بهرام مشهور در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
با درود . مرجع این رباعی و پیش درآمدش از کتاب "کلیات شیخ سعدی" از روی نسخه محمدعلی فروغی است که با اهتمام کتابفروشی و چاپخانه محمدعلی علمی و محمدحسن علمی در سال 1336 در تهران منتشر شده و یک نسخه سالم از آن را که مرحوم پدرم از کتابفروشی علمی کرمانشاه خریده و در کتابخانه شخصی خودش نگهداری می کرد به ارث به بنده رسیده که هم اینک در کتابخانه شخصی خود دارم . همانطور که اشاره شد این رباعی و پیش درآمد آن در صفحات 141 و 142 کتاب مذکور آمده که سایت محترم گنجور عیناً و با شرط امانت منظور نموده است .
پایا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
با سلام خدمت دوستان
من برخلاف برخی دوستان ازنوشتن این متن یا بهتر بگویم این حاشیه نه قصد فخر فروشی دارم ونه به رخ کشیدن سواد ادبی و عرفانی و قصد هم ندارم لاف فروتنی و تواضع بزنم . نکته اینجاست که من هم مانند دوستان مذکور عمری را در عرفان و شع و شاعری سپری کردم یا بهتر بگویم تباه کردم بیش از 30 سال از عمر عزیز را تلف چیزی کردم که تنها عایدی اش تخدیر و آرامش کاذب و غوطه خوردن در دنیایی بود که به مدد عرفان ساخته بودم .
قصد اطاله کلام ندارم اما این دیدگاه پوچ باعث شده بود تا با چشمی به دنیا نگاه کنم که قادر به دیدن واقعیات نبود گرچه در دنیای خود شاد و راضی بودم اما اکنون این نا آرامی را به آن عوالم خیالی ترجیح بسیار می دهم.
حقیقت این است که واقعیت دنیایی که در آن زندگی می کنیم با دنیای عرفان زمین تا آسمان تفاوت دارد به طور خلاصه در یک جمله : این عدم تطابق باعث بیداری من از خواب غفلت عرفانی شد :
حاصل آنهمه تلاش و کوشش در مکاتب مختلف و خواندن و عمل کردن و تلمذ ، فقط و فقط افسوس و حسرت عمر تلف شده بود ، کاش عمر عزیز را در جای دیگری صرف کرده بودم
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
حمداله اسکندری در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۲۵ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » عزت نفس:
کلمه آخز از بیت دوم نباید «خاری» باشد؟؟
حمید در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:
چو شور عشق درامد قرار عقل نماند //بسیار زیباست
کورش فردین در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:
با سلام و درود خدمت کلیه لطیف طبعان همواره آشنا
امروزه پس از گذشت قرنها از زمان سرایش این شعر جهان در حال آزمون و خطا در اثر ندانستن این مفاهیم ساده است. این شعر برداشت زیبایی از اولین آیه سوره حمد بعد از بسم الله الرحمن الرحیم و روح حاکم بر رکوع در نماز و مفهوم موجود در حرف «ب» در بسم الله الرحمن الرحیم است، مفاهیم موجود در شعر چرایی نیاز به معصوم و فلسفه معراج رفتن پیامبر را به تصویر می کشد، واین واقعیت که در چه جهانی به سر می بریم، در میدان نقش جهان اصفهان که همین مفهوم را در خود و در چهل ستون و ابنیه دیگر به نمایش نهاده است نیز همین مفهوم را مشهود می توان دید. آری جهان و عالم ع موجود در آن در تعاملی سیستمی آفریده شده و هیچ جزء از اجزاء آن بی ربط با دیگر جزء آن نیست و بشر نیازمند وجود فردی است که با مقام عصمت خود به قدری از این صحنه عظیم دور شده باشد که کل سبستم را در سدرة المنتهی مشاهده نموده و چشم او نیز خیانت نکرده باشد، جز دو ربط سیستمی که خداوند متعال از وجود خود بر دو عالم برقرار نموده است تا فیض او مستقیم بر هر جزء وارد گردد.«فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»
محمد بهمن أهلی لارستانی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - فتح دهلی:
با عرض سلام، بیت بیست و نهم اشتباه است و صحیح آن اینچنین میباشد،،
چو لشکر بخسبد نخسبد ملک//نهاده تبرزین به زیر ذقن.
محمد بهمن أهلی لارستانی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۱۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - فتح دهلی:
بیت ششم مانده به آخر اشتباه است، صحیح آن اینچنین است،، ستودمت نادیده بعد از دو قرن//چو مر مصطفی را اویس بن قرن،، منظور شاعر اویس قرنی بوده.
علی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
نزاع بر سر دنیای دون نکن درویش
الف دنیا نوشته نشده
علی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
با پیشکش درود خدمت دوستان جان،
برداشت بنده از بیت بالا طعنه زدن حضرت حافظ به زاهد است اما دلالیل من چیست: در طی قرون اساسا دو مسیر کلی جهت رسیدن به حق و یکی شدن با خداوند ارایه شده است
1/ مسیر مناسک دینی و فقه و شریعت که نماد ان زاهد است . در این مسیر رسیدن به حق ( متافیزیک یا هرانچه در ان متریال نیست) از کوچه اعمال و مناسک و مفاهیم ذهنی ( که عملا از جنس متریال و ماده هستند ) میگذرد. فکر ( هر فکری) از جنس اختلاف پتانسیل الکتریکی در نورون های مغزی است که عملا ماده است.
2/ مسیر وصل بلافصل ذات خداگونه انسان با خداوند، یا همان مسیر عرفان که حضرت مولانا بعد از عبث یافتن مسیر اول به ان روی اورد. در این مسیر انسان با دانستن قوانین حاکم بر وجود خویش و تلاش در اصلاح فکر و اعمال خود در جهت به حداقل رساندن عوامل مزاحم درونی ( من ذهنی) قدم قدم طعم شادی اصیل و مانا ( همان وصل به حضرت حق، که در این غزل رسیدن به ان را مستلزم مورد عنایت قرار گرفتن و استمرار در نوشیدن ، بیت دوم و سوم میداند) را میچشد.
وقتی شراب شادی اصیل و مانا از خم ( منبع بی انتهای شادی) به سبو ( جان انسان که گنجایش همه ان شادی را در یک لحظه برای بار اول ندارد) جاری شود و اثار روحی و جسمی ان در وی ( گل افکند نقاب )ایجاد شود ، ضروری است که قدر این لحظه وصل ( این لحظه میتواند هر گونه عمل شبه خدا باشد مانند عیب پوشی، صبر، کنترل خشم، رعایت قانون جبران، سخاوت، ابتکار و خلاقیت ، شادی بی دلیل، بخشش و...) دانسته شده و به نوشیدن بیشتر از خم شراب ( یعنی ادامه این سبک زندگی) ادامه داده شود. نکته جالب ان است که این سبک زندگی الزاما حاوی مناسک قابل لمس مذهبی نیست لذا در طول تاریخ پیروان این مسیر رسیدن به شادی و برکت بی پایان به ملحد و دهری بودن متهم میشدند چون اعمال قابل رویت و قابل لمس مذهبی را شرط رسیدن به حق نمیدانستند . لذا: حضرت حافظ به طعنه می گوید ای زاهد انشالله از این کوی رندان ( افرادی که مانند حافظ و مولانا فکر میکنند) به سلامت رد شوی و الوده تفکرات ان ها نشوی.
خداوند شما رو حفظ کند،
علی
حسین ش در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰:
حمید رضا دوستت چقدر زیبا گفته. بسیار عالیه
بهرام مشهور در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
تقریباً تمامی آنچه را که جناب فرهاد نوشته کاملاً دقیق و معتبر است حتی رباعی خیام مصرعش به اینجا ختم می شود که " کاسوده به کام دل رسیدی آسان" و کازاده ! غلط است دستکم دو دلیل : نخست در اصل کتاب رباعیات خیام که ادوارد فیتز جرالد از روی آن اشعار خیام را به انگلیسی ترجمه کرده همین کاسوده به کام دل رسیدی آسان قید شده . می توانید بروید کتابخانه سلطنتی بریتانیا و بنگرید یا حداقل می توانید در دائره المعارف بریتانیکا بجوئید . دوم این که منطق هم ، کاسوده را می گوید . اساساً به کام دل رسیدن ، آسودگی را می طلبد و نه آزادگی را ! اینطور نیست دوستان ؟
احمد نیکو در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸:
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفتهتر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد
فیروزه در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:
سلام
در بیت سوم باید آیین باشد به جای کردار
در بیت ششم هم جمشید باید جدا از هم، همراه با تشدید روی «م» نوشته شود تا وزن مصرع بهم نخورد. یعنی به صورت «جمّ شید».
(طبق نسخهی عکسی از شاهنامهی شاهطهماسبی)
پوریا میر در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:
تو از عالم روحانی و غیر مادی آمده ای،اما حیرانی در حساب و کتاب مادی و سود و زیان،هنگامی که نمی دانی از کجا آمده ای ،پس نخواهی فهمید که به کجا خواهی رفت. در اینجا معنی کلمه تفت با شتاب آمدن است و اعداد پنج و چهار وشش و هفت هم صورت عادی اعداد و حساب و کتاب است و منظور شاعر نمادها و نشانه های خاصی نیست،می خوردن هم معنی ظاهری دارد و هم معنی خوش بودن و مقید نبودن
سید حسن در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۰ - حکایت آن پیر خارکش که از خار خواریش گل عزت می گشاد و جوان رعناوش که گل عزتش بوی خواری می داد:
به به!
ای فرازنده این چرخ بلند
وی نوازنده دل های نژند
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من ...
بابک چندم در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۰:
@ بابک
"در فرهنگ ایران، خدا = ارتا ی خوشه = اردیبهشت..."
اردیبهشت از آیین و زبان اوستایی آمده و یکی از امشاسپندان است نه خدا،صورت درست آن نیز تر کیبی است از : آرتا + وَهیشتا -> آرتاوهیشتا در زبان پارسی باستان که معادل آن در زبان اوستایی آشاوهیشتا است.
چرخشها در طی زمان:
-آرتا -> اَرتَ (در نامی مانند اَرتَخشیر) -> 1- در پهلوی اشکانی اُرد ( در نامهایی چون : اُرُد و اردوان) 2- در پهلوی ساسانی یا پارسی میانه، اَردَ ->سپس اَرد ( اَردَوان، اردَشیر...)،یا اُرد ( در همان اُردیبهشت)
"آرتا" در پارسی کهن و همتایش "رتا" در زبان ودایی، برابرند با "آشا" -> اَشَ بعدی (مینویسند اَشَه با ه صامت) در زبان اوستایی...
این سه مترادف یکدگرند و چند لایه از معانی را در خود دارند: حقیقت، راستی، درستی... و همچنین نظم (order) که جهان بر مبنا و هماهنگی با آن می گردد...
-وَهیشتا -> وَهیشتَ -> وَهَشت یا وَهِشت ->بَهَشت یا بِهِشت
برابر است با : بهترین
آرتا یا آشاوهیشتا-> بهترین نظم -> بالاترین نظم-> نظم اساسی یا اصلی
- بَهمَن نیز از "وهو+مناه" آمده و سپس تبدیل شده به وَهومَنَه که او نیز یکی از امشاسپندان است:
وُهو در اوستایی برابر است با:
هوو (huv) در پارسی کهن -> هُوَ در پارسی میانه-> وَه، بَه برابر خوب در فارسی
ماناه -> مَناه -> فکر،ذهن، ضمیر
وهو ماناه، وهو منه ، وَهمَن، بَهمَن-> ذهن یا ضمیر خوب -> ذهن یا ضمیر پاک و روشن
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۳:
بیدل افکار دقیق آیینهٔ تحقیق نیست
ذرهها خورشید را در چشم روزن دیدهاند
حضرت بیدل
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۷:
نفس ها سوختم تا شد سواد پیش پا روشن
رسیدم همچو شمع اما پس از دیری به تاریکی
حضرت بیدل
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۷:
دلی روشنکن از تشویش این ظلمت سرا بگذر
بجز فکر چراغت نیست تدبیری به تاریکی
حضرت بیدل
مامیترا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست: