گنجور

حاشیه‌ها

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

سیمرغ عشق، سعدی بر درگهت نشیند

گر هم چو زال پیکی سویش کنی روانه

احمد اسدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

سلام دوستان

من هم با نظر تعدادی از دوستان هم عقیده هستم که در بیت آخر " اگر به سائلی حافظ دری زند بگشای" با وزن و همچنین بقیه مضامین غزل هم راستاتر می نماید.

از حیث وزن که افزودن یک هجا به واژه "سالی" و خوانش "سائلی" کاملا با وزن شعر سازگار است. از منظر مفهوم بیت هم به نظر می‌رسد که حافظ - که خیال روی معشوق در هر طریق همره اوست - همواره مشتاق دیدار معشوق است و به گمانم باید بارها درِ سرای معشوق را بزند و نه سالی یک بار. 

او به توضیح مصراع آخر، سالهاست که مشتاق دیدار معشوق است، و با شرح اشتیاقی که در بقیه ابیات ارائه کرده همواره تقاضا و اشتیاق دیدار معشوق دارد.  پس او با این تقاضا و خواهش " به سائلی" درِ سرای معشوق را می زند و به گمان می‌رسد که این در زدنِ از روی نیاز را باید بارها و بارها انجام داده باشد.

با این خوانش، زیبایی کلامی جناس سائل و سال هم کماکان در بیت حفظ خواهد شد.  

سپاسگزارم اگر صاحب‌نظران در این مورد هم ابراز نظر کنند.

 

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:

سعدی  خیال دولت عشقی تو بی گمان

درجان ودل بنشینی ونوردودیده ای

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:

مها چون گفته سعدی به جان جمله بنشستی

بهاری از صفا هستی به سوی باغ وبستان آی

  (جمله ایهام دارد)

آرش مجیدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به زهرا جان‌نثاری لادانی دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

ممنون. عالی بود :)

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸:

سعدیا بلبل  طبعت  زجهانی   دگر است

طوطیان راچه سخن، چون تو به گفتار آیی

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹:

 

 

رفت سعدی ودل او به خیال عبثی

وقت آن نیست که ارباب سخن باز آیی؟

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

سخنهای تو ای سعدی به باغ جنت جانت

گل عشق است می روید زجان  تو به زیبایی

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:

سر وشاه سخن گردید سعدی

به پیش توکند اما گدایی

ناصر اکبری در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

با سلام

نکته اول: به نظر می رسه طبق برخی از نسخ تقدم بیت ۴ " از هر کرانه تیرِ دعا کرده‌ام روان / باشد کز آن میانه یکی کارگر شود " بر بیت ۳ " خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه /کز دستِ غم خلاصِ من آنجا مگر شود " صحیح تر باشه زیرا اعتبار گریه و دادخواهی در ادبیات عرفانی ما بعد از کارگر نیفتادن دعاست و البته گریه ارزشمند تر از دعاست حافظ می فرمایند به دعا روی اوردم که شاید کارگر باشد وقتی تاثیر نداشت به گریه پناه اوردم 

نکته دوم به نظرم از بیت ۵ تا بیت ۹ سخنان حافظ با ( ای جان ) است و نشان می دهد که چرا حافظ جان را واسطه خود قرار داده و ( جان ) باید حامل کدام حدیث او باشد 

و بیت ۱۰ پاسخ ( جان ) است  به حافظ،  والله اعلم 

نیلوفر خلجی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۹ - ذکر رابعه عدویه رحمة الله علیها:

رابعه گفت: به بنده ای بود که خداوند خویش را از بیم و خوف عبادت کند یا به طمع مزد.

 

گفت: الجار ثم الدار. گفت ما را نه خود تمام است که دستوری داده اند تا او را پرستیم. اگر بهشت و دوزخ نبودی او را اطاعت نبایستی داشت. استحقاق آن نداشت که بی واسطه تعبد او کنند

سلام به همگی من این دو خط را متوجه نمیشوم؟

جمله ی اول باید سوالی باشد؟و منظور از الجار ثم الدار چیست؟ در اینجا ؟اول همسایه سپس خانه

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳:

 

سعدی از معجز حسنی که برآری زسخن

گفته باغ  هنر  را تو  دهی   زیبایی

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:

کلام اول وآخر به خوش گویی تویی سعدی

حدی باشد به خوبی وسخن گویی وزیبایی

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:

سخن از کمال سعدی نه عجب اگر بگویم

تونسیمی از بهشتی  تو نشانی از خدایی

 

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۱:

جایی که سعدی سخن کند بلبل

بیهوده از حسد چرا خروشیدی؟

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

سعدی به گفتاردری  زیبانگار  ودلبری

درباغ جان خنیاگری در لوح دل صورتگری

 

 

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳:

 

پیر دبیر دهر قلم را شکست وگفت

هرگز ندیده ام چو سعدی سخنوری

جلال ارغوانی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴:

سعدی از عجایب  دهر است

میکند به حسن جلوه گری

سخنش چون بهار می ماند

که به هر شاخ آن بود هنری

 

 

فاطمه یاوری در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

مناسب لب لعلت حدیث بایستی

 

جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست

 

 

فرزند در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۵:

درود 

آیا خواست از " وزان روی پیکار پیوسته شد " در بیت سیزدهم این است که عرصه بر ایرانیان آنچنان تنگ شد که اصلا فرصتی برای توقف یا درنگ در کار جنگ نداشتند و حواس جمع باید دفاع میکردند؟ 

 

آیا در بیت هفتم آنجا که می گوید "فروریخت خون از گرد سیاه" خواست این است که همزمان که در هوا گرد و خاک بلند شده بود خون در هوا می پاشید؟ 

 

آیا خواست از " دست پسین " در بین بیست و نهم اقدام به آخرین کوشش و تلاش ایرانیان در برابر تورانیان است؟  

۱
۲۵۱
۲۵۲
۲۵۳
۲۵۴
۲۵۵
۵۵۵۱