گنجور

 
عراقی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «در کوی تو عاشقان درآیند و روند» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.

حرف آخر قافیه

الف
ت
د
ر
ز
س
ش
غ
ل
م
ن
و
ه
ی

رباعی شماره ۱: با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا

رباعی شماره ۲: عیشی نبود چو عیش لولی و گدا

رباعی شماره ۳: ای دوست، به دوستی قرینیم تو را

رباعی شماره ۴: ای دوست، فتاد با تو حالی دل را

رباعی شماره ۵: سودای تو کرد لاابالی دل را

رباعی شماره ۶: تا با توام، از تو جان دهم آدم را

رباعی شماره ۷: تا ظن نبری که مشکلی نیست مرا

رباعی شماره ۸: دل بر تو نهم، زنم بداندیشان را

رباعی شماره ۹: از باده عشق شد مگر گوهر ما؟

رباعی شماره ۱۰: ای روی تو آرزوی دیرینه ما

رباعی شماره ۱۱: گل صبح دم از باد برآشفت و بریخت *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۲: عشق تو ز دست ساقیان باده بریخت

رباعی شماره ۱۳: ای جمله خلق را ز بالا و ز پست

رباعی شماره ۱۴: پیری ز خرابات برون آمد مست

رباعی شماره ۱۵: گفتم: دل من، گفت که: خون کرده ماست

رباعی شماره ۱۶: ماییم که بی‌مایی ما مایه ماست

رباعی شماره ۱۷: آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟

رباعی شماره ۱۸: در دام غمت دلم زبون افتاده است

رباعی شماره ۱۹: هرگز بت من روی به کس ننموده است

رباعی شماره ۲۰: معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است

رباعی شماره ۲۱: دل رفت بر کسی که بی‌ماش خوش است

رباعی شماره ۲۲: عشق تو، که سرمایه این درویش است

رباعی شماره ۲۳: شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است

رباعی شماره ۲۴: بیمار توام، روی توام درمان است

رباعی شماره ۲۵: این دوره سالوس، که نتوان دانست

رباعی شماره ۲۶: پرسیدم از آن کسی که برهان دانست:

رباعی شماره ۲۷: کردیم هر آن حیله که عقل آن دانست

رباعی شماره ۲۸: چشمم ز غم عشق تو خون باران است

رباعی شماره ۲۹: اول قدم از عشق سر انداختن است

رباعی شماره ۳۰: از گلشن جان بی‌خبری، خار این است

رباعی شماره ۳۱: با حکم خدایی، که قضایش این است

رباعی شماره ۳۲: هر چند که دل را غم عشق آیین است

رباعی شماره ۳۳: ایزد، که جهان در کنف قدرت اوست

رباعی شماره ۳۴: در دور شراب و جام و ساقی همه اوست

رباعی شماره ۳۵: هر چند کباب دل و چشم تر هست

رباعی شماره ۳۶: گردنده فلک دلیر و دیر است که هست

رباعی شماره ۳۷: بی آنکه دو دیده بر جمالت نگریست

رباعی شماره ۳۸: اندر ره عشق دی و کی پیدا نیست

رباعی شماره ۳۹: ای دوست بیا، که بی تو آرامم نیست

رباعی شماره ۴۰: دل سوختگان را خبر از عشق تو نیست

رباعی شماره ۴۱: رخ عرضه کنیم، گوی: این زر سره نیست

رباعی شماره ۴۲: عشق تو ز عالم هیولانی نیست

رباعی شماره ۴۳: دیشب دل من خیال تو مهمان داشت

رباعی شماره ۴۴: افسوس! که ایام جوانی بگذشت

رباعی شماره ۴۵: دردا! که دلم خبر ز دلدار نیافت

رباعی شماره ۴۶: عالم ز لباس شادیم عریان یافت

رباعی شماره ۴۷: زنجیر سر زلف تو تاب از چه گرفت؟

رباعی شماره ۴۸: در عشق توام واقعه بسیار افتاد

رباعی شماره ۴۹: چون سایه دوست بر زمین می‌افتد

رباعی شماره ۵۰: غم گرد دل پر هنران می‌گردد

رباعی شماره ۵۱: از بخت به فریادم و از چرخ به درد

رباعی شماره ۵۲: گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد

رباعی شماره ۵۳: نرگس، که ز سیم بر سر افسر دارد

رباعی شماره ۵۴: حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد

رباعی شماره ۵۵: دل در غم تو بسی پریشانی کرد

رباعی شماره ۵۶: بازم غم عشق یار در کار آورد

رباعی شماره ۵۷: دل در طلبت هر دو جهان می‌بازد

رباعی شماره ۵۸: آنجا که تویی عقل کجا در تو رسد؟

رباعی شماره ۵۹: مسکین دل من! که بی‌سرانجام بماند

رباعی شماره ۶۰: از روز وجودم شفقی بیش نماند

رباعی شماره ۶۱: یک عالم از آب و گل بپرداخته‌اند

رباعی شماره ۶۲: در سابقه چون قرار عالم دادند

رباعی شماره ۶۳: زان پیش که این چرخ معلا کردند

رباعی شماره ۶۴: بی روی تو عاشقت رخ گل چه کند؟

رباعی شماره ۶۵: هر کتب خرد، که هست، اگر برخوانند

رباعی شماره ۶۶: قومی هستند، کز کله موزه کنند

رباعی شماره ۶۷: در کوی تو عاشقان درآیند و روند

رباعی شماره ۶۸: ملک دو جهان را به طلبکار دهند

رباعی شماره ۶۹: دل جز به دو زلف مشکبارش ندهند

رباعی شماره ۷۰: در بند گره‌گشای می‌باید بود

رباعی شماره ۷۱: مازار کسی، کز تو گزیرش نبود

رباعی شماره ۷۲: ای جان من، از دل خبرت نیست، چه سود؟

رباعی شماره ۷۳: حاشا! که دل از خاک درت دور شود

رباعی شماره ۷۴: دل دیدن رویت به دعا می‌خواهد

رباعی شماره ۷۵: ای از کرمت مصلح و مفسد به امید

رباعی شماره ۷۶: یاری که نکو بخشد و بد بخشاید

رباعی شماره ۷۷: عالم ز لباس شادیم عریان دید

رباعی شماره ۷۸: این عمر، که برده‌ای تو بی‌یار بسر

رباعی شماره ۷۹: افتاد مرا با سر زلفین تو کار

رباعی شماره ۸۰: اندیشه عشقت دم سرد آرد بار

رباعی شماره ۸۱: در واقعه مشکل ایام نگر

رباعی شماره ۸۲: ای در طلب تو عالمی در شر و شور

رباعی شماره ۸۳: اندر همه عمر خود شبی وقت نماز

رباعی شماره ۸۴: دل ز آرزوی تو بی‌قرار است هنوز

رباعی شماره ۸۵: بیزار شد از من شکسته همه کس

رباعی شماره ۸۶: ای دل، سر و کار با کریم است، مترس

رباعی شماره ۸۷: ای دل، قلم نقش معما می‌باش

رباعی شماره ۸۸: امشب چو جمال داده‌ای خب می‌باش

رباعی شماره ۸۹: آمد به سر کوی تو مسکین درویش

رباعی شماره ۹۰: در دل همه خار غم شکستیم دریغ!

رباعی شماره ۹۱: حاشا! که کند دل به دگر جا منزل

رباعی شماره ۹۲: خاک سر کوی آن بت مشکین خال

رباعی شماره ۹۳: در کوی خرابات نه نو آمده‌ام

رباعی شماره ۹۴: ای جان و جهان، تو را ز جان می‌طلبم

رباعی شماره ۹۵: عمری است که در کوی خرابی رفتم

رباعی شماره ۹۶: ای یار رخ تو کرده هر دم شادم

رباعی شماره ۹۷: آن وصل تو باز، آرزو می‌کندم

رباعی شماره ۹۸: بی روی تو، ای دوست، به جان در خطرم

رباعی شماره ۹۹: دل نزد تو است، اگر چه دوری ز برم

رباعی شماره ۱۰۰: دل پیشکش نرگس مستت آرم

رباعی شماره ۱۰۱: امشب نظری به روی ساقی دارم

رباعی شماره ۱۰۲: امشب نظری بروی ساقی دارم

رباعی شماره ۱۰۳: ای دوست، بیا، که با تو باقی دارم

رباعی شماره ۱۰۴: در سر هوس شراب و ساقی دارم

رباعی شماره ۱۰۵: جانا، ز دل ار کباب خواهی، دارم

رباعی شماره ۱۰۶: اندر غم تو نگار، همچون نارم

رباعی شماره ۱۰۷: یارب، به تو در گریختم بپذیرم

رباعی شماره ۱۰۸: چون قصه هجران و فراق آغازم

رباعی شماره ۱۰۹: بگذار، اگر چه رندم و اوباشم

رباعی شماره ۱۱۰: پیوسته صبور و رنج‌کش می‌باشم

رباعی شماره ۱۱۱: با نفس خسیس در نبردم، چه کنم؟

رباعی شماره ۱۱۲: آوازه حسنت از جهان می‌شنوم

رباعی شماره ۱۱۳: آزاده دلی ز خویشتن می‌خواهم

رباعی شماره ۱۱۴: در عشق تو زارتر ز موی تو شدیم

رباعی شماره ۱۱۵: وقت است که بر لاله خروشی بزنیم

رباعی شماره ۱۱۶: امروز به شهر دل پریشان ماییم

رباعی شماره ۱۱۷: چون درد نداری، ای دل سرگردان

رباعی شماره ۱۱۸: هر دم شب هجران تو، ای جان و جهان

رباعی شماره ۱۱۹: هر شب به سر کوی تو آیم به فغان

رباعی شماره ۱۲۰: تا چند مرا به دست هجران دادن؟

رباعی شماره ۱۲۱: هان! راز دل خسته ما فاش مکن

رباعی شماره ۱۲۲: خورشید رخا، ز بنده تحویل مکن

رباعی شماره ۱۲۳: ای نفس خسیس، رو تباهی می‌کن

رباعی شماره ۱۲۴: آخر بدمد صبح امید از شب من

رباعی شماره ۱۲۵: ای یاد تو آفت سکون دل من

رباعی شماره ۱۲۶: ای دل، پس زنجیر تو دیوانه نشین

رباعی شماره ۱۲۷: گر زانکه بود دل مجاهد با تو

رباعی شماره ۱۲۸: ای مایه اصل شادمانی غم تو

رباعی شماره ۱۲۹: ای زندگی من و توانم همه تو

رباعی شماره ۱۳۰: آن کیست که بی‌جرم و گنه زیست؟ بگو

رباعی شماره ۱۳۱: در عشق تو بی‌تو چون توان زیست؟ بگو

رباعی شماره ۱۳۲: دارم دلکی به تیغ هجران خسته

رباعی شماره ۱۳۳: چندن که خم باده‌پرست است بده

رباعی شماره ۱۳۴: دل در طلب دنیی دون هیچ منه

رباعی شماره ۱۳۵: آنم که توام ز خاک برداشته‌ای

رباعی شماره ۱۳۶: ای لطف تو دستگیر هر بی‌سر و پای

رباعی شماره ۱۳۷: پیری بدر آمد ز خرابات فنای

رباعی شماره ۱۳۸: عشقی نبود چو عشق لولی و گدای

رباعی شماره ۱۳۹: عیشی نبود چو عیش لولی و گدای

رباعی شماره ۱۴۰: نی بر سر کوی تو دلم یافته جای

رباعی شماره ۱۴۱: ای کاش! به سوی وصل راهی بودی

رباعی شماره ۱۴۲: با یار به بوستان شدم رهگذری

رباعی شماره ۱۴۳: نی کرده شبی بر سر کویت گذری

رباعی شماره ۱۴۴: بردی دلم، ای ماهرخ بازاری

رباعی شماره ۱۴۵: چون در دلت آن بود که گیری یاری

رباعی شماره ۱۴۶: ای منزل دوست، خوش هوایی داری

رباعی شماره ۱۴۷: در عشق، اگر بسی ملامت ببری

رباعی شماره ۱۴۸: از آتش غم چند روانم سوزی؟

رباعی شماره ۱۴۹: هر لحظه ز چهره آتشی افروزی

رباعی شماره ۱۵۰: هم دل به دلستانت رساند روزی

رباعی شماره ۱۵۱: آیا خبرت شود عیانم روزی؟

رباعی شماره ۱۵۲: ای کرده به من غم تو بیداد بسی

رباعی شماره ۱۵۳: گر شهره شوی به شهر، شرالناسی

رباعی شماره ۱۵۴: چون خاک زمین اگر عناکش باشی

رباعی شماره ۱۵۵: ای کاش! بدانمی که من کیستمی؟

رباعی شماره ۱۵۶: گر مونس و همدمی دمی یافتمی

رباعی شماره ۱۵۷: گر من به صلاح خویش کوشان بدمی

رباعی شماره ۱۵۸: حال من خسته گدا می‌دانی

رباعی شماره ۱۵۹: در عشق ببر از همه، گر بتوانی

رباعی شماره ۱۶۰: گفتم که: اگر چه آفت جان منی

رباعی شماره ۱۶۱: ای کرده غمت با دل من روی به روی

رباعی شماره ۱۶۲: تو واقف اسرار من آنگاه شوی

رباعی شماره ۱۶۳: هر بوی که از مشک و قرنفل شنوی

رباعی شماره ۱۶۴: ای لطف تو دستگیر هر رسوایی