احمدآرام نژاد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:
درود خدمت مسول محترم گنجور وخداقوت به شما
می دانیم در طول تاریخ خودسانسوریهایی باعث شده که ما امروز حتی نتوانیم نام ویا مرام ومسلک بسیاری از مشاهیر گذشته خود را بدانیم
اگر عدم دسترسی به نسخ متعدد می توانست دلیل محکمی برای درج ابیاتی مهم از غزلی باشد که امروز دیگر چیزی از دیوان باقی نمی ماند
اگرکلامی به مذاق برخی خوش نیاید راهکار خذف آن نیست
ان الله لایستحیی مثلا ما بعوضه
توفیق الهی یارتان
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:
جناب فرهاد جلوی اسم صنوبر در فرهنگهای لغت، کاج هم اومده. با یک سرچ ساده مشخصه و نیازی به کامنت گذاشتن و زیر سوال بردن دیگران نیست.
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:
تکراری است
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:
بوسی خواهم و.......-----درست است
شهرام میرزایی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
طبق یک یا دو نسخه، ابر باران و من یا ستاده به ودراع درست است، بر اساس قرینه های مصراع دوم و صفت فاعلی بودن کلمهی باران، ابر باران درست است، ابر در حال بارش است و من و یار برای وداع آماده شدهایم
Salman در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
بعید نیست که بیت زیر را، سعدی از حدیث قدسی معروف«..من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و انا دیته» باشد:
هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
آرش حقیقی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:
با درود
آقای فرهاد جان کلام را به بهترین شکل ممکن فرموند
اما به راستی در عجبم از دوستانی که می گیند خیام به اصل دین شک نکرده است که در تمام اشعار حضرت خیام به تفصیل اشاره بدان شده که هیچ پیامبری و هیچ دینی را نمیشود حقیقی دانست و با دریافت زمان حال کهه تنهاداسته مان است باید به بهترین روش زندگی کنیم
لیلا قمری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
دوست عزیز"احمد"
تعبیر شما از بیت اول تامل برانگیز بود ولی به نظر می رسد" جزوی" به معنی" جز او " و "کل " به معنی "مجموع جسم و روح انسان "به منظور حضرت مولانا نزدیکتر باشد:
جز او (خداوند )چه کسی میتواند جسم و روح انسان (کل وجود ما ) را از فرشته مرگ تحویل بگیرد
طاهره در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:
سلام خدمت دوستان گرامی
اول خواهشی دارم و آن اینکه اینجا که محضر ادب پارسی و از نظر من ادب پارسی با عرفان الهی پیوند جدا ناپذیری دارد ، ادب بیشتری می طلبد ، از دوستان درخواست میکنم که هنگام ارائه مطالبشان ادب یکدیگر و محضر را نگاه دارند و با پرخاش و گاهآ با بی ادبی جواب یکدیگر را ندهند ، مطلب خود را بگویند ،لازم نیست که خود را اثبات کنند ، خواننده خود قضاوت خواهد کرد . خیلی از افراد به این سایت رجوع میکنند تا با ادب پارسی آشنا شوند و معنی ابیات را بدانند وای گاهی بی ادبی بد جور تو ذوق میزند . عرفان الهی راه از بین بردن « منیت» و اثبات خود است .
و اما نکته ای که راجع به این غزل برای من اتفاق افتاد را خدمتتان عرض میکنم.
خانم Lezlie Hazelton , نویسنده کتاب اولین مسلمان و کتاب بعد از پیامبر ( اختلاف بین شیعه و سنی) که خود یک یهودی و بقول خودشان یک اگناست هست ( و خود می گوید اگناست نه از این بابت که خدا را قبول ندارد ، بلکه از باب اینکه در خدا حیران هستم ) . مشغول خواندن کتاب و بخصوص مطلب تشریح واقعه کربلا بودیم که خواهرم هم داشت شعر حافظ می خواند ، با هم گفتیم ببینیم حضرت حافظ در مورد این کتاب چه نظری دارند و تفآلی زدیم که همین غزل الا ای طوطی گویای اسرار مبادا خالیت شکر ز منقار ..... آمد . و چه بجا و در حق این خانم محقق که صرف وقت بسیاری در خواندن 29 جلد کتاب تاریخ طبری و قرآن و سایر منابع طرفین کرده تا منصفانه و بی غرض شخصیت حضرت محمد ص و اسلام را بررسی کند و نتیجه اش این کتاب زیبا شده . هر چند خالی از عیب نیست ولی واقعا باید احسنت گفت به این خانم هفتاد و پنج ساله یهودی . توصیه میکنم حتما کتاب را بخوانید. و حافظ عزیز هم خوب هدیه ای به ایشان داد .در یوتیوب هم می تواند سخنرانی های این خانم را دنبال کنید . متشکرم
مهدی اختیاری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب:
جناب ایرانی
اول از همه، باید متذکر بشوم که جغرافیا جای تحلیل و استدلال را نمگیرد، اینکه شما اهل تراکمه کلیبر هستید و آذربایجانی (و احتمالا بقول خودتان آذری) دلیل نمیشود که حرف شما را باور کنیم که نظامی فارس بوده نه ترک. وانگهی ترک بودن و فارس بودن نظامی چه سودی دارد جز اینکه به کار تلاشهای هویت سازانه میاید که میخواهد بگوید که در سراسر آذربایجان تا قرنها پیش، ترکها ساکن نبودند و برعکس ترکها نیز با چنگ زدن به نظامی و مولوی در پی اثبات دیرینه ای هستند. اما متن شعر و دو بیت احتمالا تمایل نظامی به سرودن ترکی را میرساند زیرا بعد از شنیدن فرمان شاه شروان گفته است که "از دل به دماغ رفت هوشم". یعنی آگاهی نظامی از قلب به مغز منتقل شده و کار سرودن لیلی و مجنون در زیور پارسی و تازی دیگر نه یک کار دلی بلکه عملی عقلی و محاسبه گرانه شده است. نظامی خودش در کمال صداقت میگوید که چشمش به لطف و کرم پادشاه دوخته است. حالا جناب ایرانی که در تصحیح نام نظردهنده (مراغه ای به جای مراغالی) احساس تکلیف میکند و در این حد اجازه ابراز هویت به هموطنش را نمیدهد، چگونه میتواند صادقانه تاریخ را روایت کند و به هویت تاریخی دستبرد نزند؟
میثم در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - مناقشهٔ مرد دهری با بوحنیفه:
در مصرع
تا نماز شما نامد بوحنیفه پیش شاه
نماز شام صحیح است.
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
جناب نیکومنش کل هنر حافظ رو زیر سوال بردید. اکثر غزلیات حافظ اتفاقا در مدح شاهان(به خصوص شاه شجاع و شاه ابواسحاق و شاه منصور) و یا مذمت شاهانی مثل امیرمبارزالدین و شاه محمود سروده شده. اگر مستقیم میگفت که اشعارش تاریخ مصرف پیدا میکرد و در طول زمان خوانده نمیشد. حداکثر میشد یک شاعر مدیحه سرا که دهها نمونه ازشان وجود داشته و الان کسی به یادشان نمیاورد. حافظ در دربار آل اینجو و آل مظفر خدمت میکرد و چنین شاعری نمیتواند فقط مضامین عاشقانه یا عارفانه بسراید. این از بخت ما بوده که چنین انسان هنرمندی به شکلی وصف و مدح شاهان کرده که از اشعارش برداشت عاشقانه و اجتماعی هم میتوان داشت.
روح الله در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
سلام درود واقعا یک شاهکار این غزل واجرای جناب افتخاری
وقتی همه لذت میبرن تصور کنید یک عاشق میخونه یا می شنوه چه حالی میشه بنده که پرواز میکنم
شاملو در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سال 1053 برای بیدل و قدسی مشهدی در نسخ خطی آمده لطفا تصحیح شود
Mahyar در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
همسفر رحمان
یک شاهد - هم معنی بوندن این شعر با شعر دیگری از مولانا است.
من باشد - به معنی من عمقی و اصلی در شعر اول
بیما - به معنی مای سطحی و مجازی (ego) در شعر دوم
-----------
ما را سفری فتاد - بیما ... آن جا دل ما گشاد - بیما
آن مه که ز ما نهان همیشد ... رخ بر رخ ما نهاد - بیما
چون در غم دوست جان بدادیم ... ما را غم او بزاد - بیما
ماییم همیشه مست بیمی ... ماییم همیشه شاد - بیما
ما را مکنید یاد هرگز ... ما خود هستیم یاد - بیما
بی ما شدهایم شاد گوییم ... ای ما که همیشه باد - بیما
درها همه بسته بود بر ما ... بگشود چو راه داد - بیما
با ما دل کیقباد بندهست ... بگشود چو راه داد - بیما
ماییم ز نیک و بد رهیده ... از طاعت و از فساد - بیما
-----------
ثابت تقوی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
تشکراز سایت وزین و فاخرگنجور
به نظرم اشاره بیت (تومست مست سرخوشی من مست بی سرسرخوشم توعاشق خندان ولی من بی دهان خندیده ام)
اشاره به معروفترین بی سرتاریخ که همانا امام حسین است می باشد.
علی باقری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
این غزل دلانگیز توسط محمد معتمدی با آهنگسازی استاد لطفی در آلبوم ای عاشقان، به زیباترین وجه ممکن خوانده شده. شدیدا پیشنهاد به گوشسپردن به آن میکنم.
احمد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷۵:
لطفا این ابیات زیبا رو هم اضافه کنید. ممنون.
دست در سوراخ میداری ز مار اندیشه کن
پای بر گل مینهی از زخ خار اندیشه کن
راز خود با یار خود هر چند بتوانی مگوی
یار را یاری بود از یار یار اندیشه کن
احمد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷۵:
دست در سوراخ میداری ز مار اندیشه کن
پای بر گل مینهی از زخ خار اندیشه کن
راز خود با یار خود هر چند بتوانی مگوی
زهرا سادات خندان در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰: