.. در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
جز حدیث عشق، فسانهست..
.. در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:
آن چه جویم
چون نیاید در طلب..
علی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶:
بعد از بیت:
چو بشنید گفتار خسرو پرست
به بر زد جهاندار بیدار دست
این بیت جا افتاده که باید اضافه شود:
ز مازندران مهتران را بخواند
زاولاد چندی سخنها براند
علی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶:
بعد از بیت:
بران گونه آن سنگ را برگرفت
کزو ماند لشکر سراسر شگفت
این بیت جا افتاده که باید اضافه شود:
پیاده همی رفت بر کتف کوه
خروشان پس پشت او در گروه
امید فلاح در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:
خیام از جمله شاعران تقدیر گرا بود شعر خیام لبریز از زیبایی ذاتی است و در رباعیات شاعر نیشابوری ابیات این چنینی بسیار است نمونه آن
آن روز که توسن فلک زین کردند آرایش مشتری و پروین کردند
این بود نصیب ما زدیوان قضا ما را چه گنه قسمت ما این کردند
مصطفی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:
در مورد معنی این رباعی و اصطلاحات سرگرمی قدیمی لعبتبازی . بساط آن و صندوق این یادداشت رامیتوانید ببینید:
پیوند به وبگاه بیرونی
امیرحسین اسماعیلی مطلق در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
با سلام
گنجور عزیز لطفا فضایی را جهت مناظره های پینگ پنگ ی که گاها در مورد دین و سیاست و تعصب و .... در بین عزیزان بوجود می آید ، در نظر بگیرید که در حاشیه اشعار این بی نظمی و بی ربطی ایجاد نگردد .
به جهت آگاه شدن از تفسیر و تشریح این غزل به حاشیه آن نظر انداختم ولی متاسفانه مشاهده کردم یک نفر مطلبی در ابتدا ارسال کرده و دیگران غزل مولانا را رها کرده و به دنبال تنبیه او پیاپی پیام ارسال کردند و همگی غافل از خود این غزل و مفاهیم آن شدند .
سالها با این جدال های چپ و راست و سیاه و سفید و شیعه و سنی ، زندگی کردیم و اکنون نیز کمابیش در روزمره گی هایمان با آنها درگیریم و زمانی هم که فارغ از تمام این هیاهو ها پا به چشمه گنجور میگذاریم تا جرعه ای غزل نوش کنیم ، مجددا شاهد هستیم که عزیزان همان جدال ها را به این مکان نیز انتقال دادند . برای ایشان و تفکراتشان احترام قائل هستم و به همینذدلیل از گنجور عزیز تقاضا مندم فضایی را مشابه چیزی مثل چت روم های تخصصی ترتیب دهند تا فضای مناظره ای با فضای تحلیل آثار و سروده ها از هم منفک شده و هر کسی بهره مطالب مورد نظرش را بتواند از این گنجینه ببرد . با سپاس از شما و عذرخواهی از همه عزیزان .
هیرسا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
به راستی که مولانا حضرت عشق است
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
واقعا این شعر عالیه
هیرسا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
با سلام بیت پنجم مصراع دوم را نیز همایون شجریان دریکی از تصنیف هایشان اورده اند.
با تشکر. :)
علی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹:
میان دو صد چاهساری شگفت
به پیمایش اندازه نتوان گرفت
تصحیح شود به:
میان دو صد چاهساری شگفت
به *پیمانش* اندازه نتوان گرفت
علی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:
لطفا اصلاح کنین درستش(( ار دلت بیدار است )) است
علی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷:
صداندرصد از دشت جای منست
بلند آسمانش هوای منست
تصحیح شود به:
صداندرصد *این* دشت جای منست
س م مرعشی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱:
1- زهره عروس آسمان شناخته میشده و ظهر ترجیح نداره
2-در مورد زبان شعر:
2-1-از سعدی به بعد زبان فارسی تغییر خاصی نداشته
2-2-مولانا و به طور کلی صوفیه مخابشون رو مردم کوچه و بازار میدونستند برای همین کلا زبان سادهای دارن
مینو کریمی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - ضیمران:
در بیت 23 مصرع اول "طره و جعد و بناگوش زمردگونش را" روان نیست. در کتاب درس به این صورت بود " طره جعد و بناگوش زمردگون بید"
مینو کریمی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - ضیمران:
در بیت 28 مصرع اول "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت " خیلی روان نیست. یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت می خواندیم " بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت "
مینو کریمی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - ضیمران:
در بیت 28 "بود ازنیلوفری با آن ضعیفی شش صفت" این مصرع خیلی روان نیست من یادم می آید که در کتاب درسی به این صورت بود "بود در آن ضیمران با آن ضعیفی شش صفت" که خیلی روان تر بنظر می رسد.
مینو کریمی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - ضیمران:
بیت هفتم دیو نو میدی ز ناگه...: بنظرم درست تر است بگوییم "دید نومیدی به ناگه.."
داریوش در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:
به عقیده من عبارت خدای خوانان ترکیب تحقیر امیزیست برای کسانی که ادعای مذهبی بودن دارند و دامن زپای برگرفتن هم به معنی جدا کردن حساب از دیگرانه و منظور سعدی در بیت دامن زپای برگیر.... اینه که ای خوبروی خوشرو حساب کار خودتو جداکن تا شر افراد کوته فکر مذهبی دامنت رو نگیره، مسلمه که سعدی خیلی هوشمندانه خدای خوانان رو نقطه مقابل خوبرویان خوشرو گذاشته، با هماوایی زیبایی از حرف خ
بی نام در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۹ - باز گفتن بازرگان با طوطی آنچ دید از طوطیان هندوستان:
شرح و تفسیر بیت 1649
کرد بازرگان تجارت را تمام / باز آمد سوی منزل شادکام
بازرگان تجارت را به پایان رسانید و شاد و شادمان به سوی خانه اش گسیل شد .
شرح و تفسیر بیت 1650
هر غلامی را بیاورد ارمغان / هر کنیزک را ببخشید او نشان
آن بازرگان طبق وعده ای که داده بود برای غلامانش ارمغانهایی آورد و به هر یک از کنیزانش نیز عطیه ای بخشید .
شرح و تفسیر بیت 1651
گفت طوطی : ارمغانِ بنده کو ؟ / آنچه گفتی ، وآنچه دیدی ، بازگو
طوطی به بازرگان گفت : پس ارمغان من کو ؟ هر چه دیدی و هر چه شنیدی برایم تعریف کن .
شرح و تفسیر بیت 1652
گفت : نَی من خود پشیمانم از آن / دستِ خود خایان و انگشتان گَزان
بازرگان به طوطی گفت : من از آن پیغامی که به طوطیان هندوستان رساندم . سخت پشیمانم بطوریکه هنوز هم انگشت ندامت به دندان می گزم . [ خایان = در حال جویدن و گاز گرفتن ]
شرح و تفسیر بیت 1653
من چرا پبغام خامی از گِزاف / بُردم از بی دانشیّ و از نَشاف
که چرا من از سَر نادانی و بی عقلی ، خبری بیوده را رساندم ؟ [ نَشاف = جنون و دیوانگی ]
شرح و تفسیر بیت 1654
گفت ای خواجه پشیمانی ز چیست ؟ / چیست آن کین خشم و غم را مقتضی است ؟
طوطی از بازرگان پرسید : ای خواجه پشیمانی تو برای چیست ؟ چه چیزی خشم و اندوه تو را برانگیخته است ؟
شرح و تفسیر بیت 1655
گفت : گفتم آن شکایت هایِ تو / با گروهی طوطیان ، همتای تو
بازرگان جواب داد : آن شکایت های تو را در هندوستان به دسته ای از طوطیان هم نوع تو رساندم .
شرح و تفسیر بیت 1656
آن یکی طوطی زِ دَردَت ، بوی برد / زَهره اش بِدرید و لرزید و بِمُرد
یکی از طوطیان همینکه درد و رنج تو را احساس کرد و به مقصود و منظورت پی برد . زهره اش ترکید و لرزید و بر زمین افتاد و مُرد .
شرح و تفسیر بیت 1657
من پشیمان گشتم این گفتن چه بود ؟ / لیک چون گفتم ، پشیمانی چه سود ؟
البته من از گفتن پیغام تو به طوطیان هندوستان پشیمان شدم . ولی پس از آنکه پیغامت را رساندم و آن حادثه اتفاق افتاد . دیگر پشیمانی چه سودی دارد .
شرح و تفسیر بیت 1658
نکته ای کآن جَست ناگه از زبان / همچو تیری دان که جَست آن از کمان
در اینجا مولانا منتقل می شود به آفات زبان و لزوم حفظ آن و می گوید : نکته ای که از دهان خارج می شود آن را مانند تیری بدان که از کمان رها می گردد و به پرواز در می آید . [ از اینروست که علمای اخلاق ، زبان را اَضَرُالجَوارِح ( = زیان آورترین عضو بدن ) لقب داده اند ]
شرح و تفسیر بیت 1659
وانگردد از رَه ، آن تیر ای پسر / بَند باید کرد سِیلی را ز سَر
ای پسر معنوی ، آن تیری که از وَتَر کمان خارج می شود . دیگر باز نخواهد گشت . و سِیل را باید از سرچشمه اش بست تا ویرانی نکند .
شرح و تفسیر بیت 1660
چون گذشت از سَر ، جهانی را گرفت / گر جهان ویران کند ، نَبوَد شگفت
ولی اگر سِیل از سرچشمۀ آن مسدود نشود . دنیایی را فرا می گیرد و در آن صورت اگر چهان را به کام ویرانی اندر کشد جای هیچگونه شگفتی نیست .
شرح و تفسیر بیت 1661
فعل را در غیب ، اثرها زادنی است / و آن مَوالیدش به حُکم خلق نیست
هر فعل و عملی که از آدمی صادر می شود . چه خیر و چه شَر ، در عالم غیب و پشت پرده محسوسات اثرهایی دارد و آن اثرها ، جملگی با مشیّت الهی در عرصه جهان پدید می آید و در اختیار انسان نیست . [ مَوالید ، جمع مولود به معنی فرزندان است . اما در اصطلاح اهل کلام عبارت است از آثار و افعالی که بر فعل دیگر مترتّب باشد . ( شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 665 ) ]
– مولانا از اینجا تا بیت 1668 مسئله کلامی تولید را مطرح کرده است . تولید از اصطلاحات معتزلیان است . به عقیده اینان ، افعال یا بی واسطه از انسان صادر می شود که در آن صورت او فاعل مباشر است و یا با واسطه فعل دیگر از او به ظهور می رسد که آن را فاعل بِالتّولید گویند . پس تولید اینجا فعل است به واسطه فعل دیگر ، مانند حرکت دست و حرکت کلید و بازکردن قفل ، که فعل و عمل نخستین بدون واسطه ( = مباشر ) است و عمل های پس از آن که متعاقب آن صورت حصول می پذیرد تولید است . این نظر مبتنی است بر مسئله خَلق اعمال و جبر و اختیار که در توضیحات و شرح ابیات 1480 و 1498 همین دفتر مذکور افتاد . معتزله می گویند : فعل مباشر و تولید ، هر دو مستند به قدرت آدمی است و فرقی میان آنها در استناد به انسان وجود ندارد مگر از آن جهت که یکی بی واسطه و دیگری با واسطه در وجود می آید . اشعریان ، میان اعمال انسان فرقی نمی گذارند و همه آنها را راساََ فعل حق تعالی و به ایجاد وی تصوّر می کنند و اصطلاح تولید را هم بکار نمی برند . زیرا عقیده آنان چنین است که همه کائنات بی واسطه به حق ارتباط دارند و به ارادۀ او حصول می پذیرند . مولانا نیز بر وِفقِ عقیده اشعریان همه افعال را بی واسطه مستند به حق دانسته است .
– توضیحی در آثار اعمال انسان : هر یک از سخنان و اعمال انسان در خودِ او و دیگران انعکاسی بجا می گذارد . بسیاری از آنها ممکن است بدون قصد و التفات صورت گیرد . اما آثار و انعکاس آن بر دیگران قطعی است . عده ای را به موافقت و جمعی را به مخالفت می انگیزد . هر چند گفتار و رفتار آدمی از اَعراض است و به فنا می رود ولی آثار آن ممکن است تا زمانی دراز و حتی ادواری مدید بر جای ماند و نسل به نسل منتقل شود . البته این آثار در حیطه اختیار فاعل آن نیست ولی به هر حال از آثار و نتایج فعل اوست . فعل انسان درست به منزله ریگی است که به برکه ای افکنده می شود و بلافاصله در تکِ آب فرو می نشیند و از نظرها ناپدید می گردد ولی به دنبال آن دوایری زِرِه وار بر سطح آب پدید می آید و مدت ها بر جای می ماند . از اینروست که آدمی باید مواظب کار و گفتار خود باشد و بداند که هر سخنی یا کاری از او به ظهور می رسد نتایجی خوش یا ناخوش به همراه خواهد داشت که آن نتایج از اختیار او بیرون است و نمی تواند بر آن احاطه یابد . ( شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 667 )
شرح و تفسیر بیت 1662
بی شریکی ، جمله مخلوقِ خداست / آن مَوالید ، ار چه نِسبَتشان به ماست
آن افعال اگر چه به ما نسبت داده می شود . اما جمله آن افعال بی آنکه کسی در وقوع آن دخیل و شریک باشد مخلوق خداوند است . یعنی همه آثار و افعال ما ، معلول فعل حق است . و اوست که آنها را ایجاد کرده است . اگر چه از یک جهت ، نسبت آن نتایج به ما هم واقعیت دارد زیرا آن افعال از ما صادر شده است .
شرح و تفسیر بیت 1663
زید ، پرّانید تیری سوی عَمر / عَمر را بگرفت تیرش ، همچو نَمر
به عنوان مثال ، زید تیری به سوی عَمرو پرتاب می کند . آن تیر همانند پلنگ تیز چنگ ، عَمرو را فرو می گیرد و بر اثر این تیر عَمرو مجروح می شود . [ تمثیل مولانا در باره زید رامی ( زید تیرانداز ) و حدوث آلام و مرگِ عَمرو که تیر خورده است عینا در کتاب الارشاد تالیف امام الحرمین ابوالمعالی عبدالله بن ابی محمد عبدالملک جوینی ( متوفای سال 478 هجری ) آمده است . ( شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 666 ) . از اینجا به بعد مولانا وارد بحثی کلامی می شود و تمثیل و استنتاج او موافق مشرب اشعریان است که انسان را خالقِ افعالش نمی دانند بلکه کاسبِ آن می دانند اما واصلان حق را از آنرو که مظهر و مجلای اسماء و صفات الهی هستند مختار کامل می شمرد . در اینجاست که مشرب مولانا از مشرب اشعریان نیز جدا می شود . ( نَمر = پلنگ – صورت اصلی آن نَمِر است که به ضرورت قافیه به این صورت آمده ) ( زید و عَمر مطابق با فلان و بهمان است . عَمر را باید به صورت عَمرو نوشت که به ضرورت قافیه واو آن حذف شده است ) ]
شرح و تفسیر بیت 1664
مدّتی سالی همی زایید درد / دردها را آفریند حق ، نه مَرد
این زخم مدّتها موجب درد و رنج عَمرو می شود . این دردها را حق تعالی پدید آورده است نه انسان .
شرح و تفسیر بیت 1665
زیدِ رامی ، آن دَم ار مُرد از وَجَل / دردها می زاید آنجا تا اَجَل
اگر زید تیرانداز در ضمن تیراندازی از ترس جان سپارد . یعنی بیش از آنکه تیر به عَمرو اصابت کند . زید بمیرد و لحظه ای بعد از مرگ زید ، تیر به عَمرو برسد . در این صورت درد و رنجی که از دردهای عَمرو تولید شده . زاده فعل حق است نه عمل زید . زیرا زید دیگر وجود ندارد که منشاء اثری باشد . [ ( رامی = تیرانداز ) ( وَجَل = ترس ) ]
شرح و تفسیر بیت 1666
ز آن مَوالیدِ وَجَع چون مُرد او / زیدِ رامی زین سبب ، قتّال گو
ولی اگر بر اثر درد و رنجی که بر جان عَمرو وارد آمده ، او بمیرد از آنرو که ابتدا تیر را زید به سوی او افکنده پس قاتل عَمرو همان زید است .
شرح و تفسیر بیت 1667
آن وَجَع ها را بدو منسوب دار / گر چه هست آن جمله ، صُنعِ کِردِگار
هر چند همه آن دردها و زخمها ، ساخته قدرت و مشیّت الهی است . ولی چون آن دردها از اصابت تیر زید در جسم و جان عَمرو پدید آمده ، پس باید مسبب آن را خودِ زید بدانیم .
شرح و تفسیر بیت 1668
همچنین کَشت و دَم و دام و جِماع / آن مَوالید است حق را مستطاع
افعالی نظیر زراعت و نفس کشیدن و دام گستردن و آمیزش کردن و جز آن ها ، جملگی طبق قدرت و مشیّت الهی پدید آمده اند . [ بنا به قول اشعریان ، اِسنادِ افعال انسان به او ، نسبت کسب است نه خَلق . خدا خالق افعال است و انسان ، کاسب افعال ]
شرح و تفسیر بیت 1669
اولیاء را هست قدرت از اله / تیرِ جَسته ، باز آرندش ز راه
در اینجا گفتار مولانا از صبغۀ کلام اشعریه خارج می شود و مجددا رنگ صوفیانه به خود می گیرد و می گوید : قدرت اولیاءالله از قدرت خدا ناشی شده است . به گونه ای که آنان قادرند که تیرهای رها شده از کمان ها را دوباره به جایگاه خود باز گردانند . [ به اعتقاد صوفیه ، اولیاءالله به جهت فنای در حق ، قدرتی خداگونه دارند و می توانند در نظام هستی به اذن الهی تصرفاتی داشته باشند که آن را ولایت تکوینی یا خَلقِ به همّت گویند . در حقیقت کار ، کارِ خداست منتهی عارفِ واصل ، محل ظهور فعل الله می شود . ]
شرح و تفسیر بیت 1670
بسته درهای مَوالید از سبب / چون پشیمان شد ولی ز آن دستِ رب
اگر ولیِ خدا از ظهور موالید و آثار ، ناخرسند شود با استعانت از قدرت حق ، درِ علل و اسبابی را که موجب ظهور موالید و آثار می شود . خواهد بست .
شرح و تفسیر بیت 1671
گفته : ناگفته کند از فتح باب / تا از آن ، نَی سیخ سوزذ ، نَی کباب
آن ولیِ خدا به واسطه فتحِ بابی که برایش حاصل گشته ، گفته را ناگفته می کند . البته به صورتی که نه سیخ بسوزد و نه کباب . [ استاد جعفری نوشته است : زیرا نه اِشکالِ تخلّف معلول از علت لازم می آید و نه نتیجه کار اولیاءالله ، کاری نامعقول به نظر می رسد . ( تفسیر و نقد تحلیل مثنوی ، ج 1 ، ص 731 ) اما توضیح استاد با مبانی اندیشه مولانا در نمی سازد . زیرا او با آنکه به نظام علیت و سببیت عقیده دارد . اما مانند اشاعره تخلف معلول از علت را مجاز می شمرد . مراد از فتح باب ، کرامات و خوارق عاداتی است که به واسطه تجلّیات الهی بر ولی خدا مکشوف شود . ]
– کرامت ، خارق عادتی است که از ولیِ خدا سرزند و معجزه ، خارق عادتی است که از نبی ظاهر شود . مولانا صدور معجزه و کرامت را ممکن می داند . اما معتقد است که آنچه موجب ایمان حقیقی شخص میگردد . رویت خارق عادت نیست بلکه تجانس روحی با ولیّ صاحب دعوت است . خواص اولیاء ، کرامات خود را مخفی می داشتند . چه علاقه به داشتن کرامت را نیز از تسویلات نَفس می دانستند . چنانکه شیخ حسن خَرقانی گوید : هزار منزل است بنده را به خدا . اولین منزل کرامات است . ( تذکِرة الاولیاء در ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی ، ص 35 ) . مولانا برترین کرامت را تبدیل خویِ انسان از بدی به خوبی داند .
شرح و تفسیر بیت 1672
از همه دلها که آن نکته شنید / آن سخن را کرد محو و ناپدید
قدرت تصرف ولی خدا به قدری است که او می تواند اثر کلمات و سخنان را از لوح ضمیر مریدان ناپدید سازد . [ ولی خدا با تصرفات روحی خود می تواند وساوس شیطانی را از جان مرید بزداید . ]
شرح و تفسیر بیت 1673
گَرت بُرهان باید و حجّت ، مِها / باز خوان مِن آیةََ اُو نُنسِها
ای بزرگ ، اگر در این مورد به برهان یا حجتی نیاز داری به آیه 106 سوره بقره مراجعه و آن را بخوان که می فرماید : « هیچ آیتی را منسوخ نگردانیم و یا به فراموشی نسپاریم مگر آنکه بهتر از آن و یا مانند آن را بیاوریم . آیا نمی دانی که خداوند بر هر چیز تواناست »
شرح و تفسیر بیت 1674
آیت اَنسَوکُمُ ذکری بخوان / قدرتِ نِسیان نهادن شان بِدان
و نیز آیه 110 سوره مومنون را بخوان که می فرماید : « آن گاه شما ای کافران ، بندگان برگزیده مرا به سخره گرفتید . تا بدان سبب از یاد من غافل شدید و بر آن بندگان ، ریشخند می زدید » بنگر به قدرت معنوی اولیاءالله که چه سان نقوش وساوس شیطانی را از لوح ضمیر مریدان می زدایند . مولانا از دو آیه اخیر نتیجه می گیرد که قدرت اولیاء مانند قدرت حق تعالی است و دستِ ولیّ کامل ، دستِ خداست .
شرح و تفسیر بیت 1675
چون به تذکیر و به نِسیان قادرند / بر همه دل های خَلقان قاهرند
از آنرو که اولیاءالله قادرند که هم مطالب را به یاد مریدان آورند و هم آن را از لوح نفوس آنان بزدایند . پس بر همه دلهای مردم چیره و مسلّط اند . [ ظاهرا منظور مولانا این است که پیر ، قدرت تصرف در باطن مرید را دارد . بدین صورت که می تواند آثار افعال و اقوال را از ضمیر مرید بسترد و صورت ذهنی او را تغییر دهد ]
شرح و تفسیر بیت 1676
چون به نسیان بَست او راهِ نظر / کار نتوان کرد ، ور باشد هنر
اگر ولی ( انسان کامل ) ، بوسیله فراموشی و نِسیان ، راهِ فکر و نظر را بر کسی فروبندد . آن شخص دیگر نتواند کاری و عملی انجام دهد . گرچه هنرمند و صاحب فضل باشد .
شرح و تفسیر بیت 1677
خِلتُمُ سُخریِةََ اَهلَ السُمُو / از نُبی بر خوان تا اَنسَوکُمُ
ای هوی پرستان شما پرداختید به ریشخند بزرگان و صاحبان کمال . اینک از قرآن کریم آیه حَتّی اَنسَوکُم ذِکری را تلاوت کن . [ خِلتُم = پنداشتید ]
شرح و تفسیر بیت 1678
صاحبِ دِه پادشاهِ جسم هاست / صاحبِ دل ، شاهِ دل هایِ شماست
کدخدای دِه ، یعنی آنکه بر ویرانۀ دنیای محسوسات حکومت می کند . تنها بر جسم ها پادشاهی می کند ولی صاحِبِ دل ، یعنی آنکه بر قلمرئ عالم معنا و جهان نامحسوس حکومت می کند . پادشاه کشور دل های شماست .
شرح و تفسیر بیت 1679
فرعِ دید آمد عمل ، بی هیچ شک / پس نباشد مردم ، الا مردمک
بی گمان همه اعمال فرع بر دید است . یعنی حرکات بدن مطیع چشم است . چشم ابتدا مطلوب را می بیند و بدن به سوی مطلوب می رود . نیز چشم ، مکروه را می بیند و بدن از آن در می آمد . یا هر عملی که از آدمی صدور می یابد متوقف بر نوعی شناخت است . بنابراین انسان در عالم هستی ، به منزله مردمک چشم است . [ حکیم سبزواری گوید : صاحبدل ، انسان کامل است و او به صورت ، خُرد و به سیرت ، کلان است زیرا او سایه خداوند بزرگ است . چون مردمک که مردمی بدان است . چه آدمیت به خدمت انسان کامل است و خدمت و عمل به دید است و دید به مردمک . ( شرح اسرار ، ص 55 )
– اینکه انسان کامل به منزله مردمک است . تعبیری است از ابن عربی که می گوید : « نسبت انسان به حق تعالی ، نسبت مردمک چشم است به چشم که نگاه کردن با آن انجام می شود » ( فصوص الحکم ، شرح خوارزمی ، ج 1 ، ص 67 )
شرح و تفسیر بیت 1680
من تمام این ، نیارم گفت از آن / منع می آید ز صاحب مرکزان
من نمی توانم احوال و اسرار درون انسان کامل را که به منزله مردمک چشم جهان هستی است . به نحو کامل شرح دهم زیرا آن بزرگانی که مرکز جهان و ثِقل هستی اند . مرا از کشف اسرار باز می دارند چرا که راضی نیستند که همه اسرار آنان مکشوف گردد . [ مراد از صاحب مرکزان ، اولیاءالله و اوتادالله اند که بقای هستی بسته به وجود آنان است . صوفیه آنان را به مَرکَزُ دایِرة الکَون تعبیر کرده اند . ]
شرح و تفسیر بیت 1681
چون فراموشی خلق و یادشان / با وی است و او رسد فریادشان
زیرا انجام فراموشی در ضمیر مردم و تعلیم دادن حقایق به آنان یعنی محو و ثبت خواطر بر عهده ولیّ خداست که خلیفه معنوی اوست و هموست که به فریاد گمگشتگان سلوک می رسد .
شرح و تفسیر بیت 1682
صد هزاران نیک و بَد را آن بَهی / می کند هر شب ز دلهاشان تهی
ذات پر نور حق تعالی یا انسان کامل که به اوصاف عالیه متصّف است به اذن خدا ، هر شب ، هزاران نوع فکر خوب و بَد و خواطر رحمانی و شیطانی را می زداید و لوح ضمیر آنان را از این نقوش می سترد و دوباره بدان نقوش می آکند . [ بَهی = روشن و زیبا ]
شرح و تفسیر بیت 1683
روز دل ها را از آن پُر می کند / آن صدف ها را پُر از دُر می کند
و مجددا حق تعالی به گاهِ روز ، دل ها را از آن افکار می آکند و صدف های قلوب را پر از مروارید معارف می سازد .
شرح و تفسیر بیت 1684
آن همه اندیشۀ پیشانها / می شناسد از هدایت جانها
بوسیله آن همه اندیشه هایی که در دوران گذشته پدید آمده ، آدمی می تواند اگر هدایت الهی شامل حال او شد . جان خود را بشناسد . یعنی علوم و معارفی که از ادوار پیشین ، میراث بشر شده است . در صورتی به خودشناسی انسان کمک می کند که هدایت و عنایت الهی نصیب او شود و الّا همه این علوم ، حجاب اکبر گردد .
شرح و تفسیر بیت 1685
پیشه و فرهنگ تو آید به تو / تا درِ اسباب بگشاید به تو
در هنگام بیداری ، کار و دانش تو به سوی تو باز می گردد تا درِ علل و اسباب معیشت را به روی تو باز کنند . یعنی تو به کمک کار و دانش ، معاش خود را تامین می کنی .
شرح و تفسیر بیت 1686
پیشه زرگر ، به آهنگر نشد / خویِ آن خوش خو به آن مُنکَر نشد
برای مثال ، پیشه و صنعت زرگر به آهنگر منتقل نمی شود . و نیز اخلاق انسان خوش خُلق به آدم بَد خُلق انتقال نمی یابد . خلاصه کمالات و نواقص هر کس پس از بیداری به خودِ او بتز می گردد نه به دیگری . [ منکَر = زشت و در اینجا به معنی بَد خُلق آمده است ]
شرح و تفسیر بیت 1687
پیشه ها و خُلق ها همچون جِهیز / سویِ خصم آیند ، روز رستخیز
پیشه ها و صفات هر کس در روز رستاخیز مانند کشتی به سوی صاحب آن باز می گردد . [ جِهیز = به معنی کشتی بزرگ و همچنین لوازم و اسبابی که عروس به خانه داماد می برد ]
شرح و تفسیر بیت 1688
پیشه ها و خُلق ها از بعدِ خواب / واپس آید هم به خصمِ خود شتاب
پیشه ها و خوی ها ، با شتاب هر چه تمامتر دوباره به سوی صاحبش باز می گردد . یعنی هر کس با همان صفات و ملکاتی که پیش از خوابیدن و یا مردن کسب کرده ، بیدار و یا محشور می شود . [ حاج ملا هادی سبزواری گوید : لفظ خصم در اینجا از باب تغلیب است در مظاهر قهر . چه همه صُوَر ملکوتیه ، ملکات نفس اند که او را می آزارند و با او به مخاصمه می پردازند . ( فصوص الحکم ، شرح خوارزمی ، ج1 ، ص 56 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1689
پیشه ها و اندیشه ها در وقتِ صبح / هم بدانجا شد که بود آن حُسن و قُبح
هنگام صبح ، پیشه یعنی اعمال کسب شده و اندیشه ها و نیات به همان جا می رود که پیش از خواب در آنجا بود . خواه این اعمال و نیات ، بَد باشد و یا خوب .
شرح و تفسیر بیت 1690
چون کبوترهایِ پیک از شهرها / سویِ شهرِ خویش آرد بَهرها
مانند کبوتران نامه رسان که از شهرهای دیگر به شهر خویش باز می گردند و پیغام و خبر می آورند . [ حکمای الهی عقیده داشتند که روح انسانی به وقت خواب ، از تن می گسلد . و به عالم غیب می پیوندد . توضیح کامل در شرح ابیات 388 تا 391 ]
– مولانا در ابیات اخیر ، حالت خواب را که اکثر حواس از کار فرو می ماند و باز به هنگام بیداری بکار می افتند بر قدرت حق تعالی دلیل می گیرد و به مناسبت آنکه هر جانی با صفات و احوال خود به عالم برین می پیوندد و باز بامدادان با همان صفات و احوال از نقص و کمال و حسن و قبح به تدبیر بدن اشتغال می ورزد . مثلا جان آهنگر به تن زرگر پیوسته نمی شود . ( شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 674 ) .
– ابیات اخیر یادآور حشر آدمیان بر اساس نیات و ملکات و اعمال آنان است . مولانا عقیده دارد که روح آدمی پس از مفارغت از این کالبد عنصری به جهانی برین می رود و در آن جهان ، همه نهانی ها بر او مکشوف می آید حتی اسراری که در نهانخانه ضمیر بر خودِ او نیز پوشیده بود . بر او معلوم می گردد . و آدمی در آن روز از این تجسم اعمال و نیات سخت حیرت می کند . زیرا آدمی تا وقتی که در این جهان است در حجابهای مختلف نفسانی مخفی است و دیده ای مستور دارد و چون بدان جهان رخت بربست تیزبین شود و ملکات و صفات رذیله خود را آن طور که هست مشاهده کند . چنانکه در آیه 22 سوره ق آمده است « تو زین پیش از این حقیقت به غفلت اندر بودی . امروز که روز رستاخیز است . پرده از چشم تو برگرفتیم چندانکه تیز بین شدی و نهانی ها را آشکارا دیدی » . ملا صدرا گوید : مردمان به صورت های گوناگون برحسب اعمال و ملکاتشان محشور شوند . ( الشواهد الربوبیة ، اشراق ششم ، ص 287 ) . حکیم سبزواری هم گوید : انسان بر حسب باطن چهار نوع از انواع را دارد : فرشته ، شیطان ، درنده و بهیمه . پس به هر یک از این مراتب میل کند باطنش همان می شود . ( الاسماءالحسنی ، فصل 22 از دعای جوشن کبیر )
بهروز در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹: