محمدرضا محمدرضا در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
به نظر من کل بحث حضرت مولانا ما بین این جهان و جهان بیصورت است. در وهله اول بایستی دانست که منظور از خود جسمی است که در این جهان زندگی میکند. این بیخودی فرایندی است که از خود رسته خواهی شد و در انتظار اتصال این قطره روح با دریای الهی خواهی بود. همان نیستانی که ما را از ان ببریده اند. بیقراری تو در این عالم در ظاهر بیقراریست اما در باطن قراریست که بامعرفتی که از نیستان بدست اوردی در تو پدیدار میشود. قفس این دنیا که جهان صورت است در باغ جهان بیصورت واقع شده. اگر بفهمیش متوجه میشی که مرادهای فراتر از این قفس همچو چون که صد امد نود هم پیش ماست. در گورستان افرادی را خواهید دید که فکر میکردن چرخ روزگار بدون انها نخواهد چرخید و پر از مرادهایی بودند که نه بدردشان میخورد و نه اصلا برای ان ساخته شده بودند.
اشرف در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » پرسش مرغان » پرسش مرغان:
در مصرع " چون شدی در ذره ی ناچیز و غرق"
(( و )) باید حذف شود
.. در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
شما نیز دوست من
زیبارویان از مگس نترسند!!
این بیت هیچ مشکل دستوری یا ابهام ندارد آنگونه که دوستان بیان نمودهاند.
سعدی در غزل دیگری از عبارت عسل رُفتن بهره بردهاست..
حمیدرضا در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶۱:
با سلام
لطفا دوستان مفهوم این دو بیتی رو بیان کنند.
۸ در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:
به چه کار آید این بقیت جان
که به معشوق بر نیفشانم
کار مردان تحمل است و........
۸ در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
انگبین رویان زیبارویانند و نه آنان که مگس انگبین می پرورانند. باردیگر بخوانید و اندکی بیندیشید.
.. در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
نوش: عسل
۸ در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
این جور که دوستان بر تاخت و تاز پای می فشارندو به ویژه اگر ساغر بتازد تا به نقطه جوشان ساقی برسد
گمان می برم سوختگی درجه پنج بنیاد ش را از بیخ وبن بر خواهد کند!!
۸ در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری!
بی زحمت این نامه را از لای در بنداز تو!!
علی رضا وحدتی نژاد در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
من و ساقی به هم تازیم هم میتواند بیانگر دور افتادن عاشق از معشوق که با گذر زمان و ناملایمات و حوادث روزگار . در این بین در حال فاصله انداختن این دو هستند باشد . اما اگر راه رفته رودهای خروشان که بینهایت شده اند را در جهت عکس و با تاختن به سوی جهت مخالف آب به پیش برویم به نقطه آغازین این راه که نقطه انشعاب از دریای معرفت هست می رسیم و در واقع ساقی میجوشاند و ساغر هم برای رسیدن به چشمه جوشان ساقی می باییست بتازد تا به نقطه اتصال برسند.
علی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
نیایش همی بفرین برفزود
تضحیح شود به
نیایش همی بافرین برفزود
رحیم سینایی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
"یار گرانسایه"
احساس تو شد سرزده در خانهام امشب
شورو شعفی ریخت به کاشانهام امشت
این مرغ شباهنگ به من لطف نمودست
بنشسته براین کلبه ی ویرانهام امشب
شمعی نفُروزم چو بُود جلوهی مهتاب
خواهم که نسوزم پَر پَروانهام امشب
اینجا سُخن از ورد و دعا نیست بدانید
مشغول سُرود و می و پیمانهام امشب
درخلوتم و میل اَنیسی به سرم نیست
با هر که جز احساس تو بیگانهام امشب
حسّت نگذارد که کُنم درک زمان را
حَظ بردهام از عمر گرانمایهام امشب
من صُحبت خیّام نوشتم به ضمیرم
از شیخ گُریزم خودم افسانهام امشب
روح طرب کلبهی «سینا» همه از توست
ای همنفس و یار گرانسایهام امشب
رحیم سینایی 27/فروردین/1399
حامد در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:
سلام بر اقای زمانی
مانده آسوده بخوابد چو به منزل برود
مانده=خسته
من سالهاست که از خراسان دور هستم ولی تا اوایل دهه شصت که اونجا بودم در غالب مناطق روستایی در محاورهها بجای کلمه خسته کلمه مانده مورد استفاده واقع میشد لذا معنی مصرع میشود:
خسته آسوده بخوابد چو به منزل برود
محمد در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۶:
آقای اردشیر این متن طولانی شما به علاوه ی محتوای آن اثبات کننده ی خزعبل بودن آن است.خیام یک خداناباور شک گرا نهیلیسم و جبرگرا است و هیچ ارتباطی هم به دین و مذهب شما ندارد.اگر دنبال اشعار مذهبی هستی بفرما کتاب اشعار مداحی بخوان و لطف بفرما دخالت در ادبیات کهن ایران بخصوص جناب خیام بزرگ نکن.
محمد در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۵:
یکی از ویژگی اشعار خیام واضح بودن معنای آنهاست.نمیدونم برخی از جمله اقای رهگذر چه اصراری دارند تفسیر به رای کنند و معنای رباعیات خیام را در قالب اصطلاحات مذهبی و عرفانی استخراج کنند.نهیلیسم بودن و جبرگرا بودن خیام کاملا واضح و روشن است. چرا دوست دارید اشعار خیام را هم تحریف و تاویل به مسائل عرفانی کنید.
محمد در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۴:
معنای شعر کاملا واضح و روشن است.لطفا و خواهشا توضیح بیهوده و تفسیر به رای نفرمایید
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۵:
اخگری
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۵:
داغ مظور است اینجا اختری در کار نیست
درستش چینی است:
سوختن چون شمع، اوج پایه یی اقبال ماست
داغ منظور است اینجا، اخگری در کار نیست./
nabavar در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
مگس ( زنبور عسل ) نوش می گیرد یعنی شیره ی گلها را می مکد، نشتر می زند یعنی نیش می زند.
اما آنانکه انگبین می پرورند و متصدی در این کارند از زنبور هراسی ندارند.
طیبی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳: