سعید در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
از دوستان و صاحب نظران تمنا دارم در صورت امکان برداشت و درک خود را از تمام ابیات یا حداقل از بیت اخر این شعر ذکر کنند تا دیگران هم بهره ای ببرند.
کاوه کیانی هفت لنگ در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۲:
به شخصه در عجبم که چرا سردمداران ما به این سخنان گوهربار سعدی توجه نمیکنند ... من مطمئن هستم همه به این ابیات و موضوعات واقفند و آنها را نیز مطالعه کردهاند اما در عمل اثری بر آنها ندارد و ماحصل چیزیست که میبینیم ... ناچارا بسنده میکنم به این استدلال کلیشه ای که برای این است که تاریخ همیشه تکرار میشود ...
درود بر همگان و روز و روزگاران بر شما خوش
امین بهمنی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است
واینکه سودا و سرگرمی و دلسپردگی مابه زیبارویان، نشان ازسرسپردگی به زیباروییست که درخاطراتی دور و حافظه ی نخستین ما و شاید هم درصندوقچه ای و کابینی پنهان شده در نهان وجود ماست، و ازسویی شاید بهترین و برترین ره آورد ودستاوردآدمی.....
داریوش در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:
گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد، رو!
عمریست تا دلت ز اسیران زلف ماست
غافل ز حفظ جانب یاران خود مشو
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بُود موسم درو
مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما
کان جا هزار نافه ی مشکین به نیم جو
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت!
از سرّ اختران کهن سیر و ماه نو
شکل هلال هر سرِ مَه میدهد نشان
از افسر سیامک و طرف کلاه زو
حافظ جناب پیر مغان مأمن وفاست
درس و حدیث مهر بر او خوان و زو شنو
داریوش در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
تاج کاووس بربود و کمر کیخسرو
گوشوار دُر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
آن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
حافظ چه محتاطانه و دو پهلو بی این که نامهای زمینی را به کاغذ بیاورد، چونان رندی خراباتی (تو بخوان خوشگذرانی تودار!) اعترافاتش را نزد پاسدارِ معانی (واعظِ شحنه شناس) بی پرده کرده و جار می زند که من چونم! حالیا که انبوهِ آیندگانِ وی هنوز بر این اعتقادند که او چون نیست!
عزیزانم! وی خوب زندگی کرد از این رو که خوب نوشید و خوب بر سبزه نشست و لب به سخن گشود و طنازی کرد ... ولیکن خام نبود! نه! خام نبود!
رضا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
این شعر بیان کلامی و منطقی از ادراک عقلایی و حسی غلیظ روابط گرم وعاطفی انسانهاست که با از بین رفتن یا نادیده گرفتنش شور و تکاپو ،و وحدت و پیشرفت خاموش خواهد شد آنچه در زمان حافظ با درک قوی و حس پررنگ او دیده و بیان شده و اکنون نیز جامعه ی حاضر خاک ما سخت به آن ( فقر مودت و اتحاد ) مبتلاست: دست در دست هم نهیم به مهر / میهن خویش را کنیم آباد.نفاق دشمن مودت و اتحاد است ، همانگونه عاشق وطن و هم وطن بودن یعنی : یعنی جستجوی آرامش در کلبه حقیرانه ولی گرم خویش:یعنی مواظب باشیم گرمی دوستانه خود را برای کسب خود خواسته های آسایش طلبانه هزینه نکنیم.یادمان باشد در خارج از مرزهای این خاک محبت نمی فروشند ، ما باید با منافق و دورو و خودخواهی و خیانت به مبارزه بر خیزیم تا عدالت برگردد ، هر چندکه در این مبارزه دوستانی قوی باید فدا شوند.
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:
منظور من هم ناحیه اراک فعلی بود نه شهر اراک.
نازنین در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۱ - بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به:
معنی مصرعی که سوال شده:
میگه به عقلی که خیلی مغرور هست و ادعای سیر در اسمان ها و افلاک داره بهتره مثل مردمان ترک بتازیم و باهاش بجنگیم.
rezasafari در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۷:
به نظر در بیت آخر؛ نی بوریا مژه واکند درست باشد
حفیظ احمدی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
با سلام و خسته نباشید
این شعر رودکی خیلی زیبا و شیرین است
پدرام داد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۵:
در پاسخ خانم شهرزاد
کوس اینجا به معنی ضربه زدن به کار رفته
اینجا طوس داره هومان و مسخره میکنه که مثه یه گور خر به به فیل جفتکزده
جعفر در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۸:
سلام
یک سبد گل می تراود از شمیم بودنت
با تو تا پایان فصل عاشقی میتوان پرواز کرد
با تو در شعر بلندی میتوان پر باز کرد
با تو میتوان پرواز کرد
با عرض سلام ادب حضور سبز همه عاشقان شیفتگان حضرت
حق خداوند رحمان و رحیم کریم بی چون و چرا که اول وجود
مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
را برای راهنمائی و سعادت انسان افریدندواقعا وجود مبارک حضرت مولانا نعمت بزرگی ست که خداوند به بشریت دادند
ومن الله التوفیق جعفر مسگرزاده
فرهاد ۲ در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
جناب رضا ساقی . خسته نباشید ! زحمت زیادی جهت توضیح معنی غزل کشیدید . اما توجه بفرمایید که گاهی از اوقات بدلیل نداشتن اشراف کامل به مفهوم شعر و منظور شاعر ، اقدام به نصب شاخ و برگهایی از دید خودمان به شعر و شاعر مینماییم و انگاه همان شاخ و برگها را تفسیر و معنی میکنیم . مثلا واژه رند ، که بدلیل درنیافتن رمز و مفهوم ثانویه ان که منظور شاعر است ، به لاابالی و میخواره معنا میکنیم و انگاه لاابالی و میخواره را در تفاسیرمان وارد و مفهوم غیر واقعی را ارائه میدهیم .
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:
منظور از نوشتن وانعکاس حاشیه توسط مهدی مح چیست
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:
در چو در بحر بود......------درست است
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
جناب ادیب نیا شاه شجاع مجهول الهویه نیست و مقبرهاش در شمال شیراز وجود دارد و بارها در تاریخ هم اسمش آمده. همه اینها به کنار بارها اسم شاه شجاع در غزلیات حافظ آمده تا جایی که بیت اول دو تا از غزلیاتش را با نام شاه شروع میکند:
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع/ که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
و
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش/ که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
و بارها مستقیما اسمش را ذکر کرده
داور دین شاه شجاع آنکه کرد/ روح قدس حلقه امرش به گوش
ای ملک العرش مرادش بده/ وز خطر چشم بدش دار گوش
و...
تفکر مولانا و سهروردی ربطی به تفکر حافظ نداره و اتفاقا حافظ بارها با مخالفتش رو با تغکرات صوفیانه و دینی نشان داده. البته ممکنه بگید منظور از شاه شجاع در اشعار حافظ هم فرد دیگهای بوده که بحثش جداست.
سید احسان حسینی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۵:
در بیت آخر
گفتم ای شاه علم ایراد وزنی دارد
چیزی باید شبیه به گفتمش ای شاه علم یا از این قبیل باشد که مفتعلن تشکیل شود
امین در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:
خطاب به دوست عزیز آقا رضا
فوق العاده معنی کردید ابیات را و اینکه برای هرکدام بیت مشابهی پیدا کردید هم بسیار زیبا بود ای کاش برای بقیه اشعار حافظ هم این کا را بکنید
در هرصورت وظیفه خودم دانستم که تشکر کنم از لطفی که می کنید و علمتان را رایگان نشر می دهید.
رضا جعفری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸: