گنجور

حاشیه‌گذاری‌های بهداد میرزایی

بهداد میرزایی 🌐

تاریخ پیوستن: ۷م بهمن ۱۴۰۰

مترجم زبان انگلیسی، علاقمند به پژوهش در شاهنامه و زبان فارسی

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۱۳


بهداد میرزایی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۷ در پاسخ به مهدي نظام زاده دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را

بیت سست است و از فردوسی دور است، زیرا دو بار آوردن «بیننده» در یک بیت فصیح نیست.  

بهداد میرزایی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۵:

در تصحیح استاد فریدون جنیدی از شاهنامه، واژهٔ بهشتی بمعنی کسی که به بهشت رفته و سعادتمند شده، به کار نرفته است. آنچه موجب پیدایش واژهٔ بهشت در زبان فارسی شده، وَهیشت اَخوْ vahišt axv در زبان فارسی میانه بوده است بمعنی ”بهترین جهان“ یا بهترین هستی، و با بهشتی که در این گفتار آمده، همانند نبوده است. ’بهشتی‘ (کسی که به بهشت رفته) به معنی مذهبی که امروز میشناسیم، در فرهنگ ایران باستان نبوده است تا در شاهنامه بیاید. اما واژهٔ بهشت در شاهنامه بمعنی جای زیبا یا با معنای استعاری به کار رفته است، مثلاً دربارهٔ رودابه میگوید ” بهشتی بُد آراسته پرنگار / چو خورشید تابان به خرّم بهار“.

همچنین بهمن سرکارآتی در مقالهٔ ”دربارهٔ فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی و ضرورت تدوین آن“ مینویسد:

”معنای لغوی واژهٔ بهشت ”بهترین“ است. گونه های قدیمتر آن وَهیشت vahišt در پهلوی و وَهیشتَ vahišta- در اوستایی است. در اوستا این صفت چند بار با موصوف اَنگهَو یا اَهَو ahav-, aηhav- بمعنی ”هستی، زندگی“ به کار رفته است. بعدها به تدریج موصوف حذف شده و صفت جانشین آن شده است و در پهلوی و فارسی معنای فردوس و جنّت به خود گرفته است. کاربرد صفت vahišta- با موصوفی دیگر یعنی مَئینیو mainyu- برابر با ”مینو“ نیز سبب شده است تا واژهٔ مینو نیز معنای ”فردوس“ پیدا کند.“

ابیات مورد بحث بالا، که در آنها واژهٔ بهشتی bihišˈtī کاربر گنجور (بنام «مزدک») را دچار تردید کرده، به شاهنامه افزوده شده اند (الحاقی هستند) به این دلایل:

- هنگامی که شب میشود، فقط طلایه داران سپاه بیدارند و بر گرد لشکر پراکنده میشوند. قارن و سرو شاه یمن در پیش سپاه چه میکنند؟! ابیات افزودهٔ (الحاقی) شاهنامه پر از این گاف ها هستند.

- در این احوال کسی هم خروش بر می آورد که ”این جنگ، جنگ اهریمن است“. ابیات افزوده از نظر دستور زبان و فصاحت و غیره، نادرستیهای بسیار دارند. در همینجا، ’جنگ اهریمن‘ درست نیست و ”جنگ با اهریمن“ باید باشد.

- ’دردِ کین‘ معنی ندارد؛ ’خون جُستن‘ در هیچ جای شاهنامه نیامده است، ”کین جُستن“ درست است.

- در این دو بیت:

هرآنکس که از لشکر چین و روم / بریزند خون و بگیرند بوم

همه نیکنامند تا جاودان / بمانند با فرهٔ موبدان

سخن، سخت سست و نادرست است، زیرا:

۱) سخن از جنگ با سلم و تور است، نه با چین و روم!!

۲) از کشتن دشمنان، کسی به بهشت نمیرود؛ لااقل باید میگفت ”هرکس که خونش را بریزند“.

۳) این ”بوم“ کجاست؟! کدم زمین را باید بگیرند؟! وانگهی برای کشیدن انتقام ایرج میرفتند، نه برای گرفتن جایی؛ و نبرد در سرزمین توران روی میدهد.

۴) در فرهنگ ایران، تنها از فرّ ایران و فرّ شاهی سخن رفته است؛ و اگر فرّی ویژهٔ موبدان میبود، به سپاهیان نمیرسید.

- در ادامه میگوید ”هم از شاه یابید دیهیم و تخت“. دیهیم پس ازیونانیها و از هنگام اشکانیان پیدا شد و در هنگام ساسانیان خیلی رایج گردید و از زینتهای شاه بوده است. تخت نیز ویژهٔ نشستن شاه بوده است. دیهیم و تخت را چگونه به سپاهیان میدهند؟ آن هم در صورتی که کشته شوند؟!

- در این بیت:

”بدارید یکسر همه جای خویش / یکی از دگر پای منهید پیش“؛

اگر از هم پای پیش نگذارند، پس چگونه به سپاه دشمن یورش ببرند؟!

- یاداوری میکنیم که شب، هنگام استراحت سپاه است و وقت رده کشیدن نیست، اما باز در ادامه میگوید:

”سران سپه مهتران دلیر / کشیدند صف پیش سالار شیر“.

مگر آن که بخواهند شبیخون بزنند. آن هم شدنی نیست، چون ایرانیان خواب را دهش ایزدی میدانستند و شبیخون را گناه میشمردند. به علاوه، در شبیخون همهٔ سپاه را نمیبرند.

بهترین تصحیح شاهنامه از آنِ استاد فریدون جنیدی است. شایسته است که آن را بخوانید. بنده در کانال تلگرامی خویش با نام «شاهنامه شناسی»، در بیش از ۷۰۰ صفحه مقاله، آن تصحیح را به تفصیل و از همهٔ جنبه ها بررسی کرده ام و برتریهای آن بر تصحیحهای دیگران را نشان داده ام. پیوند به وبگاه بیرونی

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۲ در پاسخ به mohsden دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:

در این جملهٔ شما، «درگیر» ناقص رها شده است؛ قاعدتاً نباید «شد» هم به دنبال آن بیاید؟   

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:

در بیت شمارهٔ ۹، احتمال میدهم که به جای «پراکنده»، واژهٔ ” پُر آکنده “ درست باشد، زیرا پخش شدن آتش معنی ندارد، امّا «پُر آکنده» یعنی انبوه و لبریز، همچون رج زیر: 

اگر پارسا باشد و رایزن  یکی گنج باشد پُر آکنده زن 

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۰۱ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:

با درود، و با سپاس از شما. 

رستم، تنها نماد زورمندی نیست، رستم نماد خرد و دانش ایرانی نیز هست. رستم نماد نگاهبانی از ایران است. او پشت و پناه ایران است. رستم پهلوانی است که نیرو و توان را با خرد همراه دارد، امّا دریغ که هیچکس یادی از آن نمیکند. رستم پهلوانی است که آزرم بزرگان را نگاه میدارد تا کشور نگاهبانی شود، امّا در پیش شاهان بی آزرم و نادان سر خم نمیکند.

رستم آن است که اسفندیار، اسفندیاری که از برای تخت شاهی، پشت و پناه ایران را هدف گرفت، در میدان نبرد، در وصف او که خسته از تیرهای اسفندیار است، در پیشگاه خداوند چنین میگوید:

 

شگفتی فروماند اسفندیار

همی گفت کـ : ”ای داور کامکار

چنان آفریدی که خود خواستی

زمان و زمین را بیاراستی“

 

بنده مقاله ای دربارهٔ رستم نوشته ام. چون طولانی است، علاقمندان میتوانند آن را در کانال تلگرامی به نشانی زیر بخوانند:

 

پیوند به وبگاه بیرونی

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

بنده دربارهٔ بخش ستایش خرد در شاهنامه نظری دارم که در کانال تلگرامی خودم نوشته ام. چون طولانی است، علاقمندان ناچار باید در کانالم به نام «شاهنامه شناسی» بخوانند. نشانی مقالهٔ نامبرده: 

پیوند به وبگاه بیرونی

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

با درود. میخواستم یاداوری کنم که در بیشتر نظراتی که دربارهٔ معنا یا تفسیر ابیات شاهنامه ابراز میشود، موضوع ابیات افزوده را در نظر نمیگیرند. به نظر بنده، ویرایش استاد جنیدی از همهٔ چاپها بهتر و پیراسته تر است و باید به آن استناد کرد. شاهنامه از همان ابیات آغازین دست خورده است. یکی از نشانه های سخن افزوده، سستی سخن است و از نشانه های سستی سخن، تکرار مکرّر یک واژه یا مفهوم است. در بیتهای آغازین، سوزن افزاینده بر ستودن خدا گیر کرده است؛ و بعدش سوزن به اینجا گیر کرده است که خدا در اندیشهٔ انسان نمیگنجد. در بخش ستایش خرد، واژهٔ «خرد» یازده بار (!!) آمده است و قبل از آن هم دو بار آمده است. به نظر من همهٔ بخش ستایش خرد افزوده است، و استاد جنیدی هم در آخرین ویرایشها به همین نتیجه رسیده اند. بنده همهٔ بخش «گفتار اندر ستایش خرد» را افزوده شده به شاهنامه میدانم و دلایلم را در مقاله ای شرح داده ام (حدود ۳۶۰۰ کلمه دارد). نشانی مقاله در کانال خودم بنام «شاهنامه شناسی»: پیوند به وبگاه بیرونی

بهداد میرزایی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:

با درود. دربارهٔ ابیات افزوده شده به شاهنامه:

برخی از ابیاتی که به شاهنامه افزوده شده است نشانه هایی دارد. یکی از آن نشانه ها سستی سخن است. از نشانه های سستی سخن، یکی آن است که واژه ای مرتب تکرار بشود. 
در این ابیات سوزن افزاینده بر «بلبل» گیر کرده است!! و بلبل را شش بار آورده است! 

از ۱۷ بیت آغازین بخش رستم و اسفندیار، ۱۴ بیت افزوده است (بنا بر ویرایش استاد فریدون جنیدی). 

استاد جنیدی بیت آخر را افزوده نمیداند، اما «بلبل» را به «موبد» تصحیح میکند (تصحیح انتقادی):

 

ز موبد شنیدم یکی داستان ...

 

علاوه بر این، دارد از زبان فردوسی میگوید که: ”من آدم بدبختی هستم و توان این که گوسفندی را بکشم، ندارم؛ خوش به حال آن کس که توانش را دارد! پس، ای مرد دارا! به مردمان فقیر بخشش کن! (یعنی به من هم که ندارم، بده!!)“ چگونه این سخنان سخیف و تحقیرآمیز میتواند از فردوسی باشد؟!

بهداد میرزایی در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

درباره «خوید»، فرهنگ نظام دو بیت از انوری و ازرقی می آورد و سپس چنین میگوید:
انوری:
این عجب نیست بسی کز اثر لاله و خوید گویی آهو بره میناسم و بیجده لب است
ایضاً ازرقی:
ز لاله سرخ نگردد دگر سرون گوزن ز خوید سبز نگردد دگر سرین غزال
این لفظ را با واو معدوله (زاید) آورده اند [xīd] مگر این شعر سعدی:
هرکه مزروع خود بخورد خوید روز خرمنش خوشه باید چید
که در آن با واو ملفوظ است [xavīd]. لیکن در پهلوی با واو ملفوظه است [حرف نویسی آن xvīt میشود]، پس در فارسی هم باید صحیح باشد. ریشة آن در سنسکریت بمعنی مزرعة سبز است.“
بنا بر توضیح فرهنگ نظام، به نظر میرسد که مصحّحان به اشتباه گمان کرده اند که این عبارت به گونة «بخورد به خوید» باید درست باشد، و همان خَوید درست است.

بهداد میرزایی در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۰ - باز آمدن زن جوحی به محکمهٔ قاضی سال دوم بر امید وظیفهٔ پارسال و شناختن قاضی او را الی اتمامه:

در مصرع «نیست صورت چشم را نیکو به مال»
به نظر من باید «نیکو بمال» باشد.

بهداد میرزایی در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۰ - باز آمدن زن جوحی به محکمهٔ قاضی سال دوم بر امید وظیفهٔ پارسال و شناختن قاضی او را الی اتمامه:

با درود. گمان میکنم مصرع:
هین بشو ای تن ازین جان هر دو دست
به صورت زیر بهتر معنی می دهد:
هین بشو ای جان ازین تن هر دو دست
با سپاس.

بهداد میرزایی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱:

با درود. نخست، شایسته است که در خواندن شاهنامه، به ویرایش استاد فریدون جنیدی توجه کنید، که تازه ترین و بهترین تصحیح شاهنامه است. این کانال تلگرامی به معرفیاثر ایشان اختصاص دارد: پیوند به وبگاه بیرونی
دوم، جناب si نوشته اند «خاهشاً»: «خواهش» درست است. و آوردن تنوین با واژة فارسی درست نیست.
سپاس ازتوجهتان.

بهداد میرزایی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

درود. بهتر نیست که «آن جا» را بصورت «آنجا» بنویسیم؟!