سالها قد تو را خامهٔ تقدیر کشید
قامتت بود قیامت که چنین دیر کشید
خواست رخسار تو با زلف گره گیر کشد
فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
مدتی چند بپیچید به خود و آخر کار
ماه را از فلک آورد و به زنجیر کشید
جای ابروی تو نقاش، پس از آهوی چشم
تا به بازیچه نگیرند دم شیر کشید
بعد چشم تو، مصوّر چو به ابرو پرداخت
شد چنان مست که بر روی تو شمشیر کشید
دل اسیر مژهات از عدم آمد به وجود
همچو صیدی که مصوّر به دم شیر کشید
پیشِ تشریفِ رَسایِ کرَمِ دستِ ازل،
منّت از کوتهی خامهٔ تقدیر کشید
لاغری بین که در اندیشهٔ نقشم، نقّاش
آنقدر ماند که تصویر مرا پیر کشید
گر خرابم کنی ای عشق چنان کن، باری
که نشاید دگرم منّت تعمیر کشید
نتوان بهر علاج دل دیوانهٔ ما
از سر زلف به دوش این همه زنجیر کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پیچیدگی عشق و تقدیر میپردازد. شاعر به طور استعاری بیان میکند که سالها قلم تقدیر او را نقاشی کرده و این کار زمان زیادی برده است. او به ماه و زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که نقاشی چنان درگیر خلق اثر خود شده است که ماه را به زنجیر کشیده است. ابرو و چشم معشوق در این تصویر جلوهگری میکنند و شاعر از دلباختگی و اسارت به زیبایی او سخن میگوید. در نهایت، احساس ناتوانی در فرار از این عشق و زنجیرهایش وجود دارد و شاعر خواستار نابودی یا تغییر وضعیت به نحوی است که دیگر مجبور به تحمل آن نباشد.
هوش مصنوعی: سالها قلم سرنوشت به تصویر کشید که تو چه قامت زیبایی داری و چقدر طول کشید تا به بلندی تو برسیم.
هوش مصنوعی: دوست دارم چهرهات را ببینم، اما موهایت را گره زدهای. این باعث شده است که به این فکر کنم که چه تدبیری باید بیندیشم تا به تو نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: مدتی طولانی به خود مشغول بود و در نهایت، ماه را از آسمان به زمین آورد و اسیر کرد.
هوش مصنوعی: چشمهای حاکی از زیبایی تو، نقاش را وادار کرده که از ابروی تو الهام بگیرد و از دلرباییاش به جای یک جانوار با شجاعت، تصویری بکشید تا دیگران نتوانند آن را به سادگی نادیده بگیرند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه نگاه تو پر از زیبایی و جذابیت شد، فردی چنان به شوق و هیجان آمد که گویی برای دفاع از تو آماده به حمله است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیباییهای چشمانت از هیچ به وجود آمده، مانند صیدی که با خودنمایی شیر به دام افتاده است.
هوش مصنوعی: در برابر عظمت و بزرگی نعمتهای بیپایان خداوند، من نباید به کمنوایی و محدودیت قلم تقدیر شکایت کنم.
هوش مصنوعی: لاغری به خاطر اینکه در فکر نقشم بود، نقاش آنقدر طول کشید که تصویر مرا پیر نشان داد.
هوش مصنوعی: اگر قرار است مرا خراب کنی ای عشق، اینطور کن که دیگر نتوانم تحمل کنم و هیچ وقت دوباره منتظر ترمیم و بهبود نباشم.
هوش مصنوعی: برای درمان دل دیوانهام، این همه زنجیر از موهای این معشوق بر دوش نمیتوان کشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نهال تو قدر از گلشن تقدیر کشید
سرو را فاخته از طوق به زنجیر کشید
هرگز از سیل گرانسنگ، عمارت نکشد
آنچه ویرانه ام از منت تعمیر کشید
عشق خوش سهل برآورد مرا از دو جهان
[...]
آنکه رخسار تو با زلف گرهگیر کشید
فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
مدّتی چند بپیچید بخود آخر کار
ماه را از فلک آورد بزنجیر کشید
خامه میخواست که مژگان ترا بردارد
[...]
نصرت السلطنه دیوان عدالت را میر
صله شعر من از چیست به تأخیر کشید
از چه شه زاده حاکم صله شعر مرا
جزو اشرار قراداغ به زنجیر کشید
وعده وصل بد آیا که به تأخیر افتاد
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.