدن خرده مگیر
مجلس و‌ضع دراز است و زمان خواهد شد
پس این شعر در مورد شاه شجاع است و مسلمانان عزیز حقیقت رو تحریف نکنید ممنون

۱
۲۵۴۳
۲۵۴۴
۲۵۴۵
۲۵۴۶
۲۵۴۷
۵۵۲۴