دکتر افشاری در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:
دوست گرامی با توجه به معنی بیت ، سوال درست است
معز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
احمد شاملو به سال 1354 روایتی نو از دیوان حافظ ارائه نمود که بر آن مقدمه ای نیز نوشت ان کتاب در همان سال توسط انتشارات مروارید در بچاپ رسید. در انجا این غزل اینگونه تصحیح شده:
عیب رندان مکن ، ای زاهد پاکیزه سرست!
که گناه دگران بر تو نهواهند نوشت.
من اکر نیکم اگر بد تو برو خود را باش!
هر کسی ان درود عاقبت کار، که کشت.
گر نهادت همه این است، زهی نیک سرشت!
ور سرشتت همه این است، زهی نیک سرشت!
بر عمل تکیه مکن خواجه، که در روز ازل
تو چه دانی قلم صنع به نامت چه نوشت؟
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل،
تو چه دانی که پس پرده ، چه خوب است و چه زشت؟
همه کس طالب یارند، ، چه هشیار و چه مست؛
همه جا خانه عشق است، چه مسجد چه کنشت.
باغ فردوس لطیف است؛ ولیکن- زنهار!-
تا غنیمت شمری سایه بید و لب کشت!
نه من از خانه تقوا به در افتادم و بس،
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت.
سر تسلیم من و، خشت در میکده ها!-
مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت!
حافظا! روز اجل گر به کف آری جامی
یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت!
معز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:
احمد شاملو در سال 1354 روایتی نو از دیوان حافظ ارائه داده که بر آن مقدمه ای نیز نگاشته است. در ان روایت غزل فوق بدین گونه تصحیح شده:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد!
وجود نازکت آزرده گزند مباد!
سلامت همه آفاق در سلامت توست؛
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد!
هرآنکه ماه جمالت به چشم بد بیند،
بر آتش تو به جز چشم او سپند مباد!
در آن مقام که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بد بین بد پسند مباد!
کمال صورت و سیرت ز امن صحبت توست؛
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد!
در این چمن چو در آید خزان یغمایی،
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد!
شفا ز گفته شکرفشان حافظ خواه
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد!
دکتر صحافیان در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
روزگاری است که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است
دیرزمانی است که عشق زیبارویان باور شورانگیز من شده است.غم عشق آنان باعث شادی و وسعت جان غمگین است.
دیدن روی تو را دیده جانبین باید
وین کجامرتبه چشم جهانبین من است
با این چشم که جهان تاریک را می بینم نمی توانم چهره درخشان تو را مشاهده کنم.
3-با من همسو شو که زیبایی کیهان و آراستگی همه زمانها، از پیوند چهره زیبای تو و اشکهای پیوسته من است، که همچون ستاره پروین (مثل خوشه انگور) است.
4-این سودا و عشق مرا سخنور کرده و تحسین دیگران در واقع ستایش توست.
5-پادشاهی فقر(نخواستن و بی نیازی)به من هدیه بده که این فقر سبب پادشاهی من شده است(تضاد)
6-به واعظ بگو که مقام تو در حد شحنه (پاسبان شهر) شناسی است، اما در دل بی نیازم سلطان فرود می آید.
7-خدایا چه کسی اکنون مشاهده گر این کعبه جانهاست(معشوق یا سلطان و ...) که از شوق دیدارش خارهای بیابان چون گل و نسرین است.
8-حافظ دیگر از شکوه خسروپرویز مگو که لب آن پادشاه بزرگ جرعه کش(چاکر) آن یار یگانه من است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روحاینستاگرام:drsahafian
علی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:
رخ دیوانه هم یه آهنگ از کاوه آفاق از این شعر استفاده شده
علی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۹ - قاعده در شناخت عوالم پنهان و شرایط عروج بدان عوالم:
سلام به همه عزیزان
در مورد بیت (زنان چون ناقصات عقل و دینند/چرا مردان ره ایشان گزینند) به نظر بنده حقیر شیخ شبستری نه تنها زنان را ناقص العقل یا دارای نقص در تعقل و تفکر نمیداند ، بلکه دقیقا خلاف این امر را بیان میکند. سند این ادعا هم در خود شعر از ابتداتا به انتها مشهود است. از این رو که بطور کلی لحن کلام و بیان شعر به صورت سوالی هست و شیخ محمود شبستری همه خوانندگان و را؟بطور کلی مخاطب خود قرار داده و ابیات را به صورتی پرسشی بیان میکند و جواب میطلبد. و،رعین حال با این روش پرسش بطور خاص به منِ نوعی اگر که خود را مخاطب خاص وی تصور کنم میگوید که توکه جواب را خودت خوب میدانی، و میدانی که چنین نیست ( زنان ناقص نیستند ) و اگر واقعا ناقص اند یا اگر هنوز بر این باور غلط و جاهلانه استوار هستی پس چرا را توکه خود را برتر و کامل تر میپنداری از پی نقص و نقصان و نافص روانه ای .این را هم اضافه کنم که مقصود دنباله روی ظاهری و جسمی نیست بلکه بر همگان روشن است که اواین مربی و معلم و آموزگار شخصی زنی است که مادر اوست و همچنین در بسیاری از گفته ها نوشته های دینی و مذهبی و غیره ..... نقش انکار ناپذیر زنان در پیشرفت و تعالی افراد و اشخاص وجوامع بشری قابل مشاهده ومطالعه میباشد . مصذاق بارز آن اینکه مرد از دمان زن به معراج میرود و معراج رسیدن و یا وصل شدن یا درک واقعی و بی واسطه خداوند است . به بیان شیخ اجل سعدی شیزازی : رسد آدی به جایی که بجز خدا نبیند.
در آخر چکیده درک بنده از این بیت و بطور کلی در اکثر ابیات این است که شیخ.شبستری دانسته ها و معلومات واضح و مشخصی را که در گذر زمان به فراموشی سپرده شده ( در زیر سایه تاریک جهل و خرافات پنهان شده) را به ما یادآوری میکند .
nabavar در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
پوزش
رندان دوم را زندان نوشتم
nabavar در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
گرامی محمد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
خطاپوش ، صفت فاعلی ست ، پوشنده ی خطا ، آنکه خطا را می پوشاند
ولی تعبیری دیگر دارم :می توان گفت : خطا پوش صفت فاعلی قلم صنع است
این قلم صنع است که پیر حافظ بر او آفرین می گوید ، و این قلم صنع است که نظرِ خطا پوش دارد.
پس می شود ، آفرین بر قلم صنع که نظرش پاک است و خطاپوش
امیر حسین در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳:
جناب متین اینطور که شما گفتین نسبت این 2 مصرع باهم مشخص نمیشه به نظر بنده این 2 مصرع همگام و همراه با هم هستند و جد از هما نیستند
عقل وخرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو
چون نشود ز تیر تو انک بدو کمان دهی
قاسم کشاورز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:
سلام.. در ابیات آخر تورمه اشتباهه منظور شاعر توبره است
محمد در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
به نظر بنده خطا پوش صفت فاعلی نیست بلکه صفت مفعولی است به معنی خطا پوشیده که پاک معنی می دهد.کلا پوش پعد از اسم بیاید صفت مفعولی می سازد مثل سیاه پوش که یعنی سیاه پوشیده. پس حافظ چشم پیرش را وصف می کندکه اشتباه نمی کندکه می گوید خطایی در آفرینش وجود ندارد.
س ش در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:
در مصرع دوم جانداری باید تبدیل شود به جان داری
ً
سید صادق هاشمی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ صامت بروجردی » افتتاح ریاض الشهاده (دیوان صامت) » شمارهٔ ۱ - بحر طویل:
سید صادق هاشمی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ فیض کاشانی » شوق مهدی » مقدمه:
nabavar در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
امیر حسین گرامی
دوستان در حاشیه های قبلی تا اندازه ای مانای این بیت را آورده اند
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
میگوید : در بازی شطرنج زندگی ، ابتدا سرباز را حرکت میدهیم تا ببینیم مهره ی رُخ چه می کند. منظورش شاید این باشد که ما کار خودمان را می کنیم تا ببینیم روزگار چه بازی می کند ،
مصرع دوم هم اشاره به آزادگی و دل به دریا زدن رندان دارد که از هیچ نمی هراسند چون راه آنان راه درست است ،
شاه در شطرنج مهره ی بسیار کار آمدی ست، ولی زندان در بازی زندگی مجال به او نمی دهند
آیدین در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:
این دوبیت مربوط به غزلیات دیوان شمس حضرت مولانا قسمت پنجم است. دوبیت بالایی و پائینی:
آن کس که ترا بیند و خندان نشود وز حیرت تو گشاده دندان نشود
چندانکه بود هزار چندان نشود جز کاهگل و کلوخ زندان نشود
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند
آن کس که از آب و گل نگاری دارد روزی به وصال او قراری دارد
ای نادره آنکه زاب و گل بیرون شد کو چون تو غریب شهریاری دارد
.........................
حسین ش در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:
دوستان من نمیدام چرا عده ای سعی دارند که گفته های نابغه بزرگ تاریخ ایران زمین خیام را که اصلا به خدا و مذهب و عرفان که خود اسلام منهای دخالت در سیاست است اعتقادی نداشته اسست بطرف خدا و مذهب یا بلخی ببرند. عقاید خیام و بلخی در دو قطب مخالف قرار دارند. خیام یک دانشمند - فیلوف و شاعر است در صورتیکه بلخی یک مبلغ دینی و شاعر مذهبی است.
ایمان در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شیخ نوقانی:
بیت چهارم “هاتفی گفتش بروب این لحظه پاک” صحیح است
امیرحسین در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
لطفا یکی معنی بیت سوم رو به من بگه
رعنا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸۱: