گنجور

 
غالب دهلوی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ای تیره زمین که بوده ای بستر من» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ن» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
چ
خ
د
ر
ز
س
ش
ط
گ
ل
م
ن
ه
ی

شماره ۱: هر چشمه به بحر همعنان ست اینجا

شماره ۲: یارب سودی به روزگاران ما را

شماره ۳: گر دل ز شرر زدوده باشم خود را

شماره ۴: ای دوست به سوی این فرومانده بیا

شماره ۵: بر دل ز دو دیده فتح بابست این خواب

شماره ۶: بینایی چشم مهر و ماهست این خواب

شماره ۷: یک روز به ترک یاوه گویی غالب

شماره ۸: غالب چو ز ناسازی فرجام نصیب

شماره ۹: در عالم بی زری که تلخ ست حیات

شماره ۱۰: خوشتر بود آب سوهن از قند و نبات

شماره ۱۱: ای آن که به دهر نام تو شاهرخ است

شماره ۱۲: غالب روش مردم آزاد جداست

شماره ۱۳: کس را نبود رخی بدین سان که تراست

شماره ۱۴: در خورد تبر بود درختی که مراست

شماره ۱۵: هستم ز می امید سرمست و بس است

شماره ۱۶: زان دوست که جان قالب مهر و وفاست

شماره ۱۷: هر کس ز حقیقت خبری داشته است

شماره ۱۸: آن را که عطیه ازل در نظرست

شماره ۱۹: خوابی که فروغ دین ازو جلوه گرست

شماره ۲۰: آن را که ز دست بی زری پامال ست

شماره ۲۱: هر چند زمانه مجمع جهال ست

شماره ۲۲: ای آن که ترا سعی به درمان من ست

شماره ۲۳: بسمل که سخن طراز مهرآیین ست

شماره ۲۴: دانیم که آیین شکایت نه نکوست

شماره ۲۵: دستم به کلید مخزنی می بایست

شماره ۲۶: غالب به سخن گرچه کست همسر نیست

شماره ۲۷: آن خسته که در نظر به جز یارش نیست

شماره ۲۸: اوراق زمانه درنوشتیم و گذشت

شماره ۲۹: تا موکب شهریار زین راه گذشت

شماره ۳۰: غالب غم روزگار ناکامم کشت

شماره ۳۱: ای کرده به آرایش گفتار بسیچ

شماره ۳۲: گردیدن زاهدان به جنت گستاخ

شماره ۳۳: سر تا سر دهر عشرتستان تو باد

شماره ۳۴: غالب هر پرده ای نوایی دارد

شماره ۳۵: بادست غم آن باد که حاصل ببرد

شماره ۳۶: این نامه که راحت دل ریش آورد

شماره ۳۷: وقت ست که آسمان موجه نازد

شماره ۳۸: گیرم که ز دهر رسم غم برخیزد

شماره ۳۹: گر گرد ز گنج گهری برخیزد

شماره ۴۰: ای آن که هما اسیر دامت باشد

شماره ۴۱: غالب غم روزگار و بارش نکشد

شماره ۴۲: روی تو به آفتاب تابان ماند

شماره ۴۳: امروز شراره ای به داغم زده اند

شماره ۴۴: آن کز اثر طمع نشانش آرند

شماره ۴۵: چرگر که ز زخمه زخم بر چنگ زند

شماره ۴۶: یارب نفس شراره خیزم بخشند

شماره ۴۷: قانع نیم ار بهشت نیزم بخشند

شماره ۴۸: او راست اگر هزار چیزم بخشند

شماره ۴۹: این خواب که روشناس روزش گویند

شماره ۵۰: امروز که روز عید نوروز بود

شماره ۵۱: آن مرد که زن گرفت دانا نبود

شماره ۵۲: زانجا که دلم به وهم در بند نبود

شماره ۵۳: منصور غمش ز نکته چینان چه بود؟

شماره ۵۴: هر چند خرد ز تاب می پست شود

شماره ۵۵: باید که جهانی دگر ایجاد شود

شماره ۵۶: باید که دلت ز غصه در هم نشود

شماره ۵۷: زین رنگ که در گلشن احباب دمید

شماره ۵۸: خواندیم سخنهای محبت بسیار

شماره ۵۹: بازی خور روزگار بودم همه عمر

شماره ۶۰: شرطست که روی دل خراشم همه عمر

شماره ۶۱: آنم که به پیمانه من ساقی دهر

شماره ۶۲: دی دوست به بزم باده ام خواند به ناز

شماره ۶۳: خوابی که بود نشان بخت فیروز

شماره ۶۴: ای روی تو همچو مهر گیتی افروز

شماره ۶۵: چون درد ته پیاله باقی ست هنوز

شماره ۶۶: ای داده به باد عمر در لهو و فسوس

شماره ۶۷: ای آن که دهی مایه کم و خواهش بیش

شماره ۶۸: زین موی که بر میان تست ای بدکیش

شماره ۶۹: در بزم نشاط خستگان را چه نشاط

شماره ۷۰: در باغ مراد ما ز بیداد تگرگ

شماره ۷۱: داری چه هراس جان ستانی از مرگ؟

شماره ۷۲: شب چیست سویدای دل اهل کمال

شماره ۷۳: این رسم که بخشیده شاهی هر سال

شماره ۷۴: شام آمد و رفت سر به پابوس خیال

شماره ۷۵: در عشق بود عرض تمنا مشکل

شماره ۷۶: آن را که بود درستیی در فرجام

شماره ۷۷: شاها هر چند وایه جوی آمده ام

شماره ۷۸: هر چند شبی که میهمانش کردم

شماره ۷۹: رنجورم و می به دهر درمان بودم

شماره ۸۰: در سینه ز غم زخم سنانی دارم

شماره ۸۱: نی کشته زخم ناوک و شمشیرم

شماره ۸۲: تا کی رمدم شفق تراشد از چشم

شماره ۸۳: غالب آزاده موحد کیشم

شماره ۸۴: غالب به گهر ز دوده زاد شمم

شماره ۸۵: خواهم که دگر سخن به پیغاره نم

شماره ۸۶: شرطست که بهر ضبط آداب و رسوم

شماره ۸۷: در عهد تو و منست در هفت اقلیم

شماره ۸۸: تا میکش و جوهر دو سخنور داریم

شماره ۸۹: زین سان که همیشه در روانی ماییم

شماره ۹۰: نازم به نشاط این چنین برگشتن

شماره ۹۱: شرطست به دهر در مظفر گشتن

شماره ۹۲: غالب چو ز دامگه بدر جستم من

شماره ۹۳: بر قول تو اعتماد نتوان کردن

شماره ۹۴: هر چند توان بی سر و سامان بودن

شماره ۹۵: ای تیره زمین که بوده ای بستر من

شماره ۹۶: راهی ست ز عبد تا حضور الله

شماره ۹۷: ای آن که گرفته ام به کوی تو پناه

شماره ۹۸: یارب به جهانیان دل خرم ده

شماره ۹۹: هر چند که زشت و ناسزاییم همه

شماره ۱۰۰: ای جام شراب شادکامی زده ای

شماره ۱۰۱: گر پرورش مهر نه زان دل بودی

شماره ۱۰۲: گر ذوق سخن به دهر آیین بودی

شماره ۱۰۳: ای آن که به راه کعبه رویی داری

شماره ۱۰۴: تا چند به هنگامه سلامت باشی

شماره ۱۰۵: عمریست که در خم خمارم ساقی

شماره ۱۰۶: صبحست و همای فیض و گیتی دامی

شماره ۱۰۷: آنی تو که شخص مردمی را چشمی

شماره ۱۰۸: در کلبه من اگر غباری بینی

شماره ۱۰۹: جانی ست مرا ز غم شماری در وی

شماره ۱۱۰: گویند جهانیان دورویند، مگوی

شماره ۱۱۱: یارب تو کجایی که به ما زر ندهی

شماره ۱۱۲: دارم دل شاد و دیده بینایی

sunny dark_mode