گنجور

 
غالب دهلوی

کس را نبود رخی بدین سان که تراست

پاکیزه تنی به خوبی جان که تراست

گفتی که ز هیچ فتنه پروا نکنم

آه از غم چشم بدخویان که تراست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode