|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از بیخبری و دوری معشوق شکایت میکند. او شب را در کوی معشوق گذرانده اما بوی خوش او را حس نکرده و از او اثری نیافته است. شاعر بیان میکند که زندگیاش بدون دیدن و خبری از معشوق میگذرد.
هوش مصنوعی: شبی به خاطر تو از کنار کوچهات گذشتم و بوی خوش تو در سحرگاه به من رسید.
هوش مصنوعی: من هیچ نشانه یا خبری از تو پیدا نکردم. عمرم بدون تو سپری شد، کاش فقط یک نگاه به من میکردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری
هم سرو روان و هم بت کاشغری
مر حورا را تو سخت نیکو پسری
ای خالق ذوالجلال هر جانوری
وی رهرو رهنمای هر بی خبری
بستم کمر امید بر درگه تو
بگشای دری که من ندارم هنری
گرزین دل سوخته برآید شرری
در دایره ثری نماند اثری
گر پیش توام هست نگاراخطری
بردار حجاب هجر قدر نظری
روزی که چو باد پیش من برگذری
دردسر و رنج دل و خون جگری
وآن شب که چو مه به روی من در نگری
نور جگر و قوت دل و تاج سری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.