گنجور

 
غالب دهلوی

در سینه ز غم زخم سنانی دارم

چشم و دل خونابه فشانی دارم

دانی که مرا چون تو نمی باید هیچ

ای فارغ از آن که جسم و جانی دارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode